پنجشنبه, ۱۲ مهر, ۱۴۰۳ / 3 October, 2024
مجله ویستا

مدرنیته، ملیت و اسلحه


مدرنیته، ملیت و اسلحه
اگر اندکی با اریک هابزبام همراه شویم، خودبه‌خود این تز تاریخی را خواهیم پذیرفت که منشأ بسیاری از رویدادها و دگرگونی‌های قرن «کوتاه» بیستم، در سه حرف خلاصه خواهد شد: جنگ. از فروریزی امپراتوری‌های تزار، اتریش هنگری و عثمانی تا تجزیه کشور‌های جهان کهن. از انقلاب کبیر اکتبر و استیصال امپراتوری تزار تا تحکیم نقش ایالات متحده در نظم نوین جهانی و بلوک‌بندی‌های بین‌المللی. همه و همه، تحت تاثیر یک میانجی انکارناپذیر قرار گرفت، جنگ‌های جهانی اول و دوم، به مثابه عاملی سرنوشت‌ساز در شکل‌گیری ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دنیای نوین عمل کردند.
قرن بیست‌ویکم از پی صدساله‌ای سر رسید که اگر جنگی هم در کار نبود، دیگر بار جهان در دلهره دو بلوک متخاصم و در فاصله کوتاه موشک‌ها و جنگنده‌های فوق‌پیشرفته قرار داشت. بدین‌معنا، استیلای کامل تکنولوژی‌های نظامی، بشر درمانده قرن بیستم را بار دیگر در تنگنای بودن و نبودن محبوس ساخت. باور این نکته که در جهان امروز پیمان‌نامه‌ای با عنوان «منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای» نگارش شده، خود سندی تاریخی برای اثبات این موضوع است که سلاح‌های هسته‌ای وجود دارند و این امکان هست تا با فشار چند دکمه تمام تمدن بشری به محاق برود. در اینجا اگر نظریه هابزبام، در باب تاثیر و اهمیت جنگ را بسط دهیم، با این پدیده مواجه خواهیم شد که جنگ‌های قومی- ملی- چه در داخل و چه در خارج از مرزها- دارای کارکرد و پیامی ایدئولوژیک نیز بوده است. یعنی با برهم‌زدن مرزبندی دولت- ملت‌های پیشین، نه تنها قصد تخریب آن را ندارند بلکه با ایجاد دولت- ملت‌های ناتوان و معمولا دلبسته، یگانه سوژه عصر جهانی شدن را برمی‌سازند: ملیت.
بنگرید به تجزیه حیرت‌آور یوگسلاوی به یاری ناتو، تا جدایی کمیک استان کوچک کوزوو از صربستان. اما کمی آن‌طرف‌تر و امروزی‌تر، گرجستان با نیروی نظامی روسیه دو شقه می‌شود و استقلال اوستیای‌جنوبی توسط پارلمان روسیه اعلام می‌گردد.
گویی ناسیونالیسم لجام‌گسیخته امروز، نه تنها نبایست محدود شود که به اسم دفاع از حق تعیین سرنوشت می‌رود تا دیگر بار احساسات شوونیستی و نژادپرستانه را برانگیزانند. حق تعیین سرنوشت ملل امروز بدل به شگرد قدرت‌های مطلق جهانی برای تقسیم جغرافیایی غنایم جهان شده است و ملت‌های فرودست، به مثابه گروگان حکام جهان مورد تجارت و مبادله قرار می‌گیرند. اما توحش دنیای امروز کم از قرن پیشین ندارد. قرن اخیر نیز با جنگ آغاز می‌شود تا این نکته را پیشاپیش معین کرده باشد که نظم نوین سرمایه‌سالار جز با میانجی جنگ، امنیت و بازار فروش نمی‌یابد. و این فقط یک عامل مادی نیست، بلکه هر موشک کروز خود به خود، جنبه معنوی و ایدئولوژیک خود را نیز همراه می‌آورد.
در اینجاست که ادغام سوژه عصر جهانی‌سازی در‌گذار از سربازی به بهترین نحو فهمیده می‌شود. اگر تا دیروز این گزاره جامعه‌شناسانه کارساز بود که جامعه‌پذیری از طریق نهاد‌هایی چون مدرسه و دانشگاه و... صورت می‌پذیرد، امروز باید جای آن را به سربازی داد و با این قول عامیانه همدست شد: «برو سربازی تا آدم بشی».
از این‌روست که بسیاری از نمادهای سربازی در دیگر نهادهای آموزشی چون مدارس و دانشگاه ظهور می‌کند. رسومی چون تقدس پرچم، استفاده از فرم‌های متحدالشکل و آداب تندخو و آمرانه که در نخستین دهه قرن بیست‌ویکم باید دست‌های سوژه را برای ورود به پلشتی‌های مدرنیته و به ویژه، قول‌نامه ملی‌گرایی آلوده سازد. آنجا که دیگر ماموریم و معذور.

امید منتظری
منبع : روزنامه کارگزاران