خونريزى تقريباً در اکثر موارد اولين تظاهر است. درد بهندرت ايجاد مىشود. در معاينهٔ فيزيکى بهجز کشف خون روشن يا مخفى در مدفوع يا علائم شوک، نکتهٔ ديگرى کمککننده نمىباشد.
پيشگيرى
مصرف آنتاگونيستهاى رسپتور H2 بهصورت پروفيلاکسى در بيماران شديداً بدحال، شيوع اروزيونهاى ناشى از استرس و خونريزى واضح را کم مىکند. سوکرالفات نيز مؤثر است. درمان از طريق تغذيهٔ کامل وريدى اثر محافظتکننده دارد و اين بيماران را تجويز آنتاگونيستهاى H2 سود اضافى نمىبرند.
درمان
اقدامات اوليه شامل شستشوى معده با محلولهاى سرد و مقابله با عفونت (در صورت وجود) است.
در صورت شکست رژيم غيرجراحى براى توقف خونريزى انجام لاپاراتومى لازم است. درمان جراحى شامل واگوتومى و پيلوروپلاستى با بخيهزدن مناطق خونريزىدهنده يا واگوتومى و گاسترکتومى سابتوتال همراه است. تمايل بيشتر در جهت انجام روش اول بهخصوص در بيماران بدحال وجود دارد.
اتيولوژى
استرس اولسر
زخمهاى حاد که بهدنبال جراحىهاى بزرگ، تهويهٔ مکانيکي، شوک، سپسيس و سوختگىها (کرلينگ اولسر) ايجاد مىشود، تظاهرات مشترکى دارند که مطرحکنندهٔ مکانيسم پاتوژنتيک مشابه است.
عمدهترين مشکل بالينى در اين زخمها، خونريزى است، اگرچه پرفوراسيون در حدود ۱۰% موارد رخ مىدهد. عليرغم تمايل استرس اولسرها به درگيرکردن مخاط سلول جداري، در ۳۰% بيماران دئودنوم نيز گرفتار مىشود و گاهى اوقات هم در معده و هم در دئودنوم استرس اولسر وجود دارد. از لحاظ مورفولوژيک، زخمها بهصورت ضايعات کمعمق و مجزا همراه با احتقان و ادم هستند که در لبههاى زخم، واکنش التهابى کمى وجود دارد. تنها در ۲۰% بيماران مستعد، زخمهاى داراى تظاهرات بالينى مشخص ايجاد مىشود. خونريزى واضح بالينى اغلب ۵-۳ روز بعد از آسيب ديده مىشود و بهطور کلى خونريزى شديد بعد از ۵-۴ روز ايجاد مىشود.
کاهش مقاومت مخاطى اولين قدم است و درنتيجه ايسکمى (همراه با توليد سوپراکسيد و راديکالهاى هيدروکسيل سمي) و توکسينهاى در گردش اتفاق مىافتد که با کاهش تجديد مخاطي، کاهش توليد پروستانوئيدهاى اندوژن و نازکشدن لايهٔ موکوسى سطحى همراه است.
افزايش ترشح اسيد نيز تاحدودى در ايجاد استرس اولسر نقش دارد زيرا در بيماران مبتلا به سوختگى که دچار خونريزى شديد مىشوند، برونده اسيدى معده بيشتر از بيماران با سير خوشخيمتر است.
کوشينگ اولسر
زخمهاى حاد ناشى از آسيبها يا تومورهاى سيستم عصبى مرکزى با استرس اولسرها تفاوت دارند زيرا با سطوح افزايش يافته گاسترين سرم و افزايش ترشح اسيد معده همراه هستند. از لحاظ موروفولوژيک بيشتر شبيه زخمهاى پپتيک معمولى معده و دئودنوم است. احتمال پرفوراسيون در کوشينگ اولسرها بيشتر از ساير انواع استرس اولسر است.
گاستريت هموراژيک حاد
اين اختلال، داراى علل مشابه بيمارىهاى گفتهشده در بالا است اما سير طبيعى و پاسخ آن به درمان بسيار بهتر است. اکثر اين بيماران با درمان طبى کنترل مىشوند.