از اوايل دههٔ ۱۹۸۰ مطالعهٔ تأثير بنگاههاى چند مليتى جهانگردى بر اقتصاد کشورهاى ميزبان ادبيات گستردهاى را پديد آورده است که اين، تا اندازهٔ زيادى به کار اوليه و ارزشمند دانينگ و مککوئين برمىگردد. عمليات چند مليتى در پنج حوزهٔ اساسى اقتصاد کشور ميزبان را تحت تأثير قرار مىدهد (منظور از اقتصاد کشور ميزبان هر اقتصاد ملى است که بنگاه چند مليتى به غير از کشور خود يا کشور مادر در آن فعاليت اقتصادى داشته باشد):
درجهٔ تعهد يک بنگاه چند مليتى به اقصاد کشور ميزبان بستگى به سودآورى فعاليت آن در اين کشور در مقايسه با ساير کشورها دارد. اين سودآورى مستقيماً ناشى از عمليات شعب وابسته به اين بنگاه است يا بهطور مشخص، شرايط بازار در اقتصاد کشورهاى جهانگردفرست را منعکس مىکند. براى مثال، در اوايل دههٔ ۱۹۸۰ تورگردانان ژاپنى از کانادا رو گرداندند زيرا فعاليت در کشورهاى ديگر سودآورتر بود. همچنين هتلهاى زنجيرهاى و تورگردانان انگليسى شعب خود در مالت را کاهش دادند و اساساً بهدليل آنکه علاقهٔ جهانگردان انگليسى به سفر به اين کشور کمتر شده بود. کشورهاى جهانگردفرست نيز از نظر عرضهٔ نيازهاى مسافرتى در بعضى کشورهاى خاورميانه که کوچک هستند اما جهانگردفرست عمده تا حدودى به بنگاههاى چند مليتى وابسته هستند.
يک مسئلهٔ ظريفتر مربوط به بنگاههاى چند مليتى مسافرتى و جهانگردى مىشود که جريان ورود و خروج جهانگردان برخى مقصدها به کشورهاى جهانگردفرست را تحت کنترل دارند. براى مثال، يک شرکت هوائى که عمليات هتلدارى نيز انجام مىدهد تلاش مىکند تا بازده فعاليت خود را با ارائهٔ خدمات مسافرتى به جهانگردانى به حداکثر برساند که ضريب اشتغال با ثباتى عرضه مىکنند. به اين ترتيب، بقاء يک منطقهٔ تفريحى خاص در باهاما ممکن است بستگى به ورود نيويورکىهاى متوسطالحال پيدا کند يا بقاء يک تفريحگاه ساحلى در ژاپن به ورود زوجهاى جوان ژاپني. اولاً، اينگونه وابستگى بسيار خطرناک است و مقصد را در معرض نوسانات شرايط بازار يک کشور جهانگردفرست خاص قرار مىدهد. ثانياً، دفاتر ملى جهانگردى کشورهاى مقصد ممکن است، ديگر قادر به هدفگذارى در مورد بازارهاى جهانگردى نباشند. اين دفاتر ممکن است در صدد جذب جهانگردان اندک و خراج باشند اما بنگاه چند مليتى ممکن است از راه جذب جهانگردان انبوه سود خود را به حداکثر برساند؛ جهانگردانى که با خود الگوى مصرف در کشور خود را به همراه مىآورند (و بنابراين، باعث افزايش واردات مقصد مىشوند) و پول کمى در مقصد خرج مىکنند. در بدترين حالت متصور، چنين تمرکزى در بازار جهانگردان، به همراه صرفههاى حاصل از مقياس توليد که بر اثر بازارهاى انبوه حاصل مىشود مىتواند به توسعهٔ جزيرهاى جهانگردى بينجامد. اين جزاير توسعهٔ جهانگردى ممکن است مستقل از اقتصاد کشور ميزبان باشند و بيگانه با فرهنگ آن.
قيمت محصولات جهانگردى
تخفيف قيمت براى بسيارى از محصولات جهانگردي، به خاطر حجم يا استمرار خريد رواج دارد. علاوه بر اين، بسيارى از بنگاههاى جهانگردى با تفاوتهاى فصلى در قيمتها کار مىکنند - که معمولاً بهعنوان تخفيفهاى خاص فصل خلوتى کار شناخته مىشود - تا تقاضا را نسبت به عرضه تنظيم کنند. تورگردانان، و ساير عوامل پخش خدمات مسافرتى و جهانگردى که داراى قدرت چانهزنى هستند اين موقعيت را براى مذاکره دربارهٔ نرخهاى کلى با عرضهکنندگان مورد استفاده قرار مىدهند تا بتوانند در بازارهاى جهانگردى رقابت کنند. اين پديده در کليهٔ بازارهاى جهانگردى انبوه رخ مىدهد. براى مثال، تورگردانان آلمانى و انگليسى به چانهزنى بر سر قيمتهاى بسيار ارزان با هتلداران اسپانيائى و يونانى شهرت دارند. بنگاههاى چند مليتي، نتيجهٔ اين مذاکرات را رسميت مىبخشند و در نتيجه عمليات خود وارد مىکنند. در واقع، قيمتها در رابطه با بازار بنگاه چند مليتى تعيين مىشود (يعنى بازار در کشورهاى جهانگردفرست) و تعيين ميزان هزينهٔ خدمات تکميلى شعب آنها نيازهاى حسابدارى و سودآورى اين بنگاهها را منعکس مىکند نه نيازهاى اين شعب.
به اين ترتيب، عمليات چند مليتى به قيمتگذارى انتقالى مىانجامد. اين نوع قيمتگذاري، روش قيمتگذارى مصنوعى براى هر يک از اجزاء محصول چند مليتى مانند تور جامع است که با هدف حداکثر کردن سود شرکت چند مليتى انجام مىشود. اين روش بيش از همه، براى به حداقل رساندن بدهى مالياتى بهکار مىرود که به نوبهٔ خود وضع قوانين و مقررات کشور ميزبان را به همراه دارد (براى مثال، در سال ۱۹۹۰ در ايالات متحده). قيمتگذارى انتقالى و به همراه آن تغيير زمانبندى پرداختهاى ارزى که به قصد بهرهبردارى از نوسانات نرخ مبادلهٔ ارز انجام مىشود زيان بزرگى را بر اقتصاد کشور ميزبان تحميل مىکند. به مثال زير توجه کنيد:
تورگردانى که در کشور ( آ ) مستقر است و در آن محصول خود را مىفروشد يک شرکت هوائى دارد که در کشر ( ب ) ثبت شده است. اين تورگردان همچنين صاحب تسهيلات مقصد در کشور ( ج ) شامل اقامتگاه است. اين توردگردان تور جامع را به قيمت ۱۰۰۰ دلار در کشور ( آ ) مىفروشد و هر چند هيچ يک از اجزاء آن را در خارج خريد و فروش نمىکند اما براى شعب خود قيمتهاى حسابدارى وضع مىکند. جدول (قيمتگذارى انتقالى توسط يک تورگردان) روش حداقل کردن ماليات اين تورگردان را نشان مىدهد.
اين تورگردان در کشورهائى که نرخهاى مالياتى بالائى دارند هزينهها را بيش از حدّ واقع قيمت مىگذارد تا سود اعلام شده را به حداقل برساند و بنابراين، ماليات متعلقه را و عکس اين عمل را در کشورهائى انجام مىدهد که نرخهاى مالياتى پائينى دارند. اين تورگردان همين اقدام را مىتواند براى مثال، از طريق قيمتگذارى بيش از حدّ واقع براى دارائىهاى خود در کشور (ج) و تخصيص مجدّد مخارج بالاسرى يا مبادلات بين بخشى انجام دهد. در نتيجه اين عمليات حسابداري، بدهى مالياتى خود را از ۴ درصد درآمد ناخالص به ۲ درصد يا بدهى مالياتى سود را از ۴۰ درصد به ۲۰ درصد مىرساند. علاوه بر اين، با زمانبندى مجدد پرداختهاى ارزى که به قصد بهرهبردارى از نوسانات نرخ ارز انجام مىشود سود حاصل از عمليات جنبى را افزايش مىدهد.