شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ای همه خوبی تو را پس تو کرایی که را


ای همه خوبی تو را پس تو کرایی که را    ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا
سوسن با صد زبان از تو نشانم نداد    گفت رو از من مجو غیر دعا و ثنا
از کف تو ای قمر باغ دهان پرشکر    وز کف تو بی‌خبر با همه برگ و نوا
سرو اگر سر کشید در قد تو کی رسید    نرگس اگر چشم داشت هیچ ندید او تو را
مرغ اگر خطبه خواند شاخ اگر گل فشاند    سبزه اگر تیز راند هیچ ندارد دوا
شرب گل از ابر بود شرب دل از صبر بود    ابر حریف گیاه صبر حریف صبا
هر طرفی صف زده مردم و دیو و دده    لیک در این میکده پای ندارند پا
هر طرفی‌ام بجو هر چه بخواهی بگو    ره نبری تار مو تا ننمایم هدی
گرم شود روی آب از تپش آفتاب    باز همش آفتاب برکشد اندر علا
بربردش خرد خرد تا که ندانی چه برد    صاف بدزدد ز درد شعشعه دلربا
زین سخن بوالعجب بستم من هر دو لب    لیک فلک جمله شب می‌زندت الصلا


همچنین مشاهده کنید