جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

از کرخه تا سقط جنین!


از کرخه تا سقط جنین!
اگرچه در نگاه نخست "دعوت" در مفهومی تماتیک ،فرزند ناخلف کارنامه ی حاتمی کیا ست ولی مشخصن نشان می دهد که فیلمسازش درصدد فرارویی از الگوی گذشته اش که نقش تثبیت کننده اش را هم داشته است ،دارد. این فراروی نه تنها خدشه ای بر مولف بودن "حاتمی کیا " وارد نمی کند (چرا که به اعتقاد نگارنده "حاتمی کیا " یک مولف تمام عیار است ) بلکه سبب گسترش جهان بینی مولفانه در زوایای دیگر است و این نفوذ جهان بینی مولف در ژانرها نهایتن به این امر منجر می شود که مولف به جای خلق "جهان ممکن" ،"جهان های ممکن" را بیافریند . اگر هیچکاک فیلم به فیلم جهان ممکنش را تزیین می کرد و پایه هایش را استوارترمی کرد ،کوبریک فیلم به فیلم جهانی نوتر می آفرید که تمامشان از معبر ذهن هوشمند استنلی می گذشت و به جرات کوبریک مولفی اصیل تر از هیچکاک است . قصه ی حاتمی کیا هم خیلی جدا از این مصداق نیست . دیگر منتظر این بودیم که در مراسمی به سیاق جان فوردی بگوید :من ابراهیم حاتمی کیا هستم ،دفاع مقدس ساز! (۱)"دعوت" فیلم مهمی می تواند باشد از این باب که شاید نقطه ی پایان تراژدی ِ خرج شدن حاتمی کیا در تنها یک بعد سینما باشد. این تجربه ی جدید سینمایی حاتمی کیا فارغ از هر گونه نگاه نقادانه به خود فیلم ،تجربه ای منحصر به فرد می تواند باشد که حاتمی کیا جهان های ممکنش را خلق کند و اما خود فیلم :
اولین مشخصه ی "دعوت" ساختار اپیزودیکش است . این ساختار سبب می شود "حاتمی کیا " قصه هایش را در روندی دیالکتیکی که عامدانه امکان قیاس جزبه جز را درخود دارند پیش ببرد.از سویی دیگر این ساختار به دلیل خاصیت گلچینی خود سبب می شود که دست فیلمسازش برای انتخاب پرسوناژهایش از طبقات مختلف ،که سطوح متفاوت هنجاری دارند ،باز باشد و از این طریق به راحتی بتواند ابژه ی اخلاقی مورد نظر خود را به گزاره ای جهان شمول تبدیل کند.
در دعوت زنان در موقعیتی فعال تر تصویر می شوند و مردان گاهن تا حد واکنش دهنده های منفعلی به کنش های زنان فرو کاسته می شوند .زن قصه ی اول زنی جاه طلب از طبقه ی بورژوازی است که بچه دار شدن را مانع این جاه طلبی و پیشرفتش می بیند . زن قصه ی دوم از پایین دست ترین طبقه ی اجتماعی انتخاب شده است که به دلیل موقعیت بد اقتصادی خود و شوهرش از بچه دار شدن می ترسد .زن قصه ی سوم ،زنی از طبقه ی متوسط و سنتی است که به شدت پایبند عرفیات جامعه است و به دلیل همین عرفیات از بچه دارشدن می هراسد .زن قصه ی چهارم پزشکی از طبقه ی مرفه است که به دلیل خیانت شوهرش قصد سقط جنین دارد و زن پنجم که برخلاف ۴ پرسوناژ قبلی شوهر ندارد به خاطر آبروی مرد صیغه ای اش مجبور می شود بدنبال سقط بچه برود ولی هیچکدام از این ۵ نفرقادر به سقط جنین نمی شوند چرا که "گناه" برای حاتمی کیا و سینمایش یک تابوی همیشگی است و همیشه وجدان گناه گریزپرسوناژهای حاتمی کیا در نهایت بار آبروریزی های عرفی ،جاه طلبی ها ونفرت های شخصی را به جان می خرد و سربلند بیرون میاید و در این میان قضا و قدر هم تا آنجا که می تواند به آن کمک می کند (حتا تا آنجا که اگر در اتوبان زن بارداری خود را از ماشین بیرون پرت کند درنهایت هم خودش و هم بچه اش زنده می مانند!!) این ۵ قصه با روایت اپیزودیک سبب می شود که فیلمساز مصرانه تفاوت طبقات ، هنجارها و موقعیت ها را برای اجتناب از گناه بی تاثیر بداند و برای تمامی طبقات یک نسخه ی واحد اخلاقی بپیچد واین نشان می دهد که هنوز هم فیلمساز "دعوت " همان حاتمی کیای ایدئالیست ، کمال طلب و احساساتی گذشته است .
فرم در "دعوت" توجه خاصی به تعلیق سینمایی دارد . یک قاب ثابت و یک پرسوناژ که با حرکت دوربین پرسوناژ دیگری که باعث تغییر معنای قاب می شود ،در قاب گرفته می شود بارها و بارها در فیلم استفاده می شود که گاهی موقعیت سوسپانس می آفریند ،مثل وقتی که پرسوناژزن قصه ی دوم (سحر جوزانی جعفری) در اتاق انتظار پزشک است و حرکت دوربین پیرزن (ثریا قاسمی) را هم به قاب می آورد ،یا موقعیت کمیک می آفریند مثل صحنه ی صحبت کردن مادر(گوهر خیراندیش) با پزشک که مشغول معاینه ی دخترش(نگار فروزنده) است ویا موقعیتی سانتی مانتال می آفریند مثل نمایی که حرکت دوربین به جز زن زخمی دراز کشیده روی تخت(مهناز افشار) مرد(سیامک انصاری) را هم به تصویر می کشد و یا ...
یکی از قسمت های درخشان "دعوت "به لحاظ فرم در قصه ی چهارم و در حین جرو بحث زن (کتایون ریاحی) و مرد (مجید مشیری) است که با تقطیع نما ،ناهم خوانی تصویر و دیالوگها نریشن و دیالوگهای موفق صحنه ای کاملن سینمایی آفریده می شود .
یکی دیگر از ردپاهایی که حاتمی کیا ازمولف بودن خود به جا می گذارد نمای همیشگی شکایت یکی از پرسوناژهایش از خداست که مونولوگی معترضانه است و تبدیل به امضای حاتمی کیا در فیلم هایش شده است که در این فیلم حاتمی کیا این امضا را به وسیله ی زن قصه ی سوم(گوهر خیراندیش ) در نمای ویارش کنار درخت ،می زند
دو پزشک زنان و زایمان به عنوان حلقه های واسطه ی ۵ قصه عمل می کنند که به شکلی نمادین دو بازوی خیر و شر داستان هستند .پزشک اول (کتایون ریاحی) همیشه نوید دهنده ی تولد و زندگی است و پزشک دوم(آناهیتا نعمتی) عامل سقط و مرگ است و از طنازی های حاتمی کیا این است که بازوی خیرش به وسیله ی همان بازوی شر از درافتادن به گناه (به زعم حاتمی کیا) نجات می یابد و این طراحی های مبهم و غیر قابل پیش بینی پرسوناژها در سینمای حاتمی کیا همواره جذاب بوده است .
در نهایت "دعوت "می تواند شروعی برای حاتمی کیا باشد تا پیله ی تک بعدی نگری اش به سینما را بشکند و درگونه های دیگر هم تجربه گری کند.
منبع : سی‌نت


همچنین مشاهده کنید