|
|
|
مقصود از فن نحوهٔ تدبير و آن دسته از مسائل عملى يا نظرى است که هر يک از مراحل اعمال يک روش به کار گرفته مىشود، که بيشتر جنبه عملى دارد. فن و شيوه يک مايه و جنبه انسانى در درون خود دارد، که در مفهوم ابزار و ادوات نيست. بهعبارت ديگر فن را مىتوان نحوهٔ بهکارگيرى ابزار دانست (دفتر هماهنگى حوزه و دانشگاه، درآمدى بر جامعهشناسى اسلامي، ص ۱۱۶).
|
|
تکنولوژى از ريشهٔ يونانى به معناى 'مهارت' و 'گفتگو' گرفته شده است.
|
|
فنشناسى مطالعه منظم ابزار، شيوهها و روشهائى است که در شاخههاى گوناگون فنى بهکار رفته است. فنشناسى عبارت است از اعمال روشهاى علوم طبيعى و علوم فيزيکي، که در يک شغل بهمنظور شناخت تمامى قوانين مؤثر بر آن، انتقاد از شيوههاى آن و انتقال دانستنىهاى مربوط بدان از طريق آموزش فنى.
|
|
آندره لالاند گفته است:
|
|
فنشناسى قبل از همه مطالعه شيوههاى فني، با توجه به بعد کلى آنان، و مناسبات آنها با توسعهٔ تمدن است.
|
|
|
دايرةالمعارف علوم و تکنولوژي، تکنولوژى علم و عمل نظاميافتهاى است که معمولاً به فرآيندهاى صنعتى اطلاق مىگردد.
|
|
سازمان ملل متحد تکنولوژى را بهعنوان مجموعه اطلاعات، مهارتها، روشها و ابزار لازم براى ساختن محصولات مورد نياز و کاربرد آنها و يا تأمين خدمات مفيد و مورد نياز پذيرفته است.
|
|
تکنولوژى عبارت است از دانش و مهارتهاى لازم براى توليد کالا و خدمات که حاصل قدرت فکرى و شناخت انسان و ترکيب قوانين موجود در طبيعت مىباشد (عباسپور، مجيد تکنولوژى و جهان امروز، ص ۲۱۲).
|
|
تکنولوژي، در کاربرد جامعهشناختى خود، تمام صورتهاى فنون توليدى از جمله صنايعدستى را در بر مىگيرد و... مترادف با ماشينآلات نيست. در جامعهشناسي، صنعت تکنولوژى سازمان منسجم توليدى است، يعنى ترتيب و طريقه قرار گرفتن ادوات و وسايل توليد در محل کار، و بنابراين تقسيم کار و سازمان کار را هم که در تکنيک توليدى بهوجود مىآيد، يا براى کارآئى توليد و تکنيکهاى آن موردنياز است شامل مىشود. تکنيکهاى توليدى و سازمان توليد، محصولات اجتماعى هستند، نتايج تصميمگيرىهاى انسان هستند و بنابراين تکنولوژى را مىتوان بهعنوان ماحصل فراگرد اجتماعى مورد تحليل قرار دارد.
|
|
جامعهشناسان صنعتى به سنت روابط انسانى توجه خود را بر ارتباطاتى معطوف مىکردند که بين تکنولوژى از يکسو، و روحيه کارکنان و با خود بيگانگى آنها از سوى ديگر، وجود داشت... آنها تأثير تکنولوژى را بر گروههاى کار مورد توجه قرار مىدادند. در اين اواخر تکنولوژى بهعنوان جنبهاى از طبقه اجتماعى و روابط طبقاتى مورد توجه قرار گرفته است (استفن هيل، فرهنگ جامعهشناسي، ترجمه حسن پويان، ص ۳۹۲).
|
|
تکنولوژى:
|
- تجسم دانشى است که به جريان توليد و استخراج منابع مربوط مىگردد.
|
|
- تمام يا يک بخش سازمان يافته در کاربرد علم در صنعت است.
|
|
- تشکيلات اجتماعى تکنيکى است که بهمنظور تأمين معاش بهکار برده مىشود.
|
|
- الگوى کليهٔ اعمالى است که در بهکاربردن منابع در ارتباط با ارزشها مورد استفاده قرار مىگيرد.
|
|
- وسايل موجود براى نيل به هدفهاى سازماني را گويند.
|
|
Routledge &. Kegan Paul The Dictionary of social Scicnce. Hogo F. Reading .p.214.
|
|
تکنولوژى استعمال علم در احتياجات روزانه زندگى است، فوايد آن بىشمار است اغلب آنها نيکو و بعضى نکوهيده هستند از آن جمله است بهرهکشى از آدمى و بندهٔ ماشين شدن انسان و پرستش ماشين و در پايان همه آخرين آفريدهٔ شيطانى آدمى يعنى بمب اتمى (ژرژ سارتون، شش بال علم، ترجمه احمد آرام، ص ۱۱).
|
|
انسان براى اينکه محيط طبيعى پيرامون خود را براى زندگى آماده کند از آب و خاک و سنگ و چوب و گياهان و حيوانات استفاده مىکند تا بتواند از آنها ابراز و ادوات تهيه کند، يعنى ابزار و ادواتى که حيات فرهنگى جوامع به آنها بسته است، صور اجتماعي، فعاليتهاى تکنيکى را عرضه مىکنند ... در مجموع، شناخت اينگونه ابزار و ادوات و نحوهٔ کاربرد و شرايط استفاده از آنها را تکنولوژى مىگويند (روحالاميني، محمود، مبانى انسانشناسي، ص ۹۸-۹۹).
|
|
وجود تعاريف و برداشتهاى گوناگون از اصطلاح تکنولوژى سبب شده است که برداشتهاى متفاوتى از اين اصطلاح به عمل آيد. بهنحوى که گاهى کاربرد حقيقى و منطقى اين اصطلاح را غيرممکن ساخته است ولى عموماً بحثهاى گوناگون پيرامون يک مقوله علمى نمىتواند نمايشگر ناتوانى آن علم در عملکرد و نقش آن باشد. چه، بيشتر اين مباحثات ناشى از ناشناخته بودن ماهيت کامل اين اصطلاح مهم اقتصادى اجتماعى است.
|