جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

تا کی ای آتش سودا به سرم برخیزی


تا کی ای آتش سودا به سرم برخیزی    تا کی ای ناله زار از جگرم برخیزی
تا کی ای چشمه سیماب که در چشم منی    از غم دوست به روی چو زرم برخیزی
یک زمان دیده من ره به سوی خواب برد    ای خیال ار شبی از رهگذرم برخیزی
ای دل از بهر چه خونابه شدی در بر من    زود باشد که تو نیز از نظرم برخیزی
به چه دانش زنی ای مرغ سحر نوبت روز    که نه هر صبح به آه سحرم برخیزی
ای غم از همنفسی تو ملالم بگرفت    هیچت افتد که خدا را ز سرم برخیزی


همچنین مشاهده کنید