اساس و شالودهٔ بهداشت روانى کودک در خانواده بنا نهاده مىشود و در اين راستا عواملى چند دخالت دارند که از ميان آنها به احساس امنيت و شيوههاى مختلف رفتارى والدين اشاره مىگردد.
|
|
|
|
يکى از مهمترين عوامل در تأمين سلامت روان است که طى مراحل زير در کودک بهوجود مىآيد:
|
|
۱. ايجاد يک محيط آرام و گرم و صميمى که والدين براى يکديگر احترام و ارزش قائل شده، داراى روشهاى تربيتى هماهنگ باشند.
|
|
۲. تأمين نيازهاى جسمى و روانى کودک در دوران مختلف رشد، که بايد بهموقع و بهطور مناسب ارضاء گردد در غير اين صورت يک تصور منفى از خود و ديگران در کودک ايجاد شده، نسبت به محيط پيرامون خود دچار بىاعتمادى و احتمالاً بدبينى خواهد شد.
|
|
۳. داشتن روشهاى ثابت براى تشويق و تنبيه کودک. چنانچه والدين کودک را در زمانى براى يک عمل تنبيه نموده، زمانى ديگر او را براى همان عمل تشويق نمايند کودک دچار حالت بلاتکليفى خواهد شد. اگرچه او از لحاظ عاطفى به والدين خود وابسته است ولى قادر نيست رفتار والدين خود را پيشبينى نمايد و اين امر باعث تضاد و تعارض و اضطراب خواهد گشت.
|
|
|
يکى ديگر از عوامل مؤثر در بهداشت روانى کودکان شيوههاى مختلف رفتارى والدين با کودکان مىباشد که به اشکال زير مشاهده مىشود.
|
|
۱. بعضى از والدين در روشهاى فرزندپرورى خود فقط متوسل به پاداش مىشوند و هيچگونه تنبيهى براى يادگيرى رفتار درست و حذف رفتار غلط ندارند. اين کودکان در چنين شرايطى بسيار پرتوقع، خودخواه و لوس مىشوند. البته لازم به يادآورى است که نيازهاى کودکان از بدو تولد تا پايان يک سالگى بايد فورى برآورده شود و هرچه در اين دوره از زندگى (بدو تولد تا يک سالگي) به او توجه شود ايجاد اشکال نخواهد نمود.
|
|
۲. بعضى از والدين نسبت به فرزند خود فقط از روش خشونت استفاده مىنمايند و هيچگونه جايگاهى براى مهر و محبت قائل نيستند. اينگونه فرزندان دچار حالت اضطراب و ترس شديد خواهند شد.
|
|
۳. بعضى از والدين محبت بسيار اندک داشته، در عوض خشم و کينهٔ زياد اعمال مىنمايند. والدين براى کودک هم منبع عشق و علاقه و هم منبع خشم و ترس تلقى مىگردند. احساس گناه و اضطراب در اين کودکان نيز زياد خواهد بود. زيرا هميشه درصدد کسب همان مقدار ناچيز محبت است و چنانچه نتواند آن را بهدست آورد متزلزل گشته، اضطراب به او روى خواهد آورد. اين وضعيت است در بهوجود آوردن حالت عصبى در کودک بسيار مؤثر است.
|
|
۴. بهترين نوع رابطه بين اولياء و کودکان در درجه اول رابطه آميخته با محبت منطقى و در درجه دوم تنبيه کم مىباشد.
|
|
ابراز محبت معقول و منطقى باعث بروز احساس امنيت و اعتماد بهنفس لازم در کودک مىشود و از طرفى مقدار کم تنبيه و خشم باعث ايجاد حس تشخيص و مسئوليت در او خواهد شد. اين نوع رابطه منجر به کاهش اضطراب و تقويت رشد عاطفى و فکرى مىگردد
|