|
| مطالعات مربوط به روانشناسى اجتماعى و آسيبشناسى شهرها
|
|
فرآيند شهرنشينى پرشتاب خود به خود بهوجود آورندهٔ انواع مسائل روانى ـ اجتماعى و جرمشناسانه است. گردآمدن مهارجران با فرهنگهاى گوناگون در محيطهاى زندگى نامناسب همراه با بيکارى و بىفرهنگى منجر به ايجاد محلههاى بزهکارپرور و مشکلات گوناگون روانى مىشود. مطالعات جرمشناسى و روانشناسى اجتماعى همواره مهمترين موضوعات خود را در شهرهاى بزرگ متراکم در ميان و مهاجران يافتهاند. به همين دليل اين نوع مطالعات بخش جدائى يا پدرى از مطالعات شهرى محسوب مىشوند. اما متأسفانه اين نوع مطالعات علىرغم وجود مسائل و مشکلات بسيار در اين زمينه رونق چندانى نيافتهاند. يافتن علت اين بىرونقى زياد مشکل نيست زيرا اولاً گردآورى اطلاعات در اين موارد بسيار دشوار است و ثانياً چارچوبهاى نظرى که در طى سالهاى قرن بيستم در اين زمينه در کشورهاى ديگر ساخته پرداخته شده هنوز در ايران به خوبى معرفى نشدهاند جامعهشناسانى که دانش نظرى و شّم کافى در اين زمينه داشته باشند به اندازهٔ انگشتان دست نادر است.
|
|
از ميان مطالعات طبقهٔ پنجم مطالعهٔ مسائل اجتماعى نقل در ايران تأليف عباس عبدى را که توسط جهاد دانشگاهى منتشر شده مورد بررسى قرار مىدهيم. در اين مطالعه در آغاز نمونههائى از پروندههاى قتل براى آشنائى با موضوع مورد بررسى قرار گرفته، سپس با تعداد قابل توجهى از محکومين و متهميّن به قتل در زندان قصر مصاحبه شده است. پس از اين بررسىهاى اوليه و آشنائى با متغيرهاى مهم، پرسشنامهاى که اکثراً سؤالات آن بهصورت بسته و تعدادى نيز بهصورت باز بوده که بعداً کدگذارى گرديدهاند، تهيه شده و اين پرشسنامهها بهصورت مصاحبه، نمونهاى تصادفى از متهمين و محکومين به قتل موجود در زندانهاى کشور، تکميل شدهاند. در اواسط سال ۱۳۶۶ (زمان انجام تحقيق) تعداد اين زندانيان تقريباً سه هزار نفر بوده که يکسوم اين تعداد جهت مطالعه برگزيده شدهاند. براى نمونهگيرى به کليه زندانهاى مراکز استانها مراجعه شده است (بهدلايل گوناگون در ۳ استان تحقيق انجام نشده يزد و هرمزگان و سيستان و بلوچستان و آمار يزد در استانهاى بزرگتر مجاور ادغام شده) در هر زندان به بيست متهمين و محکومين به قتل تهيه و سپس نفرات ۱، ۴، ۷ و يا ۲،۵، ۸ و يا ۳، ۶، ۹ براى مصاحبه دعوت شدهاند و در بند اطفال و زمان جداگانه نمونهگيرى مىشده است.
|
|
مؤلف همچنين به اختلاف ميان قتل پيش از انقلاب و بعد از انقلاب اشاره کرده و توضيح داده که عواملى مثل بىثباتى ناشى از انقلاب، تغييرات در قانون که باعث شده کيفر قتل سنگينتر باشد، افزايش تعداد سلاحهاى گرم در دست مردم بهويژه در برخى مناطق و حضور پناهندگان افغانى که در ميان آنها بهعلت بافت روستائى و عشايرى جامعه افغانى و فقدان نهادهاى سنتى رفع اختلاف در شرايط مهاجرت، عدم اعتماد و ناآشنائى آنان با رويههاى قضائى موجود در ايران، قتل به ميزان بيشترى اتفاق مىافتد، مجموعاً بر ميزان وقوع قتل تأثيرگذاره است.
|
|
از نظر مقايسه ميزان وقوع قتل در استانهاى مختلف، اين مطالعه نشان مىدهد که نرخ ارتکاب قتل (تعداد پروندههاى ثبت شده قتل عمده به جمعيت استان) در آذربايجان غربى حداکثر (۴/۱۱) و استانهاى مرکزى، اصفهان و يزد حداقل (۹/۱) مىباشد، ميزان قتل در استانهائى مثل باختران، ايلام، تهران، بلوچستان و فارس نيز قابل توجه مىباشد.
|
|
حال به ذکر آن نتايجى از اين مطالعه مىپردازيم که به مطالعات شهرى مربوط مىشود. مطالعه نشان مىدهد که:
|
|
- قتل در روستا، بيشتر از شهرها اتفاق مىافتد.
|
|
- قتلهاى واقع شده در روستاها در مقايسه با شهر به نسبت بيشترى متأثر از عوامل قومى، قبيلهاى، مالى و ملکى بوده است در حالى که قتلهاى واقع شده در شهر بيشتر براى پوشاندن خطائى ديگر و مسائل جسمى بوده است.
|
|
- برخلاف روستا که در آنها برخوردهاى منجر به قتل محصول اختلافات سابقهدار مىباشد، در شهرها قتلهاى ناشى از منشهاى آتى و بدون سابقه بيشتر اتفاق مىافتد.
|
|
- شهريان بيشتر به ارتکاب قتل اعتراف مىکنند تا روستائيان.
|
|
در مجموع مىتوان گفت که مطالعهٔ فوق اطلاعات بسيار خوبى راجع به موضوع قتل در اختيار خواننده مىگذارد و به بهترين وجهى از اطلاعات جمعآورى شده براى گرفتن نتايج از طريق ربط دادن انواع متغيرها توسط جداول احتمالى با يکديگر (در اين تحقيق از تکنيکهاى پيشرفتهتر آمارى غيراستفاده شده) استفاده مىکنند. و برخى از اين نتايج مهم هستند. اما متأسفانه مطالعه نتوانسته است يافتههاى پراکنده را تا سطح نظرى ارتقاء دهد و در مورد قتل ببينى نظرى ارائه دهد.
|
|
| مطالعات مربوط به سازمان ادارى شهرى و عمران شهرى
|
|
در اين طبقه مطالعاتى را جاى دادهايم که به سازمان ادارهٔ شهرها، مشارکت مردم در امور شهر و شيوههاى آن پرداختهاند. بهعلاوه، گزارشهاى مربوط به فعاليتهاى مربوط به عمران شهرها که از سوى دستگاههاى دولتى مربوط تهيه شدهاند را نيز در اين طبقه آوردهايم. حجم مطالعات اين طبقه بسيار کم مىباشد و سطح مطالعات انجام شده در اين باب نيز بسيار نازل از گزارشهاى مربوط به عملکرد و عمران شهرها اطلاعات مفيدى راجع به امکانات زيربنائى اقتصادى و تسهيلات و تجهيزات موجود در شهرها و سرمايهگذارىهاى انجام شده در اين زمنيه بهدست مىآيد که به کار مطالعات شهرى خواهد آمد و مقايسهٔ آنها نيز اطلاعات خوبى در مورد نابرابرى و برابرى در ميان شهرهاى ايران از اين بابت فراهم مىنمايد.
|
|
از ميان مطالعات طبقهٔ ششم، به مطالعهٔ منوچهر صبورى کاشانى نژاد تحت عنوان 'گروههاى اجتماعى - شغلى در انجمنهاى شهر و منشاء اجتماعى اعضاى آنها که در سال ۱۳۵۴ توسط مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران انجام و منتشر شده است اشاره مىکنيم:
|
|
در اين مطالعه اعضاء انجمنهاى شهر در ۷ شهر استان گيلان در سال ۱۳۵۴، با توجه به رابطهٔ آنها با محل شايستگى و توانائى و وابستگى به گروههاى اجتماعى ـ شغلى: منشاء اجتماعى، و وابستگى سياسى مورد بررسى قرار گرفتهاند. هفت شهر مورد مطالعه عبارت بودهاند از رشت، بندر انزلى، لاهيجان، آستانه اشرفيه، فومن، صومهسرا، و رودبار، در اين نمونه از هر نوع شهر بزرگ (يک شهر بزرگ با بيش از يک صد هزار نفر جمعيت)، متوسط (شهر بين ده هزار تا پنجاه هزار نفر جمعيت) و کوچک (دو شهر کوچک با جمعيت کمتر از ده هزار نفر) وجود دارد. با استفاده از پرسشنامه و با مراجعه به اسناد و مدارک شهردارىها و دفاتر انجمنهاى شهر نيز اطلاعات لازم گردآورى شده است.
|
|
نتيجهٔ بررسى صرفاً برخى واقعيات آمارى است که مهمترين آنها را در ذيل خلاصه مىآوريم.
|
|
- محل تولد:
|
اکثريت اعضاء انجمنهاى شهر متولد همان شهر بودهاند (۸۴ درصد متولد همان شهر، ۱۲ درصد متعلق به يکى از شهرستانهاى استان گيلان، و ۴ درصد متولد از خارج از استان اما با سابقهٔ حداقل ۲۰ سالهٔ اقامت در استان گيلان).
|
|
- سن:
|
اکثريت اعضاء انجمنهاى شهر بين ۵۱ تا ۶۰ سال داشتهاند (۳۲ درصد)، ۲۴ درصد ۴۱ تا ۵۰ سال، ۱۲ درصد بالاتر از ۶۰ سال، و ۸ درصد بين ۳۰ تا ۴۰ سال داشتهاند.
|
|
- جنسيت:
|
۱۰ درصد کل اعضاء انجمنهاى شهر زن بودهاند (رشت، ۳ زن، لاهيجان ۱ زن، صومهسرا، ۱ زن). اکثريت زنان به گروه سنى ۴۱ تا ۵۰ سال تعلق داشتهاند.
|
|
- تحصيل:
|
سطح سواد پائين بوده است (خواندن و نوشتن ۱۸ درصد، کمتر از متوسطه ۶۰ درصد، متوسطه ۱۶ درصد، تحصيلات عالى ۶ درصد). در ميان زنان يک نفر داراى تحصيلات عالى و ۴ نفر داراى تحصيلات متوسطه بوده است. در بين انجمنها از نظر تحصيلات انجمن شهر رشت رتبهٔ اول و لاهيجان دوم بوده است. بررسى دورههاى گذشتهٔ انجم شهر نشان مىدهد که در اکثر دورهها اکثريت با تحصيلات کمتر از ديپلم بوده است.
|
|
- گروههاى شغلى:
|
از ميان اعضاء انجمن شهر ۲۲ درصد بازرگان، ۱۶ درصد از صاحبان مشاغل آزاد تخصصى (پزشک، وکيل، معمار...)، ۱۶ درصد مالک، ۲۲ درصد کاسب، ۱۲ درصد کارمند دولت، ۸ درصد ساير مشاغل و ۴ درصد خانهدار بودهاند.
|
|
- وابستگى سياسى:
|
از ميان اعضاى انجمن شهر ۸۲ درصد وابسته به حزب حاکم در آن زمان (حزب ايران نوين)، ۶ درصد عضو حزب اقليت (مردم)، و ۱۲ درصد باقيمانده منفرد بوده و به هيچ جزئى وابستگى نداشتهاند. هيچ نوع رابطهاى بين گروههاى شغلى و عضويت در احزاب در بين اعضاى انجمنهاى شهر مشاهده نشده است.
|
|
واقعاً محقق به ارائه ارقام و اعداد (آن هم در چنين سطح سادهاى) بسنده مىکند و هيچ نوع تحليل و يا حتى توصيفى از عملکرد انجمنهاى شهر ويژگىهاى اعضاء و رابطه آنها با دستگاه دولت، اقشار مختلف مردم ارائه نمىدهند. البته اين ويژگى فقط اين معامله نيست ساير معدود مطالعاتى که در اين زمنيه انجام شدهاند نيز دقيقاً همين وضعيت را دارند.
|