یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


شهر پست مدرن


شهر پست مدرن
«جامعه باز ، دسترسی نامحدود ، بردانش ، گردهم آمدن غیر دستوری و بی مانع آدم های برای بهبود جامعه این هاست آن چیزهایی که شاید باعث شود ۰۰۰۰» جی ، رابرت اوپنهایمر
در دنیای پیرامون ما همواره درگیر و دار مسائلی که امروز خویشتن را به دست فراموشی سپرده و تداوم گذشته را از دست می دهد و بستر شکل گیری ، آینده را ایجاد می نماید. حال آنکه نگاه انسان همواره باید معطوف به سه زمان گذشته ، حال و آینده باشد . حل مسائل امروز تنها با تکیه بر تجربه گذشتگان و با همراهی لحظه به لحظه آینده و در صورت درک و فهم کامل زندگی امروز نیاز خواهد داشت که خود به شکل پدیدار شدن دگرگونی در فضای زندگی شهری خواهد یافت .
در معنی عام ، شهر به مفهوم تمدن است ، شهر را باید دارای پیشینه ی لااقل هفت هزار سال از انقلاب نوسنگی با تغییر شکل تدریجی جماعت های روستایی دائم ظاهر می شود و به صورت پیوسته تا امروز گسترش می یابد به نحوی که امروز به شکل نوع زیست غالب تمامی بشریت درآمده و در آینده ی نه چندان دور شاید به تنها شکل زیستی انسان ها تبدیل شود .
شهر در تعریف جامعه شناس اغلب با تمدن یکی گرفته می شود و به همین دلیل می توان شهر را نوع خاصی از سامان یافتگی زندگی اجتماعی در انطباق با فضا تلقی کرد که برای آن مشخصه های خاص بیان می شود و نوع زیستگاه ( مسکن ) ، نوع معشیت ( اقتصاد ) نوع مدیریت رابطه قدرت فضا نوع تقسیم کار اجتماعی ، نوع تقسیم فضا و نوع فرهنگ در روابط انسانی ( نشریه بنیاد ؛ ۸۲ ، ۴۰ ) می باشد از این سو عوامل متعددی چون فن آوری اطلاعات در عصر جدید موجب شد که سیمای ظاهری شهرها و تشکیلات درونی آنها دچار تحول ، تغییرات اساسی گردد ( توسلی ؛ ۸۱ ، ۱۶۵) به گونه ی که جان نایس بیت می گوید : فن آوری رایانه ی برای عصر اطلاعات همانند مکانیزه کردن وسایل تولید برای انقلاب صنعتی ، جامعه شبکه ی کاستلز تز محوری او این است که هماهنگ تجدید ساختار سرمایه داری و نوآوری فن آورانه عامل عمده تحول جامعه ، بنابراین شهر و حومه های آن است (وبستر ؛ ۸۳، ۴۱۰)و با اینکه بیش از یک چهارم قرن از زمانی می گذرد که جین جاکوبسن در اثرش به نام « زندگی و مرگ شهرهای بزرگ آمریکایی » ضرورت درک بهتر زندگی شهری را خاطر نشان ساخت ، یعنی ضرورت حساسیت نشان دادن نسبت به شیوه های که مردم عملا زندگی در شهرها را تجربه می کنند و نیز ضرورت تشخیص عوامل های مختلف نیرومندی که زندگی شهری و سازمان شهرها را تحت تاثیر قرار می دهد .
(دیکنز؛۷۷،۹) « به نظر ماقطعی و مسلم است که جامعه شناس از این پس هم خود را صرف حاضر جامعه می خواهد کرد که در حال تحرک شدید و جوش و خروش و خلاقیت است ، چنین بینشی به جامعه شناس معاصر اجازه خواهد داد که از روی تناقض ها و نقش نامرئی خاص پدیده ها اجتماعی تام است پرده بر دارد . »
واین گونه است که شهر در جامعه قرن ۲۱ در خور چنین پژوهشی و از آنجا که رشد عمومی جامعه شدیدا به پدیده های شهری وابسته است زمینه کار ایجاب می کند که یک حرکت مداوم بین نظر و عمل به وجود آید . ( توسلی ، ۸۱ ؛ ۱۷۱ )
اگر این موضوع را مدنظر داشته باشیم تغییر در دنیای واقعی سبب تغییر در هستی شناسی و به گفته زونیگا نظام اطلاعاتی یک مفهوم بین رشته ی که به بررسی این تغییرها در هستی شناسی می پردازد ، بنابراین برای رسیدن به یک شناخت جامع از چندین رویکرد به صورت تلفیقی استفاده می شود که آن برگرفته از رویکرد کنش متقابل کارکردی در جامعه پست مدرن می باشد .
[براساس رویکرد کارکرد گرایی] جامعه به شکل سازمان یافته می باشد که دارای مجموعه ای از قوانین و ارزش هایی باشد که بیشتر اعضاء درآن شریکند و جامعه به سمت تعادل حرکت می کنند و هرگروه نهادی کارکردی خاص دارد و سیستم به بقای خود ادامه خواهد داد در این سیستم به گفته سولیوان بخشهای متشکل باید به گونه ی کارآمد عمل کنند تا تندرستی و بهزیستی این اندام واره حفظ شود به همین منظور [براساس رویکرد کنش متقابل نمادی ] افراد درنظام(سیستم) به کنش می پردازند و دیدگاه مشترکی به وجود می آورند و افراد به عنوان کنش گر نقش خود را در رابطه با دیگران در جامعه درک می کنندو درکل [ براساس بنیان کارکرد گرایی] نظام دوام و بقایشان به کار و یا وظیفه ی که در ساخت های ( که به واسطه اشکال اجتماع و کنش متقابل ایجاد می شود ) که نظام اجتماعی یا کل ایجادمی کند ، بستگی دارد و براساس سودمندی و فایده در کل نظام کارکردی دارد حالت عمده پیدا می کند که ممکن کارکرد مثبت داشته باشد که این امر باعث انسجام اجتماعی و یا کارکرد منفی باعث ناپایداری و نابودی جامعه می شود ، وقتی جامعه از جامعه مدرن به پسامدرن سوق پیدا می کند به گفته دراکر زندگی ما بیشتر از گذشته دارای نظم و درکناران سیستم دچار دگرگونی ساختاری می شود که پویاشناسی جدیدی ناشی از کنش و واکنش فن آوری و تغییرات اجتماعی ایجاد می شود (کاستلز) و باعث ایجاد یک فضای مجازی در شهرها شده و نحوه ودرک ما از زمان ـ مکان نیست که تغییر می کند بلکه آنچه درک می کنیم دچار دگرگونی می شود و امروزه در زمره فراواقعیت و شبیه واره است .
[انسان ساکن شهربازی مصنوعی ـ پورتر] که دیگر با واقعیت داد وستد نمی کنند بلکه با خود دادوستد می کنند و آن هم بر مدار پیوسته که هیچ مرکز و محیط ندارد .[فرا زمانی ـمکانی گیدنز] و تصاویر و مصداق هایی فاقد زمینه را تجربه که فقط به دال های شناور تبدیل می کنند و به یکدیگر مربوط می شوند . [بودریار] و چون فن آوری اطلاعات فضای جدید را تشکیل می دهد ما شاهد تغییرات اجتماعی هستیم [جامع شبکه ی کاستلز] به گونه ی که دیالکتیک کنش و ساختار به وجود می آید ، ساخت هایی که درآن کنش ازطریق ساخت های قبلی تعیین و ساخت های بعدی که توسط بخشهای موخر تولید و رابطه همزیگری پیدا می کند ، پس زمانی که فن آوری ، دانش و قواعد چگونه عمل کردن انرژی آزاد بیشتری از محیط کسب و مهار نماید که باعث تبدیلات اجتماعی گوناگون فراهم می نماید .[ براساس رویکرد ساخت ـ کنش پارسونز ] (زتومکا ) و چون جامعه قابلیت ترمیم پذیری دارد حیات جامعه را ابقا می کند و تغییرات اجتماعی اگر به صورت کارکرد منفی نمایان شود باعث تعادل و ثبات جامعه از هم پاشیده و روبه زوال حرکت کند اما چون جامعه خاصیت ترمیم پذیری [براساس رویکرد کارکردگرایی] دارد پس از هر تغییر جامعه به سرعت تعادل جدید دست پیدا می کند و باعث کارکرد مثبت می شود همینطور که بودون اشاره می کند : « ۰۰۰ که انتشار یک نوآوری می تواند یک ایده جدید باشد که انتشار را در ابتدا کند ، سپس با شتاب و رفته رفته به سمت کند شدن می رود . »
۰۰۰ گافمن معتقد که در تمام کنش متقابل قواعدی از ما انتظار می رود که ازآن پیروی کنیم وگرنه دیگران مارا مجازات می کند مثلا پدر من یا مذهب من بهتر یا شیوه زندگی من بهتر از دیگران و وقتی وارد جهان پیچیده می شویم واژه ها را برای خود آشکار و براساس قومی که در آن هستیم ارزش افراد درباره کنش هایی خود و کنش های دیگران با مقایسه با آنها قضاوت میکنیم و چه چیزی لازم است و چه چیزی ممنوع بنابراین من و شما در یک بافت اجتماعی موجودیت پیدا می کنیم این که ما در کجا به سر می بریم و با چه کسانی زندگی می کنیم چه باوری داریم تاثیر خواهد گذاشت .
این به نوبه خود من و شمارا با یکدیگر متفاوت خواهد ساخت ، عصر پست مدرن از ناهمانندی ها استقبال می کند ، فرهنگ پاره پاره به شکوفایی می رسد به همین دلیل است که در شهر پست مدرن فرهنگ خیلی مهم است . زیرا شهر در فضای جدید (جامعه ی شبکه ی ) با تکیه بر هویت و از خلال خصائص فرهنگی جهان معنای خود را می سازد و شاهد ظهور دسته بندی های نوینی . [دوگانگی ساختی ـ گیدنز] می باشیم که افراد دارای علائق خاص به دور هم گرد می آورد (قبیله بدون مرز ) البته بعضی ها به مانند بودریار معتقد که هر چه قدر از دانش و فن آوری ها عقب بمانیم منجر به فروپاشی معنا و باعث مرگ امر اجتماعی که باعث به وجود آمدن شکاف دیجیتالی و دوقطبی شدن می شود و لی افراد چون فیدرسون که طرفدار نظریه نسبیت گرایی معتقد که میتوان از متمرکز کردن فرهنگ های پراکنده درگذشته پیوند خود را با فرهنگ مرکزی ( در طول تاریخ از دست داده اند ) ولی در پرتو «جهانی شدن » یک نوع تمرکز و انسجام در شبکه ی شدن فرهنگ های پراکنده پرداخت (در صورت که ازاگاهی کافی بخوردار باشیم ) و به قول گیدنز در قسمت های متفاوت جهانی ، جهانی شدن دلیلی باری بهبود هویت های فرهنگ محلی است .
در نتیجه تعیین جایگاه و نقش فضای مجازی که در ساختار اصلی شهرهای عصر حاضر مسلما خصوصیات جدیدی را به اجزاء تشکیل دهنده ساختار شهر تسری خواهد داد . زیرا اجزا ساختار اصلی دارای ساخت می باشد که روابط متقابل افراد براساس کارکرد آن شکل گرفته است و بدین ترتیب هر گونه تغییری در اجزاء سایر اعضا سیستم را تحت تاثیر قرار می دهد و چون امروز توجه به ساختار کلی شهرها جایگزین طرح های پیشین شده است .
۰۰۰شاید در حال حاضر ادمیان هنوز می توانند از شهرهای مصنوعی ساخته و پرداخته خود بگریزند . اما وقتی که بشر خود مسئولیت ساختن تمام اجزاء محیط خود را برعهده گیرد علائم امراض بسیار چنان که زندگی در « کپسول » به همراه می آورد ، در جهان نیز اگر فرمی برای شهرها ی ما بوجود آید که منعکس دارنده تمام و کمال کلید فشارهای عصر ما باشد می تواند توازن زندگی را در خود محفوظ دارد وبی آنکه احتیاج به گریز ازآن لازم آید و چنین شهرهای اساسی و زمینه ی به وجود خواهد آورد برای محیطی که درآن رابطه زندگی و محیط صیانت شده و هم محیط و هم زندگی هردو در توازن برخوردارند و تنها طرح اندیشیده می تواند از عقیم گشتگی و از کارافتادگی بیشتر محیط زندگی جلوگیری شود .(چرمایف ؛ ۷۱، ۵۴)
▪ مافقیر هستیم ، نیم خدانیستیم
بسیار چیزها وجود دارد که درباره شان اندوهگین باشیم
و ما به یک عصر طلایی گام می نهیم
به یک برخورد آرام ، یک روح ناخشونتگر
و کوچک را زیبا پنداشتن نیازمندیم
بابد ذهن خود را به سوی عدالت متوجه سازیم و
حکومت حق را نظاره کنیم .
و اینها ، فقط همین ها ، می توان بخشد که با صلح و آرامش گردیم
(شوماخر؛ ۷۲،۱۲۲)
زینب زارع مهذبیه
کارشناس ارشد جامعه شناسی
منبع : هفته نامه فصل نو


همچنین مشاهده کنید