|
|
اين شهرستان بر سر راه تهران به اصفهان ، کرمان و بندرعباس قرار گرفته و بيش از ۲۴ هزار کيلومترمربع وسعت دارد و بزرگترين شهرستان استان يزد است.
نام اردکان از دو واژه «ارد» به معنى مقدس و «کان» به معناى معدن و مکان تشکيل شده است. اين شهر در روزگار آبادانىاش در محلى به نام زردک قرار داشته و ديوارههاى آن هنوز پابرجا است.
از آثار تاريخى و قديمى شهرستان اردکان مىتوان به مسجد جامع ، مسجد زيرده ، امامزاده سيدمحمد ، امامزاده سيدنورالدين ، امامزاده شمسالدين ، مکانهاى مقدس پيرسبز چکچکو و پير هشت زردشتيان ، رباط شاهعباس و چهار تاقى عقدا اشاره کرد.
مهمترين اين بناها مسجد جامع اردکان است که در کنار بازار شهر واقع شده و از يادگارهاى قرن دهم هجرى است. اين مسجد يک در چوبى بزرگ و يک زيلوى وقفى از سال ۱۰۳۸ هجرى دارد.
شخصيت فرهنگى و سياسى برجستهٔ معاصر ايران آقاى حجتالاسلام سيد محمد خاتمى رئيس جمهورى ايران در اين شهر تولد يافته و نشو و نما کرده است.
|
|
|
شهرستان تفت با مساحتى بالغ بر ۷۰۰۰ کيلومترمربع در جنوبغربى استان يزد قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان يزد ، از جنوب و شرق به شهرستان مهريز و از غرب به شهرستان آباده از توابع استان فارس محدود مىشود. مهمترن و اصلىترين ارتفاعات اين منطقه شيرکوه با ارتفاع ۴۰۷۵ متر است.
در فرهنگهاى فارسى ، تفت با معناهاى گوناگون آمده است. از آن جمله در فرهنگ معين به معنى گرم شدن ، حرارت ، گرم يا به معناى سبدى چوبين که در آن ميوه جاى دهند ، آمده است. معنى اخير با توجه به آب و هواى خوب تفت نسبت به ساير شهرهاى کويرى و وجود ميوههايى که در آن به عمل مىآيد به واقعيت نزديکتر است.
نام تفت در منابع تاريخى و عرفانى از قرن نهم هجرى به بعد همراه با نام شاه نعمتاللّه ولى آورده شده است. شهر کنونى تفت داراى ۲۴ محلهٔ کوچک و بزرگ است و به نظر مىرسد زردشتيان ، بومى تفت باشند.
برخى از مهمترين آثار تاريخى اين شهرستان عبارتاند از : خانقاه تفت ، حسينيهٔ شاهولى ، بازارخان تفت ، مسجد شاه نعمتاللّه ولى ، بقعهٔ صفيه و بازار آقا ، قلعهٔ گرمسير ، حسينيه و مسجد غياثآباد ، عمارت و حمام محمدتقى خان ، باغ و عمارت هشتى ، محلهٔ سلطانآباد ، مسجد محلهٔ گرمسير ، قدمگاه اسلاميهٔ خراشاه ، بقعهٔ شيخ جنيد (توران پشت) ، بقعه و مسجد شيخ على بليمان بيدادخويد ، مسجد جامع ابرکوه ، درخت سرو ابرکوه ، گنبد سيروان ، منار و سردر نظامالملکي.
|
|
|
شهرستان مهريز با ۱۵ هزار کيلومتر مربع وسعت از شمال به شهرستان يزد ، از جنوب به استان کرمان و فارس و از شرق به قسمتى از استان کرمان و از غرب به بخش مرکزى تفت و استان فارس محدود مىشود. مرکز اين شهرستان ، شهر مهريز است که در ۳۵ کيلومترى جنوب شهر يزد قرار دارد.
مهريز نام شهر مشخصى نيست ، بلکه عنوان ناحيهاى است شامل مجموعهاى از روستاهايى که نام قديم آنها مهريجود بوده و به مهرنگار دختر انوشيروان نسبت داده شده است. اما تا قبل از ۱۳۱۸ وجه تسميهٔ مهريز دقيقاً مشخص نبود.
مهريز در حدود ۱۶ قرن قبل (در زمان حکومت ساسانيان) ناحيهاى طبيعى در جنوب دشت يزد و دامنهٔ جنوب شرقى شيرکوه بوده و قناتهايى از آن سرچشمه مىگرفتند که در مواردى پس از طى يک مسافت ۴۰ کيلومترى به مظهر خود مىرسيدند. اما «مهرنگار/خانم» دختر انوشيروان دستور مىدهد قناتهايى در منطقه احداث شوند که با طى مسير کمترى به مظهر خود برسند. پس از آن که اين قناتها موجبات آبادانى قصبه يا ناحيهٔ مربوطه را فراهم آوردند ، فرمانبرداران شاهزاده خانم ، آبادى جديد را «مهرگرد» ناميدند. عنوان مهرگرد در گذشت زمان به «مهريجرد» تبديل شد و امروزه مهريز خوانده مىشود.
از اماکن تاريخى و ديدنى اين شهرستان مىتوان به مسجد جامع ، قلعهٔ تاريخى ، سرو قديمى منگاباد ، کشته خانه و قلعهٔ رباط سربرد ، اشاره کرد.
|
|
|
ميبد در شمالغربى يزد ، کنار جادهٔ تهران - بندرعباس و راهآهن تهران - کرمان قرار دارد. مساحت اين منطقه در حدود ۸۴۵ کيلومترمربع و ارتفاع آن از سطح دريا نزديک به ۱۲۲۰ متر است. «ميبد» از واژههاى فارسى ميانه است که در دورهٔ ساسانى به اين شهر اطلاق مىشده و در متنهاى تاريخى و جغرافيايى قرون اوليهٔ اسلامى بارها از اين نام ياد شده است.
براساس يک افسانه ، ميبد در روزگار «کيومرث» بنيانگذارى شد و نخستين ساکنان اين سرزمين يعنى اهالى بيده ، مهرجرد ، ميبد ، فيروزآباد و بارجين در دهانهٔ رودخانههاى قديمى ميبد يا به فاصلهاى نزديک از مصب آنها استقرار يافتند. به دليل آنکه ، امکان تأمين نيازهاى اوليه از جويبارهاى دائمى يا فصلى بستر اين رودخانه ميسر بود. ولى پس از تغييرات اقليمى و کاهش آبهاى سطحى منطقه ، اهالى آن به فنون آبيابى و کاريزکنى دست يافتند.
«ميبد» يکى از نمونههاى نادر شهرهاى باستانى ايران به شمار مىرود ، هرچند که بافت سنتى آن گزندهاى فراوان ديده است ، امّا هنوز بسيارى از پديدهها و عناصر شهرى قديم ، مانند راههاى باستانى ، بناها و تشکيلات وابسته به آن ، کهندژ ، شارستان ، بيرونهها و آثار گسترش شهرى و بازمانده بناهاى کهن را مىتوان در آن تشخيص داد.
کهنترين سند هويت تاريخى و آغاز شهرسازى در سرزمين يزد ، «نارين قلعهٔ» ميبد است. اين کهن دژ همچون پيرى خسته و خاموش سرگذشت ساليان درازِ رنج و آسايش مردمان اين ديار را به ياد دارد.
از اماکن تاريخى و ديدنى اين شهر مىتوان از مسجد جامع ، عمارت نارين قلعه ، رباط شاهعباسى ، برج کبوترخان و آتشکدههايى چون آتشکدهٔ حسنآباد ، مزرعهٔ کلانتر ، پيرخرمن و پيرمزرعهٔ حاجى نام برد.
|
|
|
شهرستان يزد در درهاى وسيع ، اما خشک و محصور بين کوههاى شيرکوه و خرانق قرار گرفته است. اين شهرستان از شمال به شهرستان اردکان و از شرق به شهرستان بافق و از جنوب به شهرستان تفت و از غرب نيز به استان اصفهان محدود شده است. مرکز اين شهرستان شهر يزد است. آب و هواى بيابانى و نيمهگرم و خشک و زمستانهاى سرد و عمدتاً خشک يزد جزو مشخصات اقليمى اين شهرستان است.
از قرن پنجم همزمان با ورود فرزندان ابوجعفر کاکو به يزد ، اين شهر رو به گسترش نهاد و حصارهاى دور شهر نيز به وجود آمد. اتابکان با علاقهمندى ، زينت بيشترى به اين شهر دادند و مدرسهها و مساجد زيادى در آن بنا کردند. در زمان آلمظفر ، آبادىها و قناتهاى بسيار در آن بنا نهاده شد. اکثر هنرمندان و دانشمندان قرن هفتم و هشتم براى در امان ماندن از حملات مغول اين شهر را مرکز فعاليتهاى هنرى و علمى خود قرار دادند. در اين زمان ، مساجد و مدارس متعددى در اين شهر ساخته شد. خانقاههاى فراوان اين شهرستان نشان مىدهد که اين منطقه پناهگاه و محل صوفيان و عارفان بوده است. بعضى از اين خانقاهها مانند بقاع شيخ على سليمان در بيداد خويد و خانقاه و مسجد شيخ دادا در بندرآباد ، بقعهٔ (خانقاه) شاه نعمتاللّه ولى و خانقاه شيخ احمد فهادان در يزد هنوز پابرجا هستند.
اين شهرستان اماکن ديدنى و جاذبههاى جهانگردى متعددى دارد که از مهمترين آنها مىتوان به مسجد جامع کبير يزد ، مسجد جامع فهرج ، بقعهٔ سيد رکنالدين ، مجموعهٔ تاريخى باغ دولتآباد ، برج و باروى قديمى شهر ، مسجد و تکيهٔ امير چخماق ، آبانبار شش بادگيرى و ... اشاره کرد.
|