شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اجتناب از بیراهه


اجتناب از بیراهه
در طلیعه دهه چهارم انقلاب که دهه «پیشرفت و عدالت» نام گرفته است، بازشناسی «مدل پیشرفت کشور» کمک شایانی به شفافیت و ضابطه مندشدن آراء و اقوال و همچنین سرعت بخشیدن به اهداف و آرمان ها می کند. اینکه مدل و الگوی پیشرفت بر اساس چه شاخصه هایی باشد و بر معیار چه اصولی طراحی شود از مباحث استراتژیک در عالم سیاست و مدیریت کلان جامعه به شمار می رود که همواره اشخاص، احزاب، گروه ها و جریان های سیاسی بر اهمیت آن تاکید می ورزند.
مدل و الگوی پیشرفت، مبتنی بر نگرش و اندیشه ای است که آن را تعبیر می کند. قبل از انقلاب عمدتا یک الگو برای پیشرفت توصیه می شد. این دیدگاه بر آموزه های غربی تاکید می ورزید و این راه کارها و دستورالعمل ها را آزمون شده تلقی می کرد و البته در ارائه الگوی این توسعه، بر توصیه های مراکز غربی برای کشورهای جهان سومی تکیه می کرد.
این دیدگاه که آشکارا تامین کننده منافع قدرت های غربی بود قبل از انقلاب به علت وجود دولت های دست نشانده و نبود اعتماد به نفس ملی، دیدگاه غالب و حکومتی تمام عیار تلقی می گردید هرچند که در این میان برخی از اشخاص و گروهها اعتراض های پراکنده ای نسبت به این خط مشی داشتند و اقدامات و تحرکاتی نصف و نیمه نیز از خود بروز می دادند، اما با وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل یک حکومت اسلامی و مردمی، با شعار «نه شرقی، نه غربی» این نگرش رنگ باخت و یک باور همگانی در میان خواص و عوام جامعه بوجود آمد که می شود بر اساس مدلی غیر از مدل کشورهای غربی به تحول و پیشرفت و موفقیت عظیم نائل گشت. و البته آنچه غیرقابل انکار است و شواهد و قرائن دلالت بر آن دارد این است که پس از انقلاب و تا امروز هنوز در میان گروه ها و احزاب و جریان های سیاسی موجود کشور، جریانی را می توان رصد کرد که الگو و مدل غربی را عامل رشد و توسعه و پیشرفت کشور می پندارد!
این جریان با ژست روشنفکری و پز پختگی و دانایی از الگویی برای پیشرفت امور در کشور سخن می گوید که نشانه ها و مشخصات مدل غربی را به وضوح می توان در آن به نظاره نشست.
چنگ زدن به «الگوی پیشرفت» مبتنی بر شاخصه ها و آموزه های غربی- خصوصا لیبرال، سرمایه داری- از سوی جریان مزبور به موجب بیان گزاره هایی رونمایی می شود که معنا و مفهوم «پیشرفت» را باید صرفا در قاموس غرب و لیبرالیزم کشف و جستجو کرد. بدین ترتیب عملا یک تفکیک غیرمنطقی و اجتهادی فاسد مجال حضور می یابد و آن تفکیک «پیشرفت» از «عدالت» و «عقلانیت» از «معنویت» است.
البته نحوه بیان، اعلام و اعلان این بینش و نگرش در قالبی اتوکشیده و با صغری و کبری چیدن های جذاب و نهایتا نتیجه گیری حق به جانب و حق نما عرض اندام می نماید.
در بیان این دیدگاه از چالش ها، مفسده ها و عوارض رخ داده اندیشه به اصطلاح مترقی غربی خبری نیست.
گفته می شود توسعه و پیشرفت نیاز حیاتی و ضروری کشور است، پس باید تولید ثروت کرد، زمینه و بستر رونق اقتصادی و مالی ایجاد کرد تا نتیجه بگیرند آنگاه که سرمایه ها انباشت شد و ثروت افزون گردید، توزیع عادلانه صورت بگیرد!
اما گفته نمی شود که در تقدم «پیشرفت» بر «عدالت» اقشار مستضعف و محروم- همان کوخ نشینانی که امام(ره) یک موی آنها را با تمام دنیای کاخ نشینان عوض نمی کردند- زیر چرخ دنده های این ماشین توسعه یافتگی له می شوند.
گفته می شود که در دنیای نوین امروز اقتضای پیشرفت، استفاده از عقلانیت-البته از نوع سکولار آن- و توجه به «عدالت مدرن»!- عدالت منهای معنویت و ارزشها- است؛ اما گفته نمی شود چرا عقلانیت ابزاری- که البته لازم است- را از عقلانیت اعتقادی و اخلاقی جدا می کنند و توضیحی نمی دهند مبنای این تفکیک چیست؟ و مهم تر آن که توضیح نمی دهند چرا پیروی بی ضابطه و نادانسته از الگوی غربی را «عقلانیت» می نامند؟!
گفته می شود تاریخ نشان می دهد که غرب پیشرفت های بزرگی در حوزه های علم و فناوری و اقتصاد و صنعت و... کسب کرده است و این جوازی است بر دنباله روی از غرب برای رسیدن به پیشرفت؛ لیکن گفته نمی شود که تاریخ غرب بیانگر جنایات، جنگ ها، کشتارها، اشغالگری ها، غارت ها و استثمارها نیز هست، آنهم در پوشش مدرنیته و نوشدن و دستیابی به پیشرفت و رشد و توسعه!
و نکته بااهمیتی که عمدا به فراموشی سپرده می شود آن که، در غرب ثروت- به هر طریق- تولید می شود ولی از توزیع عادلانه آن خبری نیست و اکثریت مردم در پنجه خونریز و بی ترحم حاکمیت سرمایه که از سوی سرمایه داران بزرگ اعمال می شود گرفتار هستند.
گفته می شود که در الگو و مدل لیبرال- سرمایه داری انسان در رفاه مادی به سر خواهد برد، زندگی او مدرن و تکنولوژیک می شود، با فقر بیگانه است و از لذایذ مادی و ثروت بهره مند می باشد ولی گفته نمی شود که این انسان امروز غرب، دارای بحران هویت است، از فضایل و کمالات به دورافتاده و کرامت و عزت او ذبح گردیده است؛ ضمن آنکه اگر همان ملاک مادی و ماتریالیستی هم در نظر گرفته شود امروز آمریکا دارای بحران مالی و اقتصادی نیز هست و هر روز بر تعداد فقرا و ندارها در این کشور افزوده می شود.
عمق مطلب خیلی فراتر از برشمردن تعدادی از نمونه های ذکر شده است و «گفته نمی شودها» بسیار است، اما خلاصه این دیدگاه و تفکر در داخل کشور که نسخه پیشرفت غربگرایانه را تجویز می نماید این است که اسلام بسیار عزیز و مقدس است و بر عمل به احکام و مناسک آن باید اهتمام ورزید اما به هر حال مقتضیات زمان را باید دریافت و با «واقع بینی»- بخوانید نفی ارزش های اخلاقی و بی توجهی به مستضعفان یعنی صاحبان اصلی کشور- در جاده پیشرفت و رشد گام برداشت و با این اوصاف جواز دنباله روی از غرب و مکاتب فلسفی پرطمطراق مغرب زمین صادر می شود!!!
این در حالی است که در نقطه مقابل این نگرش، تفکر و دیدگاهی وجود دارد که بر مبنای اپیستمولوژی اسلام و نفی غربزدگی و خودباختگی، الگوی «اسلامی- ایرانی» را تنها راه پیشرفت کشور می داند و معتقد است که مدل «پیشرفت و توسعه غربی» در نظام اسلامی به نتیجه نرسیده و عقیم خواهد ماند، چون اساساً یک تفاوت مبنایی در این زمینه وجود دارد.
در مدل اسلامی- ایرانی پیشرفت وسیله ای است برای رسیدن انسان ها به سعادت واقعی در این مدل دستیابی به پیشرفت و تکنولوژی منافاتی با هیچ یک از اصول اعتقادی و اخلاقی اسلام ندارد. چرا که اسلام از ثابتات و متغیراتی برخوردار است و بنابراین در یک قالب کلیشه ای ثابت بدون توجه به مقتضیات زمان و مکان طراحی نگردیده است؛ بلکه از پتانسیل و قوه متحرکه ای به نام «اجتهاد» بهره مند است تا هیچ گاه اداره و مدیریت امور با ظهور مسایل مستحدثه به بن بست برخورد ننماید.
از سویی، پیشرفت های بزرگ و دستاوردهای عظیم علمی و فناوری دنیای اسلام در علوم مختلف از ریاضیات و طبیعیات تا هیئت و نجوم و معماری و هندسیات و... و همچنین نمونه های متعدد اختراعات و اکتشافات دانشمندان و اندیشمندان مسلمان همگی مورد تایید و اعتراف دانشمندان غربی و شرقی است.
حقیقت این است که ترجیحات مدل پیشرفت غربی بر مدل الگوی اسلامی- ایرانی فاقد مرجحات ارزشی و منطقی است.
«هاکنج» محقق معروف و استاد دانشگاه هاروارد در کتاب «روح سیاست جهانی» می نویسد؛ راه پیشرفت کشورهای اسلامی این نیست که از نظام ها و ارزش های غرب تقلید کنند چون در نظام اسلامی هر نوع استعداد و آمادگی برای پیشرفت و تکامل وجود دارد... مشکل اینجاست که در این کشورها تمایل و اراده ای لازم برای استفاده از این ابزار پیشرفت وجود ندارد.
با این اوصاف معلوم نیست چرا عده ای ذوق زده تر از غربی ها برای رسیدن به پیشرفت در یک نظام اسلامی، دنباله روی از ظواهر غربی ها را عین پیشرفت قلمداد می کنند و در القاء آن به عنوان نسخه نجات بخش برای جامعه و کشور سعی و تلاش دارند؟
هفته گذشته رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان و برگزیدگان علمی دانشگاه ها با تبیین پیشرفت و عدالت توأمان بر مراقبت از نیفتادن در «بیراهه ها» در مسیر پیشرفت هشدار دادند و بر ایستادگی بر «اصول» به عنوان شاخص-های نشان دهنده مسیر صحیح پیشرفت تاکید کردند.
اینجاست که رویکرد تمام برنامه ها- از جمله برنامه پنجم توسعه که در حال تدوین است- باید براساس مدل اسلامی- ایرانی طراحی، مهندسی و تصویب شود تا با پیمودن «راه میان بر» رسیدن به سند چشم انداز و جایگاه اول منطقه در سال ۱۴۰۴ تحقق یابد.
حسام الدین برومند
منبع : روزنامه کیهان