|
|
|
مشمشه يکى از قديمىترين و خطرناکترين بيمارىهاى تکسمىها بهخصوص اسب بوده و در رديف بيمارىهاى مشترک بين انسان و دام نيز قرار دارد. عامل بيمارى پزو دوموناس مالئى است. چنانچه اسبى مبتلا به بيمارى مشمشه شود بهراحتى باکترى عامل بيمارى را از طريق ترشحات خود به خارج دفع و ساير حيوانات حساس و انسان را مبتلا مىسازد. ميکروب مشمشه از راه تنفس و خراشها و زخمهاى جلدى قابل سرايت است.
|
|
علائم بيمارى در فرم حاد عبارت از تب شديد، کاهش اشتها، سرفه، ريزش زردرنگ از بينى و ايجاد التهاب در بعضى از نقاط بدن و تورم طناب لنفاتيک مىباشد. فرم مزمن بيمارى ممکن است با اختلالات ريوى و يا بدون عوارض مشخص ديده شود.
|
|
|
کزاز از بيمارىهاى حاد و عفونى انسان و دام مىباشد و با تأثير زهرابه باکترى در روى سلسله اعصاب مشخص مىشود. باکترى عامل بيمارى (کلوستريديوم تتاني) از راه خراش و زخمهاى جلدى وارد بدن مىشود و در بافتهاى مجروح رشد کرده و توليد زهرابه مىنمايد.
|
|
تمام حيوانات به بيمارى کزار مبتلا مىشوند ولى تکسمىها بيشتر از ساير حيوانات به بيمارى حساس هستند.
|
|
علائم بيمارى با سفت شدن عضلات شروع و درجه حرارت بدن به سرعت بالا مىرود و گاهى به ۴۲ تا ۴۳ درجه مىرسد. حيوان در اثر انقباض عضلات گردن از خوراک مىافتد. گوشها راست و تمام بدن خشک و حالت صلابت به خود مىگيرد. بزاق زيادى از دهان حيوان جارى مىشود و ادرار و مدفوع حبس مىگردد. پلک سوم بيرون آمده و روى قسمتى از چشم را مىپوشاند. در شکل حاد بيمارى حيوان در مدت کوتاهى دچار انقباضات شديد و عضلانى و قطع حرکات تنفسى شده و بهزودى تلف مىگردد. حيوانات بيمار ميکروب را بهوسيله مدفوع خود به خارج پراکنده و بهراحتى بستر و لوازم خود را آلوده مىسازند. انسانهائى که در تماس با حيوان بيمار و ابزار و وسايل او هستند از راه خراشهاى جلدى و يا در اثر زمين خوردن در معرض آلودگى قرار مىگيرند.
|
|
|
بيمارى سياهزخم (شارين) Anthrax
|
|
سياهزخم يا شارين از زمانهاى قديم در بيشتر نقاط دنيا وجود داشته و مشترک بين انسان و حيوانات علفخوار مىباشد. عامل بيمارى با سيلوس آنتراسيس است. اسب نسبت به بيمارى حساس بوده و از طريق زخمها و خراشهاى جلدى و يا بلع ميکروب (از طريق خراشهاى موجود در دهان) و يا در اثر نيش حشرات آلوده به بيمارى مبتلا مىشود. علائم بيمارى در حيوان گاهى به حدى شديد است که با ساير بيمارىها مثل پيچخوردگى روده اشتباه مىشود. در اين حالت ادرار و مدفوع خونى بوده و کف همراه با خون از دهان و بينى جارى مىشود و حيوان در مدت ۳ تا ۶ روز تلف مىگردد. در کالبدگشائى طحال حيوان بزرگ و رگها پرخون و سياه مىباشد. در صورتىکه بيمارى از طريق نيش حشرات وارد بدن شود تب، تنگى نفس و دلدرد در حيوان ديده مىشود. اورام گرم در ناحيه گلو و جلوشانه ظاهر و بهتدريج به حجم آنها اضافه مىگردد. انسان در اثر تماس با دام مبتلا و با لاشه آن از طريق خراشهاى جلدى و مخاطى بيمار مىگردد. شارين رودهاى در انسان با مصرف گوشت و اعضاء آلوده حيوان بيمار حادث مىشود. چنانچه لاشه حيوانات شارينى در زمين پراکنده شود خاک آن نواحى تا مدتها حاوى باکترى بوده و در انتقال بيمارى نقش دارد. به همين دليل توصيه مىشود لاشه حيوانات شارينى حتماً بايد در عمق زياد و همراه با چند لايه آهک دفن شود.
|
|
|
بروسلور يکى ديگر از بيمارىهاى مشترک بين انسان و دام مىباشد که اسب نيز گرفتار آن مىشود. بهخصوص در نقاطى که اسب در مجاورت با گاوها زندگى کند. باکترى عامل بروسلوز در اسب معمولاً بروسلاآبورتوس بوده، و گاهى نيز بروسلاسوئيس گزارش شده است.
|
|
نشانىهاى بيمارى در اسب عبارت هستند از: خستگي، تب موّاج که درجه آن بهتدريج بالا مىرود و گاهى لنگش در حيوان ديده مىشود. ميکروب در کپسول سينويال مفاصل مخصوصاً در ناحيه مهرههاى پشت و گردن و غدد پستانى جايگزين شده و سپس کپسول بزرگ و گرم و دردناک و سفت مىشود و پس از چند روز سرباز کرده و مايع ژلاتينى از آنها خارج مىگردد. سقط جنين در اسب امکانپذير است ولى نسبت به ساير حيوانات کمتر مىباشد. حيوان مبتلا کمتر تلف شده و بهتدريج بهبود مىيابد و تبديل به حامل ميکروب بروسلا مىشود. انتقال بيمارى به انسان از طريق تماس با حيوان بيمار و اندامهاى آلوده و ترشحات بدن او امکانپذير است.
|
|
|
اسبها کمتر به بيمارى سل دچار مىشوند ولى چنانچه در مجاورت با گاوهاى سلى قرار گيرند بيمار مىشوند. اسب مبتلا به سل باکترى را با ترشحات خود به خارج دفع و انسان و ساير دامها را به بيمارى آلوده مىسازد. جراحات سلى در بدن دام بيشتر در عقدههاى لنفاوى حلق و مزانتريک و ريه، کبد و طحال ديده مىشود. ابتلاء اسبها به مايکوباکتريوم بوويس بيشتر از ساير مايکوباکتريومها مىباشد.
|