نهاد نظام سازمانيافته و پايدارى از الگوهاى اجتماعى است که برخى رفتارهاى تأييد شده و يکنواختى را در جهت برآورده ساختن نيازهاى بنيادى جامعه، ايجاب مىکند.
|
|
مثال:
|
در هر جامعهاى پنج نهاد اجتماعى بنيادى وجود دارند. اين نهادها عبارتند از نهاد خانواده، نهاد آموزشي، نهاد مذهبي، نهاد اقتصادى و نهاد حکومتي. هر نهادى کارکردها و مسئوليتهاى معينى دارد که به افراد جامعه واگذار مىشوند.
|
|
|
|
براى درک کامل نهاد، بهتر است که به چند ويژگى مهم نهاد بپردازيم.
|
|
- نخست، اينکه هر نهادى هدف اصلى آن برآوردن نيازهاى اجتماعى خاصى است.
|
|
مثال:
|
هر نهادى براى رسيدن به هدفهاى خود بايد کارکردهاى چندگانهاى را انجام دهد. براى مثال، نهاد خانواده مسئول نظارت بر کارکرد توليدمثل، اجتماعى کردن کودکان و تأمين امنيت اقتصادى براى اعضاء وى است. نهاد حکومت مسئول تأمين نظم در جامعه، دفاع از جامعه در برابر حملات خارجى و تثبيت قوانين است.
|
|
- دوم اينکه نهادها ارزشهاى غائى اعضاء خود را متبلور مىسازند.
|
|
مثال:
|
هر نهاد مذهبى در برگيرندهٔ ارزشهاى مقدس آرمانى و آئينها و مراسم و تشريفات مذهبى يک جامعه است.
|
|
- سوم اينکه نهادها به نسبت پايدار هستند، چندان که الگوهاى رفتارى جا افتاده در نهادها، بهصورت بخشى از سنت فرهنگى يک جامعه در مىآيند.
|
|
مثال:
|
در جوامع غربي، تک همسرى بهصورت يک سنت نيرومند وجود دارد، به اين معنا که هر مردى تنها حق ازدواج با يک زن را دارد. از اين گذشته، اعضاء يک خانواده هرکدام نقش و منزلت معينى دارند که بر پايهٔ سن و جنسيت آنها استوار است. نهاد خانواده از کهنترين نهادهاى اجتماعى بشرى است که از ديرباز برقرار بوده و هنوز هم بهقوت خود باقى است.
|
|
- چهارم اينکه مبانى اجتماعى نهادها چندان گستره هستند که فعاليتهاى آنها پهنهٔ وسيعى از جامعه را مىپوشانند؛ هر تغيير چشمگيرى در يک نهاد، احتمالاً دگرگونىهائى در نهادهاى ديگر بهبار مىآورد.
|
|
مثال:
|
نهاد اقتصادى بخش وسيعى از جامعه را در برمىگيرد. همهٔ نهادهاى يک جامعه از نوسانات شديد نهاد اقتصادى متأثر مىشوند. دورههاى تورم، کسادى و رکود اقتصادى نه تنها بر کسب و کار فرد تأثير مىگذارند، بلکه ممکن است بر استوارى نهاد خانواده، کيفيت آموزش و ثبات حکومت که خدمات ضرورى مردم را فراهم مىسازد، تأثير عميقى برجا گذارند.
|
|
- پنجم اينکه گرچه همهٔ نهادهاى يک جامعه بههم وابسته هستند، ولى هر نهادى بر محور يک رشته هنجارها، ارزشها و الگوهاى رفتارى موردانتظار، بهشدت ساختارمند و سازمانيافته است.
|
|
مثال:
|
نهادهاى آموزشى بسيار ساختارمند هستند و تشکيلات ادارى بسيار منظمى دارند. جامعه براى يادگيري، دانشاندوزي، نمرهٔ بالا، ارتقاء از يک کلاس به کلاس بالاتر، ارزش بسيارى قائل است. اين نهادها عادات تحصيلى شايسته و همکارى ميان معلمان و شاگردان را پرورش مىدهند.
|
|
- ششم اينکه آرمانهاى يک نهاد معمولاً پذيرفتهٔ اکثريت عظيمى از اعضاء جامعه است، حال چه آنها در اين نهادها عملاً مشارکت داشته باشند و چه نداشته باشند.
|
|
مثال:
|
يک فرد مجرد کارکردهاى نهاد خانواده را مىشناسد و مىپذيرد. او حتى اگر تشکيل خانواده ندهد، باز از يک نوع سازمان اجتماعى ديگرى بهعنوان جانشين نهاد خانواده، هوادارى نمىکند.
|
|
|
نهادمندى به فراگردى اطلاق مىشود که از طريق آن، نظام با قاعدهاى از هنجارها، منزلتها و نقشهاى بههم پيوسته و مورد پذيرش يک جامعه، شکل مىگيرد. از طريق اين فراگرد، رفتار خودجوش و پيشبينى ناپذير جاى خود را به رفتار منظم و پيشبينى پذير مىدهد.
|
|
مثال:
|
در يک حکومت، هر عضوى نقش ويژهاى را بايد بهعهده گيرد و از يک رشته قواعدى بايد پيروى کند. بيشتر مردم با آنکه تنها يک شهروند هستند، ولى در انتخاب نمايندگان خود نقش فعالى را بازى مىکنند. اما آدمهاى ديگرى هستند که نقشهاى تخصصىترى چون نمايندگان مجلس، شهردار، فرماندار و پليس را بهعهده دارند. رفتار هريک از اين افراد با قوانين، تصويبنامهها و مقرراتى تنظيم مىشود. از آنجا که ما قواعد حاکم بر رفتار اين خدمتگزاران دولتى را مىشناسيم، به آسانى مىتوانيم پيشبينى کنيم که تحت شرايط معين، آنها به چه اقدامى دست خواهند زد.
|
|
|
هر جامعهشناسى که نهادها را بررسى کرده باشد، مىداند که کارکردهاى بنيادى معينى وجود دارند که در ميان همهٔ نهادها مشترک هستند و يک رشته کارکردهاى اختصاصىتر ديگرى نيز وجود دارند که هر نهادى جداگانه از آنها برخوردار است. جامعهشناسان همچنين اين نکته مهم را تشخيص دادهاند که بايد ميان کارکردهاى آشکار و کارکردهاى پنهان نهادها، تمايز قائل شد.
|
|
مثال:
|
کارکردهاى آشکار يک حزب سياسى عبارت است از برگزيدن نامزدهائى که آرمانها و هدفهاى حزب را به بهترين نحو متجلى سازند، براى رأىدهندگان جاذبه داشته باشند و پس از انتخاب، شايستگى تصدى سمتهاى آنها را داشته باشند. اما کارکردهاى پنهان يک حزب سياسى عبارت است از نظامى از حمايتگرى و واگذارى مشاغل به افراد وفادار به حزب، حمايت قضائى از فعالان حزبى که در گذشته مرتکب جرمى شدهاند و تأمين منابع مالى از گروههاى ذىنفع، با نفوذ و ثروتمند هوادار حزب.
|
|
کارکردهاى گستردهاى که در ميان همهٔ نهادها يافت شدهاند، عبارتند از: نهادها الگوى رفتار اجتماعى شايسته را در موقعيتهاى گوناگون، در اختيار فرد مىگذارند. نهادها از طريق فراگرد اجتماعىشدن، شيوههاى رفتار شايسته و ناشايسته را به افراد نشان مىدهند.
|
|
مثال:
|
در مدرسه به ما آموخته مىشود که از قوانين مملکت پيروى کنيم، به بزرگترها احترام بگذاريم، با همکلاسىها همکارى داشته باشيم، براى رقابت سازنده ارزش قائل شويم، از تقلب و تجاوز به حقوق ديگران پرهيز کنيم و به مقدسات دينى و آرمانهاى ملى احترام گذاريم.
|
|
نهادها نقشهاى گوناگونى را براى فرد فراهم مىکنند و رفتار نقشى شايسته را براى انسان مشخص مىسازند. از آنجا که شخص پيش از بهعهده گرفتن يک نقش، معمولاً چشمداشتهاى آن نقش را مىداند، مىتواند در مورد مناسبترين نقش براى خود تصميمگيرى کند.
|
|
مثال:
|
براى ما اين امکان فراهم است که رفتار نقشى وکيلان، پزشکان، حسابداران و استادان را از تزديک ببينيم. با ارزيابى رفتار نقشى مورد انتظار شاغلان مشاغل گوناگون و آشنائى با مقتضيات آموزشى ورود به اين مشاغل و حرفهها، مىتوانيم تشخيص دهيم که کدام شغل براى ما از همه مناسبتر است.
|
|
نهادها به افراد جامعه مىآموزند که بهترين شيوهٔ رفتار، همان رفتار باثبات و همسازِ نهادمند شده است.
|
|
مثال:
|
آدمها از طريق عضويت در نهاد مذهبي، ارزشها و باورداشتها باثبات و مورد قبول جامعه را فرا مىگيرند. شرافت، درستکاري، دستگيرى از مستمندان و وفاداى به پايبندىهاى اجتماعي، همگى نمونههائى از شيوههاى رفتار نهادمند بهشمار مىآيند.
|
|
نهادها در جهت تنظيم و نظارت بر رفتار اجتماعى عمل مىکنند. از آنجا که نهادها چشمداشتهاى پذيرفته شدهٔ جامعه را متبلور مىسازند. نديده گرفتن اين چشمداشتها عواقب ناخوشايندى را براى افراد بهبار مىآورد. هر کسى تشخيص مىدهد که به جاى پذيرش مخاطرهٔ مجازات يا تمسخر، بهتر است که خود را با چشمداشتهاى نهادهاى اجتماعى تطبيق دهد.
|
|
مثال:
|
عمل دزدى براى يک آدم بىپول از آن جهت کار درستى نيست که ممکن است اين کار او به دستگيري، محکوميت و مجازات زندان منجر شود. بهجاى نديده گرفتن چشمداشتهاى جامعه، براى او بهتر است که به مؤسسات کاريابى و نيکوکارى مراجعه کند.
|