اهداف درمان شامل حفظ علايم حياتي، جلوگيرى از جذب بيشتر، حذف دارو، تجويز آنتىدوت اختصاصي، و جلوگيرى از مواجهه مجدد با دارو مىباشد. اصول درمان مسموميت در جدول (اصول درمان مسموميت) آورده شده است. درمان معمولاً قبل از اينکه يافتههاى روتين و توکسيکولوژيک شناخته شوند آغاز مىگردد.
جدول اصول درمان مسموميت
مراقبتهاى حمايتى:
حفظ راههاى هوائى
درمان تشنج
اکسيژاناسيون / ونتيلاسيون
تصحيح اختلالات دمائى
درمان آريتمى
تصحيح اختلالات متابوليک
حمايت هيدروديناميک
پيشگيرى از عوارض ثانويه
جلوگيرى از جذب بيشتر سم:
آلودگىزدائى از GI
آلودگىزدائى از محلهاى ديگر
شربت ايپکاک - القاء استفراغ
آلودگىزدائى از چشم
لاواژ معده
آلودگىزدائى از پوست
شارکول فعالشده
تخليه حفرات بدن
شستشوى تمام روده
استفاده از داروهاى مسهل
ترقيق
برداشت اندوسکوپيک يا جراحى
تشديد حذف سم:
شارکول فعال شده چندين روز
برداشت اکستراکورپورال
ديورز شديد
دياليز پريتونئال
تغيير pH ادرارى
همودياليز
شلاسيون
هموپرفوزيون
اکسيژناسيون هيپرباريک
هموفيلتراسيون
پلاسمافرز
ترانسفوزيون تعويض خون
تجويز آنتىدوت:
خنثى کردن بهوسيله آنتىبادى
آنتاگونيسم متابوليک
خنثىکردن بهوسيله پيوندهاى شيميائى
آنتاگونيسم فيزيولوژيک
پيشگيرى از مواجهه مجدد:
آموزش بالغين
توجه به عوامل تنظيمکننده
از دستر کودکان دور نگهداشتن
ارجاع روانپزشکى
همه بيماران سمپتوماتيک نيازمند دسترسى IV با سوزنهاى بزرگ، O2 کمکي، مانيتورينگ قلبي، تحت نظر بودن مداوم، و در صورت تغيير وضعيت رواني، تيامين (۱۰۰mg (IM/IV، يک آمپول دکستروز واتر ۵۰%، و ۴ ميلىگرم نالوکسون همراه با آنتىدوتهاى اختصاصى که انديکاسيون دارند، مىباشند. بيمارانى که بيهوش هستند بايد انتوبه شوند. شارکول فعالشده را مىتوان PO يا از طريق يک لوله معدى با قطر زياد به بيمار داد. لاواژ معده نيازمند يک لوله اوروگاستريک است. شدت مسموميت نوع درمان را تعيين مىکند. بيمارانى که خودکشى کردهاند نيازمند تحت نظر بودن دائمى توسط پرسنل آموزش ديده هستند.
مراقبتهاى حمايتى
مراقبتهاى حمايتى حفظ راههاى هوائى يک دستور است. رفلکس گاگ بهتنهائى يک شاخص قابل اعتمادى براى نياز به انتوباسيون نيست. نياز به O2، حمايت کمکى و ونتيلاتورى را مىتوان با اندازهگيرى ABG برآورد نمود. ادم ريوى ناشى از دارو معمولاً ثانويه به هيپوکسى است، ولى دپرسيون ميوکارد نيز ممکن است دخيل باشد. اندازهگيرى فشار شريان ريوى مىتواند براى تعيين اتيولوژى لازم باشد. عدم توازن الکتروليتها را بايد هرچه سريعتر تصحيح نمود.
تاکيکاردى سواونتريکولار (SVT) همراه با هيپرتانسيون و تحريک CNS تقريباً هميشه بهعلت تحريک سمپاتيک، داروهاى آنتىکولينرژيک، يا هالوسينوژنيک و يا قطع مصرف مواد مخدر است. اگر اين حالت همراه با بىثباتى هموديناميک، درد سينه، يا ايسکمى در ECG باشد، درمان انديکاسيون دارد. درمان با ترکيب آلفا و بتابلوکر يا ترکيب بتابلوکر و وازوديلاتور در هيپراکتيويته سمپاتيک شديد انديکاسيون دارد. در هيپراکتيويته آنتىکولينرژيک فيزوستيگمين مفيد است. SVT بدون هيپرتانسيون معمولاً به تجويز مايعات پاسخ مىدهد.
تاکيکاردى ونتريکولار (VT) مىتواند بهوسيله تحريک سمپاتيک، بىثبات غشاء ميوکارد، يا اختلالات متابوليک ايجاد شود. استفاده از ليدوکائين و فنىتوئين معمولاً مطمئن است. داروهائى که فاصله QT را طولانى مىکنند (کينيدين، پروکائين آميد) نبايد در VT بهعلت مصرف بيش از حد داروهاى ضدٌ افسردگى سهحلقهاى مصرف شوند. سولفات منيزيم و پيسهاى تحريک بيش از حد (بهوسيله ايزوپروترنول يا يک پيسميکر) براى تورسادو پوآن مفيد هستند. آريتمى ممکن است به درمان مقاوم باشد مگر اينکه اختلالات اسيد - باز و الکتروليت، هيپوکسي، و هيپوترمى تصحيح شوند. مىتوان بيماران با ثبات همودنياميک را بدون مداخله فارماکولوژيک تحت نظر داشت.
بهترين روش درمان تشنج بهوسيله آگونيستها У-آمينوبوتيريک اسيد مانند بنزوديازپينها يا باربيتوراتها است. باربيتوراتها را تنها مىتوان پس از انتوباسيون به بيمار داد. تشنج در اثر مصرف بيش از حد ايزونيازيد تنها به دوزهاى زياد پيريدوکسين وريدى پاسخ مىدهد. تشنج در اثر بتابلوکرها يا ضدٌ افسردگىهاى سهحلقهاى نياز به فنىتوئين و بنزوديازپين دارند.