|
| ۱۸۸۸ م. ساخت نخستين دوربين عکاسى همراه با فيلم شفاف
|
|
در ميان اشخاصى که کوشش کردند عکاسى را در دسترس همه قرار دهند. جرج ايستمن از همه مشهورتر است. او کارمند بانک بود و امريکن فيلم را ساخت. اين فيلم، کاغذى بود آلوده به ژلاتين خالص برمور نقره که بهصورت امولسيون روى آن ورقهها کشيده شده بود. دستگاه عکاسى که او ساخت با صد کليشه کاغذى فروخته مىشد و بعد از گرفتن ۱۰۰ عکس آن دستگاه را به کارخانه مىفرستادند. پس از چاپ آن را با صد کليشه ديگر برمىگرداندند. در سال ۱۸۸۸ اين دوربين با ابعاد (۱۶۵× ۹۵× ۸۲) ميلىمتر با يک دريچه شاتر و ديافراگم و عدسى و دسته تغيير نوار کاغذ حساس با زمانى برابر يک بيستم ثانيه و وزن ۶۸۰ گرم با قيمت ۲۵ دلار با ظهور چاپ عکس در بازار عرضه مىشد. سپس اين کارخانه با کشف مواد نيترو سلولز آن نوار شفافى ساخت که به جاى نوار کاغذى براى نگاتيف بهکار رفت. نوار شفاف که آغشته به مواد حساس عکاسى بود با حساسيت خيلى بالا قابل مقايسه با نوار حساس کاغذى نبود.
|
|
در سال ۱۸۹۵ فيلم بهصورت پاکتى براى دوربينها با ۱۲ کليشه به بازار آمد. جرج ايستمن مىگفت (تکمه را فشار دهيد، بقيه کارها با ما خواهد بود) اين کارخانه کوچک سرانجام به شرکتى عظيم تبديل شد که امروز در تمام دنيا شبکههاى وسيع تجارت عکاسى تأسيس کرده است. حال که به اختراع فيلم براى دوربين عکاسى پرداختيم، جا دارد که از سرگذشت سلولز صحبتى به ميان آيد. اگر در زمان انقلاب فرانسه، اين کشور از کربنات دو سود طبيعى محروم نمىماند (لوبلان) کربنات دوسديم مصنوعى را اختراع نمىکرد. اگر مابين دو جنگ بينالملل دوم، آلمانها خود را در معرض تهديد نايابى مواد سوختنى نمىديدند (برژيوس) بنزين مصنوعى را تهيه نمىکرد و در حدفاصل بين اين دو حادثه اگر در دوران جنگهاى تجزيه آمريکا و منازعات شمال و جنوب کشورهاى متحده آمريکاى شمالى در خطر تهديد محروميت از عاج به منظور درست کردن گلولههاى بيليارد قرار نمىگرفتند. هرگز به فکر اختراع سلولوئيد نمىافتاد.
|
|
طبيعى است که (هيات) هرگز گلوله بيليارد از ماده سلولوئيد درست نکرد، اما در بسيارى موارد مخترعين چيز ديگرى غير از آنچه در جستجوى آن هستند بهدست مىآوردند و امثال اين موضوع تاکنون مکرر ديده شده است. پرکين در حاليکه در جستجوى تهيه گنهگنه مصنوعى بود، (مووهئين) را يافت و به اختراع رنگهاى مصنوعى نائل آمد و پاستور که در جستجوى حل مسئلهاى مربوط به اجسام متبلور بود، دنياى ميکروبها و موجودات ذرهبينى را کشف کرد. به همين طريق بود که مهندس آمريکائى جان وزلى هيات در سال ۱۸۶۷ موفق به کشف سلولوئيد گرديد و حال آنکه قصد وى تهيه گلولههاى بيليارد در آمريکا بود. او در صدد بود که جانشينى براى عاج طبيعى بهدست آورد. تاريخ سال ۱۸۶۷ را در هر کتابى که از تاريخ تمدن مادى گفتگو کند بايد به واقع با حروف درشت ثبت کرد: زيرا در اين سال بود که براى اولين بار دانش شيمى موفق به ساختن مادهاى مصنوعى گرديد که در صنعت و زندگى روزانه موارد استعمال بىپايان يافت. اگر دوران مواد پلاستيکى را ابتدا در سال ۱۸۶۷ بدانيم سخنى به گزاف نگفتهايم. مىتوان گفت که اين موضوع امروزه بديهى بهنظر مىرسد، اما اگر (هيات) نتوانست از آن هنگام چنين گسترشى را حدس بزند نبايد بر او ايرادى وارد کرد. اين شخص محلولى از نيتروسلولز و کافور تشکيل داد و ملاحظه کرد که جسمى مستحکم داراى قوه ارتجاع بهدست مىآيد ک در مقابل عوامل خارجى چندان تغييرى نمىيابد و به سهولت در مقابل گرما مىتوان آن را به اشکال متفاوت درآورد. (هيات) اين جسم را (سلولوئيد) ناميد و براى آنکه بتواند براى آن آيندهاى عالى در صنعت تأمين کند دچار هيچ مشکلى نشد. فقط در کشور فرانسه در سال ۱۹۴۷ متجاوز از ۱۸۵۰ تن سلولوئيد توليد مىکردهاند. اجناس مختلفى از آن ساختهاند و هنوز هم مىسازند از شانه سَر گرفته تا عروسک.
|
|
بيست سال بعد از اختراع سلولوئيد مورد استعمالى براى آن پيدا شد که از هر لحاظ در درجه اول اهميت است. در سال ۱۸۸۶ يکى از صاحبان صنايع آمريکا بهنام (ژرژ ايستمن) که محصولات عکاسى تهيه مىکرد به فکر افتاد که حلقههائى از نوار سبک وزن سلولوئيد را جانشين شيشههاى عکاسى سازد. به پيروى از اين فکر در سال ۱۸۸۸ دوربين عکاسى مشهور کداک را ساخت و در جهان رواج داد. فيلم سينمائى هم با مواد سلولوئيد ساخته شد. اگر چه بعدها جنس فيلم عکاسى و صدها نوع فيلم ديگر از پلىيسترها ساخته شد اما اختراع آن در آن روزها از اهميت بالائى برخوردار بود و درآمد هنگفتى براى کارخانجات و صنايع آن روز بهوجود آورد. از سال ۱۸۶۷ تا امروز ۱۳۴ سال مىگذرد و مواد سلولزى همچنان کاربرد خود را حفظ کرده است. به هر حال ژرژ ايستمن در يکى از شبهاى سال ۱۹۳۲ که مدتهاى مديد بود دوربين عکاسى کداک جهان را به تصرف درآورده بود. دوستان خود را به شام دعوت کرد و شامپانى فراهم آورد و آنگاه به اتاق خود رفت و سيگارى آتش زد و روى ورقهاى از کاغذ چنين نوشت 'به دوستانم، کارى که مىبايست انجام دهم تمام شده است پس چرا در انتظار باشم؟ ج.ا' و آنگاه گلولهاى با طپانچه در قلب خود خالى کرد.
|
|
|
|
|
| ۱۸۸۹ م. تلويزيون با طبل چرخنده آينهدار
|
|
در سال ۱۸۸۹ پرفسور اِل وايلر L. Weiller يک سيستم تلويزيون اختراع کرد. او از يک طبل چرخنده که تعدادى آئينههاى کوچک داشت استفاده کرد. اين طبل چرخنده تصوير روى آئينههاى کوچک را به ترتيب روى يک پرده سلينومى که حساس به نور بود مىتاباند. وايلر اين روش را جايگزين قرص نيپکو کرد. هر چند که اين روشها آخرين روش ساخت تلويزيون نبود، اما مراحل فرآيند آن طى مىشد.
|