سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


آموزش مهارت های زندگی را جدی بگیرید


آموزش مهارت های زندگی را جدی بگیرید
تمام كوچه پر بود از نور چراغ های رنگی. نقل بیدمشك، مشت مشت هوار می شد توی آسمان. بوی اسپند می آمد و دود آن مثل ابری رقصان میان جمعیتی می گشت كه از جلوی در تا انتهای كوچه صف كشیده بودند.
سبدهای گل بالای دست ها به اتاق می رفت و قرآن لای ترمه بالاتر از همه. توی آینه قدی كنار در، من بودم و مردی ۶ سال بزرگتر از من. همه جا لبخند بود و مهربانی و تعارف. من راضی بودم. او راضی بود و خانواده ها راضی تر از ما. به ظاهر همه چیز خط و ربط خودش را داشت. ما به هم می آمدیم. همه چیز جور بود. حالا دارم به عكسی از آن روزها نگاه می كنم. تصویر دختری خیره به دوربین كه چشم هایش از ذوق برق می زند. تكه پارچه ای از پرده منگوله دار عروسی هم در عكس پیدا بود كه بعدها شد تاقچه پوش و حالا دستمال گردگیری. آینه قدی را گردگیری می كنم. روبرویم در آینه زنی به من خیره شده كه نگاهش هیچ برقی ندارد.
ازدواج به خودی خود می تواند ماجرای شیرینی تلقی شود. آنچه آن را تلخ می كند تا هر سال شاهد آمارهای متفاوتی از مشكلات زندگی زناشویی و طلاق و جدایی پس از گذشت چند سال از زندگی مشترك باشیم، تا چه حد قابل كنترل است؟ از قدیم گفته اند ازدواج حكم هندوانه در بسته را دارد. درست مثل هندوانه ای كه قبل از بریدنش نمی توان از رنگ و طعم آن باخبر شد. قبل از شروع زندگی مشترك هم، هر قدر همه چیز سبك و سنگین شود، باز هم سپیدبختی و سیاه بختی زوج ها را گذشت زمان معلوم می كند. اما شاید مانند خیلی دیگر از امور زندگی بتوان با صرف كمی وقت، مطالعه و دقت در انتخاب شریك زندگی، از احتمال شكست و ناكامی بعد از شروع زندگی مشترك كاست.
اگرچه به گفته معاون دفتر آسیب های اجتماعی سازمان بهزیستی، آسان گیری در انتخاب همسر، سخت گیری در زندگی زناشویی، مشكلات اقتصادی و بیكاری از دلایل اصلی وقوع طلاق میان همسران است، اما مرضیه پورهادی، مشاور ازدواج كه در یكی از واحدهای مشاوره سازمان بهزیستی فعالیت می كند معتقد است: «بعد از ازدواج هر قدر هم عوامل بیرونی بر روابط میان زن و شوهر تأثیر بگذارد، باز هم این زن و مرد هستند كه از ابتدا با انتخاب آگاهانه شریك زندگی، می توانند خود را از خطرهایی كه ممكن است بعدها تهدیدی برای زندگی مشترك باشد، در امان نگه دارند.»
با این حال زوج هایی هستند كه حتی وقتی هنگام آشنایی با شخص مورد نظر خود، با یقین به انتخابشان، زندگی مشترك را شروع می كنند باز هم در ادامه زندگی دچار مشكل می شوند. خانم مشاور كه با خوشرویی وقت ناهار و استراحتش را به من اختصاص داده ابتدا خاطره ای از دوران دانشجویی و استادش تعریف می كند كه همیشه به دانشجویانش می گفت قبل از ازدواج خوب چشم ها و گوش های خود را باز كنید و بعد از ازدواج كمی چشم ها را هم بگذارید و گوش ها را ببندید و بعد این نكته را اضافه می كند كه «شما فكر می كنید دخترها و پسرهای ما چقدر برای شروع زندگی مشترك آموزش می بینند؟
اغلب آنان هرچقدر هم تحصیلكرده باشند و در جامعه حضور داشته باشند، باز هم در شروع زندگی مشترك، تن به قالب های سنتی و فكری خانواده ها می دهند. البته نه این كه این كار بدی باشد، اما پیروی از الگوی رفتاری خانواده هنگام ازدواج، در ابعادی صورت می گیرد كه بیشتر جنبه ظاهری دارد و در سطح است. اگر قرار بر تبعیت از رفتار پدر و مادر هنگام انتخاب همسر و ازدواج باشد، باید مسائلی نظیر صبوری، گذشت، احترام میان آنها، در كنار هم بودن شان با وجود بروز هر مشكلی در طول سال های زندگی ، ملاك قرار گیرد.
اما دخترها و پسرها بی توجه به اصول و مبنایی كه سال ها زندگی پدر و مادرهایشان را روی پایه های خود محكم نگه داشته، فقط براساس معیارهای سطحی و ظاهری گوش به خواسته و میل والدین خود می دهند. برای مثال والدین از خواستگار دخترشان انتظار داشتن درآمد بالا، خانه و اتومبیل دارند و یا درباره دختر موردپسند پسرشان به شكل و قیافه دختر و تمكن مالی خانواده اش اهمیت می دهند. هرچند این موضوع، میان همه خانواده ها رایج نیست.»
● روزهای خوش
اول زندگی اش، دو تا اتاق تو در تو بود و یك آشپزخانه جمع و جور آن سر حیاط. اتاق های صاحبخانه هم آنجا بود. با حمام، روشویی و دستشویی مشترك. چه روزهایی، چه چیزهایی. اما حالا توی خانه سرش را به هر طرف می چرخاند در انبوه وسایل مد روز زندگی ای كه به نظر دیگران بی عیب و نقص می آید، زیر لب می گوید: «خوش به آن روزها!»
طلاق هم می تواند خیلی ساده اتفاق بیفتد، هم اصلاً حرفی درباره آن میان زن و شوهر مطرح نشود، هم می تواند نخستین و تنها راه حل هنگام بروز مشكل باشد، هم به زبان آوردنش مثل زمان خیلی از پدر و مادرهای نسل گذشته، گناه به شمار بیاید. می تواند به این صورت هم باشد: خیلی زود در آستانه سال اول و دوم زندگی مشترك، دختر و پسری كه به ظاهر خیال می كنند رفتار مدرن و پیشرفته ای هم دارند، لبخند به لب راهی دادگاه خانواده شوند. كنار هم بنشینند. با هم حرف بزنند. لبخند بزنند و آخرین طنزها و تصویرهای روی موبایلشان را به هم نشان بدهند و بخندند و بعد هم وقتی، كسی از آنها سؤال كند، اینجا چه می كنید؟ به راحتی و بدون تأمل بگویند: «آمده ایم از هم جدا شویم!» و جلسه دادگاه هم كه تمام می شود، ناهار را با هم در رستوران بخورند!
«قبح طلاق از میان رفته است» دكتر نیكویی، متخصص روانشناس ومشاور خانواده این عقیده اش را با این جمله ها كامل می كند كه: «درست است كه امروزه، در روانشناسی خانواده اعتقاد به این است كه زن و شوهر دوستانه با هم زندگی كنند و اگر نخواستند، باز هم دوستانه از هم جدا شوند. اما منظور طلاقی است كه در یك روند طولانی و به عنوان آخرین راه حل صورت می گیرد.»
اعتیاد همسر، بیكاری، ندادن نفقه، نبود تفاهم اخلاقی و ناسازگاری همسر، دخالت های خانواده همسر، ترك خانه و سوء رفتار همسر، اغلب دلایلی است كه از سوی زن و شوهرهای خواهان طلاق، بر روی برگه های دادخواست دادگاه ها نقش می بندد. اما آیا روابط میان زن و شوهر، آنها را ناگهان به مرحله ای پرتاب می كند كه طلاق به نظرشان تنها راه حل می آید؟!
دكتر نیكویی عقیده دیگری دارد: «تصمیم به طلاق اغلب موارد روند طولانی یك یا دو سال را طی می كند.» او سپس می افزاید: «تا پیش از رسیدن به مرحله گرفتن تصمیم قطعی برای طلاق، می توان برای احیای روابط زن و شوهر و حل مشكل آنها اقدام كرد كه زن و شوهر در این میان سهم و نقش اساسی دارند.»
● تارهای سیاه گم شده
آه كشید. بلند و از ته دل. جلوی آینه قدی دراور ایستاده بود و زنی را می دید كه نگاهش پر از دلواپسی بود. كجای كارش اشتباه بود. كجای تصمیمی كه ۹ سال قبل گرفته بود، ایراد داشت كه باید خیلی زود تارهای سیاه مویش میان تارهای سفید گم شود. درست مثل علاقه و انسی كه در زندگی مشتركش گم شده بود و پیدا نمی شد.
خیلی زود به هم عادت می كنند. كم كم از بودن با هم خسته می شوند. انگار كه دیگر حرفی برای گفتن با هم ندارند. هنوز درگیر و دار حل مسائل خود و شناختن یكدیگرند كه تصمیم به بچه دار شدن می گیرند. نوزاد تازه متولد شده چند صباحی آنها را از مسائل دیگر دور می كند، اموری كه حل نشده باقی مانده اند، روی هم تلنبار می شوند تا كی مثل زخمی كهنه، دهان باز كنند.
«زن وشوهرها حرف زدن با هم را بلد نیستند.» این جمله سرآغاز توضیح مرضیه پور هادی، مشاور خانواده درباره مشكل امروزی خانواده های نوپای ایرانی است.
البته آنها با هم حرف می زنند. اما این حرف ها یا پرسش های پیرامون مسائل عادی و روزمره زندگی است. مثل این كه قبض آب را دادی؟ غذا چی پختی؟ چرا خانه این قدر به هم ریخته است؟
یا مسائل فامیل و حرف های دیگران. اما آن حرف زدنی كه ما منظورمان است درباره دلخوری ها، انتظارها و خواسته های آنها از یكدیگر است كه اغلب زن و شوهرها یا وقتی برای این كار نمی گذارند یا از این كه با هم از خواسته ها و آرزوها و ایده آل هایشان بگویند خجالت می كشند. چون آموزشی هم در این باره ندیده اند. سریع رفته اند توی زندگی و بچه آورده اند و همین طور پشت سر هم با مسائل مختلف روبه رو شده اند. مسائلی كه حل نشده و به حال خود گذاشته شده است.
این است كه بعد از چند صباحی به سكوت یا راضی شدن از وضع موجود دلخوش می كنند یا به محض بروز بحران و مسأله ای كه خارج از حد تحمل شان است، همه حرف ها و احساس های گذشته و تلنبار شده سراغشان می آید و طلاق می شود تنها راه حل.
● شروع كننده نباشیم
معمولاً توصیه متخصصان مسائل خانواده فراهم كردن محیطی مناسب است كه دختر و پسر قبل از ازدواج تا حدودی با اخلاق، روحیات، خانواده ها، خواسته ها و انتظارات یكدیگر آشنا شوند و تا حد امكان ضریب و احتمال اشتباه در تصمیم گیری را كاهش دهند. اما آنچه در چند سال اخیر رسم شده، توجه نشان دادن به حواشی ازدواج، بیش از اصل مقوله ازدواج است.
ضمن آن كه خالی بودن جای مشاوره پیش از ازدواج و بعد از ازدواج به بحران موجود میان روابط زن وشوهر بعد از شروع زندگی مشترك هم كمك می كند. مرضیه پورهادی می گوید: «ما هنوز نگاه مان به مشاور خانواده جدی نشده . باید باور كنیم زمان دیگر مثل گذشته نیست كه ارتباط سنتی، عاطفی و نزدیك خانواده ها می توانست بار دردها و غم ها را كم كند. از عادت به گذشته و صبوری هم چندان خبری نیست. زن و شوهرهای ما نیاز دارند در محیط دیگری با حضور شخص ثالثی كه متخصص هم هست تا پیش از رسیدن به مرحله بحرانی، حرف ها، خواسته ها و انتظارات خود را از یكدیگر به هم بگویند.
به طور جدی به هم یادآوری كنند كه چه آرزوها و ایده آل هایی دارند و سهم هر كدام برای حفظ و بهبود روابطشان چیست. از طرفی آنها آموزش لازم و كافی را هم ندیده اند. جلوی خیلی از اختلاف ها را می شود به سادگی گرفت.
فقط كافی است به زن و شوهر یاد بدهیم، هنگام بروز مشكل و قرار گرفتن در شرایط مجادله یا شروع كننده نباشند و یا ادامه ندهند و رعایت همین اصل ساده از درصد زیادی از اختلاف ها می كاهد ضمن آن كه صبر و تحمل دو طرف را بالا می برد.آموزش مهارت های زندگی برای حفظ و بقای زندگی های امروزی به ضرورتی تبدیل شده است كه به عقیده بسیاری از كارشناسان می تواند محكم كننده پایه های زندگی های بسیاری باشد.
فاطمه امیری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید