جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

زهی سروی که از شرمت همه خوبان سرافگنده


زهی سروی که از شرمت همه خوبان سرافگنده    چرا تابی سر زلفین چرا سوزی دل بنده
عقیقین آن دو لب داری به زیرش گور من کنده    مرا هر روز بی‌جرمی به گور اندر کنی زنده
تن من چون خیالی شد بسان زیر نالنده    کنار من چون جیحون شد دو چشمم ابر بارنده
یکی حاجت به تو دارم ایا حاجت پذیرنده    نتابی تو سر زلفین نسوزانی دل بنده
جهان از تو خرم بادا بتا و من رهی بنده    پس از مرگم جهان بر تو مبارکباد و فرخنده


همچنین مشاهده کنید