سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

چو آب آهسته زیر که درآیم


چو آب آهسته زیر که درآیم    به ناگه خرمن که درربایم
چکم از ناودان من قطره قطره    چو طوفان من خراب صد سرایم
سرا چه بود فلک را برشکافم    ز بی‌صبری قیامت را نپایم
بلا را من علف بودم ز اول    ولیک اکنون بلاها را بلایم
ز حبس جا میابا دل رهایی    اگر من واقفم که من کجایم
سر نخلم ندانی کز چه سوی است    در این آب ار نگونت می نمایم
نه قلماشی است لیکن ماند آن را    نه هجوی می کنم نی می ستایم
دم عشق است و عشق از لطف پنهان    ولی من از غلیظی‌های هایم
مگو که را اگر آرد صدایی    که‌ای که نامدی گفتی که آیم
تو او را گو که بانگ که از او بود    زهی گوینده بی‌منتهایم


همچنین مشاهده کنید