جمعه, ۲۸ دی, ۱۴۰۳ / 17 January, 2025
مجله ویستا
نظریهٔ یادگیری اجتماعی
برخلاف نظریهٔ روانکاوی، نظریهٔ یادگیری اجتماعی توجیه سادهتری از نقشآموزی جنسیتی بهدست میدهد. این نظریه هم بر پاداشها و مجازاتهائی که کودکان برای رفتار مناسب یا غیرمناسب جنسیتی دریافت میکنند تأکید دارد، و هم بر شیوههای یادگیری رفتارهای مربوط به نقش جنسیتی از راه مشاهدهٔ بزرگسالان (باندورا - Bandura در ۱۹۸۶؛ میشل - Mischel در ۱۹۶۶). برای مثال، کودکان تفاوتهائی را در رفتار زن و مرد میبینند و به فرضهائی در مورد آنچه برای خودشان مناسب است، میرسند (پری - Perry و بوسی - Bussey در ۱۹۸۴). یادگیری مشاهدهای در عین حال به کودکان امکان میدهد از راه الگوبرداری از بزرگسالان همجنس و مهم و مورد علاقهٔ خود، رفتارهای ویژهٔ جنسیت خود را فرا گیرند. |
بنابراین، همانند نظریهٔ روانکاوی، نظریهٔ یادگیری اجتماعی نیز مفاهیم سرمشقگیری و همانندسازی خاص خود دارد، با این تفاوت که مفاهیم آن بر یادگیری مشاهدهای استوار هستند و نه بر حل و فصل تعارضات درونی. |
دو نکتهٔ کلیتر در مورد نظریهٔ یادگیری اجتماعی در خور تأکید است: |
- نکتهٔ اول اینکه برخلاف نظریهٔ روانکاوی، در نظریهٔ یادگیری اجتماعی عقیده بر این است که نقشآموزی جنسیتی نیز یکی دیگر از رفتارهای آموخته شده است، و برای تبیین آن نیازی به اصول و فرآیندهای روانشناختی خاصی نیست. |
- نکتهٔ دوم اینکه اگر نقشآموزی جنسیتی را چیزی خاص و جدا از سایر رفتارها ندانیم، در این صورت باید بپذیریم که نقشآموزی جنسیتی، رفتاری است نه غیرقابل اجتناب و نه تغییرناپذیر. کودکان رفتارهای جنسیتی را به این دلیل میآموزند که در هر فرهنگ، جنسیت با پاداشها و تنبیهها پیوند یافته است. چنانچه فرهنگ معینی در جهانبینی خود بر نقشهای جنسیتی کمتر تأکید ورزد، رفتار کودکان نیز کمتر متأثر از نقشهای جنسیتی خواهد بود. |
شواهد گوناگون مؤید چارچوب عمومی نظریهٔ یادگیری اجتماعی در حوزهٔ نقشآموزی جنسیتی است. والدین، رفتارهای جنسیتی مناسب و غیرمناسب را بهشیوهٔ متفاوت پاداش داده یا تنبیه میکنند و در عین حال نخستین سرمشقهای رفتار زنانه و مردانه برای کودکان محسوب میشوند. از دورهٔ نوپائی بهبعد، اکثر والدین برای دخترها یا پسرها لباس و اسباببازیهای متفاوتی تهیه میکنند (راینگولد - Rheingold و کوک - Cook در ۱۹۷۵). مشاهدهٔ کودکان پیشدبستانی در خانههایشان نشان داده که دختران بهخاطر لباس پوشیدن مستقل، رقصیدن، بازی با عروسک و دور و بر بزرگسالان بودن پاداش میبینند، در حالیکه بهخاطر دستکاری اشیاء، دویدن، جستوخیز و بالا رفتن از درخت و دیوار سرزنش میشوند. در مقابل، والدین پسران خود را بهخاطر بازی با مهرههای چوبی تشویق میکنند و بهخاطر عروسکبازی، درخواست کمک از دیگران، و حتی کمک داوطلبانه به دیگران، از آنها انتقاد میکنند (فاگوت - Fagot در ۱۹۷۸). والدین انتظار دارند پسرها استقلال عمل بیشتری نشان دهند، و در عین حال، انتظارات آنها از پسرها بیش از دختران است. والدین همچنین بهدرخواست کمک از سوی پسرها و بر جنبههای روابط فردی فعالیتهای آنان کمتر توجه دارند. نکتهٔ آخر اینکه والدین پسران خود را بههر دو صورت کلامی و بدنی بیش از دختران تنبیه میکنند (مکابی و ژاکلین، ۱۹۷۴). |
برخی معتقد هستند که واکنشهای متفاوت والدین در برابر دختران و پسران، به این علت نیست که بخواهند نگرشهای خود را بر کودکان تحمیل کنند، بلکه آنان صرفاً به تفاوتهای فطری واقعی بین دو جنس واکنش نشان میدهند (مکابی، ۱۹۸۰). برای مثال، حتی در مرحلهٔ نوپائی، پسرها بیش از دخترها در پی جلب توجه دیگران برمیآیند. بهعلاوه، پژوهشها حاکی از آن است که جنس نر آدمی بیش از جنس ماده به پرخاشگری جسمانی متوسل میشود (مکابی و ژاکلین، ۱۹۷۴). شاید بههمین علت نیز والدین پسرها را بیش از دخترها تنبیه میکنند. |
شاید نظر فوق چندان بیپایه هم نباشد، اما در این هم شکی نیست که بزرگسالان، با انتظارات قالبی به کودکان مینگرند و این خود سبب میشود که آنان رفتار متفاوتی با دختر و پسر داشته باشند. برای مثال، بزرگسالانی که نوزادان را در بیمارستان از پشت شیشهٔ اتاق نوزادان تماشا میکردند ادعا داشتند که میتوانند جنسیت نوزادان را تشخیص دهند. هر وقت که آنها فکر میکردند نوزاد پسر است او را با واژههائی نظیر 'عضلانی' ، 'قوی' و 'درشتاندام' توصیف میکردند، اما نوزادانی را که به تصورشان دختر بودند با واژههائی چون ظریف، ریزنقش و 'لطیف' توصیف میکردند (لوریا - Luria و روبین - Rubin در ۱۹۷۴). در بررسی دیگری، دانشجویان دانشگاه به تماشای فیلمی از یک کودک ۹ ماهه نشستند که واکنشهای هیجانی شدید اما ضد و نقیض به اسباببازی 'علیورجه' نشان میداد. دانشجویانی که تصور میکردند کودک پسر است، واکنش او را در برابر 'علیورجه' بهعنوان خشم گزارش دادند؛ دانشجویانی که کودک را دختر میپنداشتند، همان عکسالعمل را واکنش ترس دانستند (کندری و کندری - Condry در ۱۹۷۶). در مطالعهٔ دیگری وقتی به کودک نام 'دیوید' (نام پسر) یا نام 'الیزا' (نام دختر) داده میشد، آزمودنیها با کودکی که نام پسرانه داشت برخورد خشنتری داشتند (بم، مارتینا - Martyna و واتسون، ۱۹۷۶). |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست