یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

چرا حیات روانی ”نوجوان و جوانان“ بسیار هیجان‌انگیز و احساساتی است؟


چرا حیات روانی ”نوجوان و جوانان“ بسیار هیجان‌انگیز و احساساتی است؟
نوجوانی و جوانی، دورهٔ طوفانی و بی‌قراری روح است که بیشتر از هر دورهٔ دیگر، دست‌خوش هجوم احساس‌ها و عواطف گوناگون و شگفت‌انگیز می‌شود. جوان تازه‌ بالغ به دلیل رشد فیزیکی، ذهنی و روانی، اجتماعی و هورمونی و... تحت تأثیر شدید احساس‌ها و عواطف بحرانی خویش، سخت حساس و زودرنج می‌شود.
نوجوانی و جوانی، دوره طوفان و بسیار حساسی است که فرزندان دوست دارند بیشتر وقت خود را با دوستان و در محیط بیرون از منزل بگذرانند و در فعالیت‌های گروهی شرکت کنند پدران و مادران ناآگاه، با برخوردهای غلط و ایجاد محدودیت‌های ناصواب و سخت‌گیری‌های بی‌مورد، رشد، تکامل، شخصیت و آیندهٔ نوجوانان را ناآگاهانه در مسیر منفی و بحرانی هدایت می‌کنند، در حالی که برخورد منطقی و مناسب و آرام با جوانان، باعث می‌شود این دورهٔ طوفانی و بسیار حساس، به آرامی و با تنش‌های کم‌تر طی شود؛ در نتیجه از انحراف جوانان به‌سوی اعمال ناشایست، اعتیاد و بزهکاری‌های ناخواسته پیش‌گیری گردد.
مرحلهٔ نوجوانی و جوانی از سن ۱۲ سالگی آغاز و تا حدود ۲۵ سالگی ادامه دارد. در این دوران در شخصیت جوان سه چیز بیشتر جلب توجه می‌کند:
۱) فکر مجرد و منطقی
۲) مسؤولیت اخلاقی
۳) رشد کامل تمایل جنسی
▪ پدران و مادران بدانند که:
هیجان عاطفی و احساسی پرتلاطم و پرتنش نوجوانان، طبیعی و اقتضای سن‌شان بوده، تحت تأثیر نیازمندی‌های طبیعی و اصیل روانی و جسمانی قرار دارد. بنابراین می‌بایست آگاهی‌های خود را بالا برد، ویژگی‌های نوجوانان را شناخت و با برخوردهای مناسب و آرام و منطقی به جوانان کمک کرد که این دورهٔ بسیار حساس را با تنش‌های کم‌تر و به آرامی سپری سازند تا از کشیده شدن جوانان به‌سوی رفتار ناشایست و ناهنجاری‌های بیشتر پیش‌گیری شود.
▪ پدران و مادران بدانند که:
مادران و پدرانی که قادر به‌درک علمی و درست فرزندان خود هستند، بسیار نادرند؛ ولی با دانستن علت حساسیت‌ها، زودرنجی‌ها و تغییرهائی که در جوانان بروز می‌کند، می‌توان کنش‌ها و واکنش‌های آنان را پذیرفت و کنار آمد. در حالی که سوء تفاهم‌ها، بدفهمی‌ها و کج‌فهمی‌ها، اثرهای بسیار منفی و خانه‌براندازی به‌دنبال دارند؛ به‌عبارت دیگر، بسیاری از اختلاف‌ها و درگیری‌های بین فرزندان و پدر و مادر، ناشی از سوء تفاهم می‌باشد. به این علت است که فرزندان ”محبت“ پدر و مادر را ”مزاحمت“، ”ارشاد“ آنان را ”دخالت“ و ”مراقبت“ را ”فشار“ تلقی می‌کنند.
▪ چرا جوانان، بی‌انضباط بوده و از اطاعت و مقررات، گریزان می‌شوند؟
نوجوان و جوان برای تکامل رشد شخصیت خود نیاز به استقلال دارد، هم‌چنین نیاز دارد تا هویت تازهٔ خود را بیابد و خود را از قید پدر و مادر آزاد سازد. برای این‌که از زیر یوغ پدر و مادر خارج شود، لازم است وابستگی‌های خود را از آنان کم کند و نشان دهد که دیگر آن کودک سابق نیست و بزرگ شده، بنابراین، می‌بایست از این پس با او به‌صورت کودک برخورد نشود و به‌صورت شایسته رفتار شود و مورد مشورت قرار گیرد.
▪ پدران و مادران بدانند که:
سال‌های بلوغ، دوران سرکشی و تمرد است. نوجوان، عاشق استقلال و رهائی است. یکی از علت‌های بروز تندخوئی، سرکشی، حرف‌نشنوی، لج‌بازی، ستیزه‌جوئی، پرخاشگری و... دست‌یابی به استقلال است. اگر کسب استقلال با همراهی و مساعدت پدر و مادر صورت بگیرید، بسیاری از ستیزه‌جوئی‌ها و پرخاشگری‌ها و... امکان ظهور پیدا نمی‌کنند.
▪ پدران و مادران بدانند که:
نوجوان، وابستگی را دوست ندارد و استقلال می‌خواهد؛ در واقع، نیاز به استقلال است که به جوان انگیزه می‌دهد چهارچوب رفتارهای گذشتهٔ پدر، مادر و اطرافیان را با خود، به هم بریزد تا مطابق شرایط جدید با او برخورد شده و به‌صورت یک بالغ نه به‌صورت کودک رفتار گردد. بیشتر پدران و مادران به‌علت ناآگاهی، حاضر نمی‌شوند به آرامی کنترل‌های بی‌مورد خود را بر فرزندان کم کنند یا رفتار خود را نسبت به نوجوانان تغییر دهند و وابستگی آنان را نسبت به خود کاهش دهند و به رشد حس استقلال آنان کمک کنند و به‌جای آن، با دخالت‌های بی‌مورد و نظارت‌های غیر ضروری و واکنش‌های نامناسب و کنجکاوی بیش از حد، آن هم به‌صورت گسترده رنجش، دلخوری و ناراحتی نوجوانان را فراهم می‌سازند و باعث می‌شوند که نوجوانان، با پرخاشگری و... واکنش نشان دهند.
▪ پدران و مادران بدانند که:
پدر و مادری که از نوجوان خود انتظار حرف‌شنوی، چشم گفتن و اطاعت کورکورانه و بدون چون و چرا دارند، با مشکل‌های بیشتری مواجه هستند و آنان را بیشتر به سوی ستیزه‌جوئی، گستاخی و پرخاشگری سوق می‌دهند.در حالی که پدران و مادران آگاه و مدیر، رفتار نوجوانان را می‌پذیرند و با آنان کنار می‌آیند و با دلسوزی، صمیمیت، محبت و احترام، امکان اعمال سلیقه و حق انتخاب را به‌نوجوانان خود می‌دهند و به رشد استقلال آنان کمک می‌کنند؛ برای نمونه، به فرزند خود می‌گویند: ”خودت تصمیم بگیر... خودت انتخاب کن... مربوط به خودت است... هرطور مایل هستی انجام بده... هرچه انتخاب کنی، مورد تأئید ماست“.
پسری در مورد انجام کاری می‌خواست نظر پدرش را بداند؛ پدرش با مهربانی گفت: ”تو پسر عاقل و با شعوری هستی. می‌دانم کارهایت را درست انجام می‌دهی؛ من مطمئن هستم که بدون فکر، کاری انجام نمی‌دهی! ولی نظر من در مورد پیشنهاد شما، این است...“.
▪ چرا نوجوان، خرده‌گیر، عیب‌جو و خواهان بحث و گفت‌وگو است؟
نوجوانان با بحث و گفت‌وگو، عیب‌جوئی و خرده گرفتن و حتی با مخالفت‌های بی‌جا، به تمرین فکری پرداخته و می‌خواهند حس داوری خود را پرورش داده و تجربه‌های جدیدی را کسب نمایند. چرا که نوجوانان، کنجکاو بوده و درصد اکتشاف هستند؛ می‌خواهند خود را کشف کنند؛ درصدد تأئید و تصویب خویش و راه‌حل‌های جدید هستند؛ می‌خواهند به آنان فرصت داده شود تا میزان دانائی و توانائی خود را بسنجند و آن را بالا ببرند و تجربه‌های لازم را کسب کنند. این امر برای پدران و مادران ناآگاه به مسایل تربیتی، ناخوشایند و حتی غیر قابل تحمل است؛ بنابراین با برخوردهای نامناسب و سخت‌گیری‌های بی‌مورد، حتی با ورود به‌زور به حریم و خلوت آنان، ندانسته رشد طبیعی فرزندان خود را در مسیر منفی و نامناسب قرار می‌دهند و ناآگاهانه به‌عدم تعادل و طردشدگی بیشتر آنان کمک می‌کنند.
▪ چه باید کرد؟
برای داشتن ارتباط خوب با نوجوانان، به پدران و مادران توصیه می‌شود:
ـ حرف‌های نوجوانان را به آرامی و با دقت گوش کنید.
ـ از انتقاد، سرزنش، برچسب زدن و وسط حرف آنان پریدن، خودداری کنید.
ـ با جمع‌بندی و خلاصه کردن گفته‌های نوجوان. مفهوم صحبت او را به خودش بازگوئی کنید.
ـ پاسخ، عقیده و نظر خود را دوستانه همدلانه و با صمیمت بدون تحقیر توهین و ایجاد رنجش بیان کنید.
ـ به جای انکار یا پذیرش و یا قضاوت کردن در مورد نظر و عملکرد نوجوان، به نقطه نظرها و خواسته‌هایش توجه کنید. احساس‌ها و عواطف او را با دلسوزی، هم‌دلانه و با مهر و محبت مورد بررسی قرار دهید. توجه کنید که کلام و لحن مهرانگیز صحبت‌های شما در خیلی موارد از منطق و استدلال قوی، بهتر نتیجه می‌دهد.
ـ نوجوانان هر یک دارای هویت و اخلاق خاص خود هستند؛ بنابراین برای همهٔ آنان با یک فرمول یا نسخهٔ یکسان رفتار نکنید: به تفاوت‌های فردی فرزندان‌تان توجه کنید و بدانید که هر نوجوان به واکنش‌ها، صحبت‌ها و عملکرد شما برحسب آن‌چه دوست دارند یا دوست ندارند. با حرف و عمل واکنش خاص خود را ارائه می‌دهند.
ـ از دخالت‌های عجولانه داوری‌ها و پیش‌داوری‌ها در امور نوجوانان پرهیز کنید؛ چرا که بر ابعاد دشواری‌ها می‌افزاید و کار را خراب‌تر می‌کند.
یکی از خطرناک‌ترین اشتباه‌هائی که پدران و مادران، ندانسته و ناآگاهانه و از روی جهالت و نادانی و با تعصب فراوان انجام می‌دهند. این است که وقتی فرزند دچار خطا و اشتباهی می‌شود. با صفت‌های منفی چون ”تو لیاقت نداری“. ”تو هیچ وقت موفق نمی‌شوی“. ”تو خیلی ایراد داری“. ”تو احمق و کودن هستی“ و... تکرار کلمه‌ها و جمله‌‌های منفی باعث می‌شوند نوجوانان از خود تصوری منفی بسازد و باور کند که ”من آدمی خوبی نیستم“. ”من بی‌لیاقت هستم“. ”من هیچ وقت موفق نمی‌شوم“. ”من عرضهٔ هیچ‌کاری را ندارم“. ”من بی‌شعور و نفهم هستم“. ”من دوست داشتنی نیستم“، ”من خیلی ایراد دارم“، ”من احمق و کودن هستم“، ”من ناتوان هستم“ و من... این باورها اگر به‌صورت تصویر ذهنی درآیند، نوجوان خودباوری‌اش را از دست داده و اعتماد به نفسش متزلزل می‌گردد: از انجام تکالیف و خواندن درس، گریزان می‌شود و از شرکت در فعالیت‌های ورزشی و دیگر برنامه‌های اجتماعی خودداری می‌کند.
منبع : مجله موفقیت