|
پیشگیری و درمان اختلالهای روانی مسئلهای است که هم مردم و هم دولت توجه بسیار به آن دارند. در خلال دو دهه گذشته پیشرفتهای چشمگیری در این زمینه صورت گرفته است.
|
|
قانون مراکز محلی بهداشت روانی که در سال ۱۹۶۳ از تصویب کنگره آمریکا گذشت، بودجههائی را در دسترس میگذارد که به یاری آنها میتوان مراکز محلی بهداشت روانی تأسیس نمود تا بهجای آنکه مردم در بیمارستانهای بزرگ روانپزشکی ایالتی تحت درمان قرار گیرند، اینکار در جوار خانواده و دوستان آنان انجام شود. در این مراکز محلی تدابیری مانند بستریشدنهای کوتاهمدت، درمان بیماران سرپائی، و خدمات اضطراری ۲۴ ساعته ارائه میشود. در این مراکز، پیشگیری عاطفی از طریق مشاوره با آموزشگاهها، دادگاههای نوجوانان و سایر نهادهای اجتماعی نیز مورد توجه است.
|
|
|
منابع محلی و نقش افراد غیرحرفهای
|
|
منابع محلی گوناگونی برای پاسخگوئی به نیازهای روانشناختی گروههای گوناگون مردم بهوجود آمده است. برای نمونه، در خلال دهه ۱۹۶۰ در منطقه هیت - اشبوری (Haight Ashbury) در شهر سانفرانسیسکویک درمانگاه رایگان تأسیس شد تا نیازهای انبوه جوانانی را برآورد که برای پیوستن به جنبش 'هیپیگری' به آن منطقه رو آورده بودند. گرچه بسیاری از این جوانان دچار اختلالهای شدید جسمانی و روانی میشدند (که غالباً از سوءتغذیه و مصرف مواد مخدر بود) اما از آنجا که آنان نسبت به هر نهاد و تشکیلاتی بدبین بودند از مراکز خصوصی یا عمومی موجود کمک نمیگرفتند. در درمانگاه رایگان هیت - اشبوری که توسط پزشکان و روانپزشکان و روانشناسان داوطلب سازمان یافته بود، بدون آنکه در مورد مواد مخدر، رفتار جنسی یا بزهکاری از مراجعین هیچ پرسشی بشود، یا به وابستگان آنان یا پلیس اطلاعاتی داده شود، درمانهای رایگان ارائه میشد. موفقیت این درمانگاه، جوامع محلی دیگری را برانگیخت تا به اقدام مشابهی دست بزنند اینک به بسیاری از مناطق، درمانگاههای رایگان تأسیس شده که خدمات خود را چندان گسترش دادهاند که با نیازهای مردمانی از هر سن و سال هماهنگ باشد.
|
|
|
از مراکز محلی دیگری است که بیماران پس از مرخص شدن از بیمارستان میتوانند در آنجا بمانند و خود را آماده بازگشت به زندگی مستقلی در جامعه بکنند، همچنین برای اشخاصی که در حال ترک الکل و مواد مخدر هستند، جوانان بزهکار یا فراری و زنان تحت ستم شوهر، مراکزی برای سکونت فراهم شده است. برای نوجوانانی که با مشکلاتی روبهرو هستند مراکزی بهنام گپ یا گفتگو تأسیس شده که میتوانند در آنجا مشکلاتشان را با یکدیگر و با مشاورانی که با ایشان همدلی دارند در میان بگذارند. اینگونه مراکز در بسیاری از مناطق نقش پراهمیتی دارند. در مناطق فقیرنشین، مراکز جوانان تأسیس شده است که در زمینههای مشاوره شغلی، آموزشهای بازپروری، و مشکلات شخصی و خانوادگی خدماتی ارائه میکنند.
|
|
|
یکی از اقدامات نسبتاً تازه تأسیس مراکز امداد در بحرانها است. به کمک این برنامه برای افراد و خانوادههائی که با فشار روانی شدیدی روبهرو میشوند امدادهای فوری فراهم میشود. مردم بههنگام روبهرو شدن با بحرانهای عاطفی اغلب احساس میکنند که از پا درآمدهاند و نمیتوانند مشکل خود را حل کنند. در این مواقع ممکن است آنها نتوانند منتظر فرا رسیدن یک وعده ملاقات با یک درمانگر بمانند و یا ندانند که به کجا باید مراجعه کنند. یکی از برنامههای امداد در بحرانها که غالباً در مراکز محلی بهداشت روانی ارائه میشود بهصورت خدمات شبانهروزی بدون قرار قبلی است. در این مراکز فرد نیازمند را به محض مراجعه میپذیرند. درمانگری مسئله و مشکل مراجع را برایش تشریح میکند، به وی آرامشخاطر میبخشد، برنامهای برای اقدام و عمل پیشنهاد میکند، و خدمات مؤسسات دیگر با حمایت اعضاء خانواده وی را بهکار میگیرد. اینگونه تدابیر درمانی معمولاً کوتاهمدت است (پنج یا شش دیدار) و طی آن، دلگرمی و حمایت لازم برای حل و فصل مسئله بحرانی برای مراجع فراهم میشود. با این امدادهای کوتاهمدت غالباً نیازی به بستری شدن پیدا نمیشود.
|
|
|
نوع دیگری از امداد در بحرانها است. در مراکز تلفن بحران معمولاً داوطلبانی به راهنمائی دستاندرکاران حرفهای بهداشت روانی خدمت میکنند. فعالیت بعضی از این مراکز منحصر به جلوگیری از خودکشی است؛ برخی دیگر از آنها فعالیتهای گستردهتری دارند و مردمان پریشانحال را در یافتن کمکهای مورد نیازشان یاری میدهند. به داوطلبان کار در اینگونه مراکز آموزشهائی داده میشود که نکات عمده آن از این قرار است: به دقت گوش دادن، ارزیابی احتمال خودکشی، نشان دادن همدردی و تفاهم، ارائه دانستنیهائی درباره مراکز و منابع کمک، برانگیختن امید و آرامشخاطر، و گرفتن نام و شماره تلفن شخص پیش از پایان مکالمه تا درمانگر حرفهای بتواند مسئله و مشکل وی را پیگیری کند. در اغلب شهرهای بزرگ آمریکا نظیر اینگونه مراکز تلفن بهمنظور یاری دادن به مردمانی که در شرایط دشوار فشار روانی هستند وجود دارد. مراکز مشابهی نیز برای مسائل مربوط به سوءاستفاده و بهرهکشی از کودکان، قربانیان تجاوزهای جنسی، زنان تحت ستم شوهر و کسانیکه از خانه و کشانه خود گریختهاند، بهوجود آمده است. برای آنکه اینگونه شماره تلفنها هر چه بیشتر در دسترس نیازمندان قرار گیرد، آنها را از راههای گوناگون به آگاهی عامه مردم میرسانند.
|
|
هنوز زود است که درباره اثربخشی مراکز تلفن بحران به داوری بنشینیم. چندین پژوهش نشان داده که میزان خودکشی در شهرهائی که مراکز تلفن بحران دارند با میزان آن در شهرهائی که چنین مراکزی ندارند هیچ تفاوتی ندارد (واینر 'Weiner' ـ ۱۹۶۹؛ لستر 'Lester' ، سال ۱۹۷۴). از یک مطالعه دیگر چنین برمیآید که تماس تلفنی شخص با یک دوست یا یک عضو خانواده ممکن است مفیدتر از ارتباط با مراکز تلفن بحران باشد (اسپیر 'Speer' ـ ۱۹۷۲). اما این هم هست که بهطور کلی پژوهش درباره جلوگیری از خودکشی و ثمربخش بودن اینگونه مراکز دشوار است زیرا در چنین پژوهشی متغیرهای کنترلنشده فراوانی وجود دارد. با این حال، این مراکز ممکن است تنها وسیله نجات جان افرادی باشد که دوست و آشنائی ندارند یا از پشتگرمیهای عاطفی دیگری بیبهره هستند.
|
|
|
از آنجا که شمار کنونی درمانگران برای برطرف کردن نیاز جامعه به خدمات روانشناسی به هیچوجه کافی نیست، شهروندان علاقهمند میتوانند در این راه نقش ارزشمندی داشته باشند. به همینمنظور مردمانی را از گروههای سنی و زمینههای تفصیلی گوناگون برای کار در حیطه بهداشت روانی مراکز محلی آموزش دادهاند. مثلاً از دانشجویان دانشگاه بهعنوان همراه و همدم برای بیماران بستری استفاده شده است (ماتارازو 'matarazzo' ، سال ۱۹۷۱)؛ زنان سالمندی که خود خانوادهای را بهخوبی پرورش دادهاند، بهعنوان 'مشاور بهداشت روانی' آموزش دیدهاند تا در درمانگاههای محلی با نوجوانان کار کنند، یا مادرانی را که فرزندانشان مشکلات رفتاری دارند راهنمائی کنند، و یا با کودکان اسکیزوفرنیائی کار کنند (دوناهیو 'Donahue' ـ ۱۹۶۷؛ ریوک 'Rioch' ـ ۱۹۶۷). کسانی را نیز که در گذشته بیمار روانی، معتاد، یا زندانی بودهاند آموزش دادهاند تا کسانی را که مشکلات مشابهی دارند، یاری دهند.
|
|
بسیاری از برنامههای پناهگاهی بهداشت روانی را افراد غیرحرفهای ضمن مشورت با درمانگران آموزش دیده، میگردانند. نمونه برجستهای از اینگونه برنامهها مراکز پیشرفت است: خانهای در منطقه طبقه متوسط اجتماع که در آنجا یک زن و شوهر در نقش پدر و مادر برای دوازده پسر بچه عمل میکنند که همه به خاطر بزهکاری از سوی دادگاهها به این مراکز گسیل شدهاند (فیلیپس 'Phillips' و همکاران، ۱۹۷۳). در این مراکز برای خاموشسازی رفتار پرخاشگرانه و پاداش دادن به مهارتهای اجتماعی از روشهای رفتاردرمانی بهرهگیری میشود.
|
|
|
|
|
بحث و گفتگوی خانوادگی در یک 'مرکز پیشرفت' - یک خانه گروهی برای پسرانی که مشکلات رفتاری دارند و از سوی دادگاهها به آنجا گسیل میشوند. در طول روز این پسران و والدین - آموزگاران حرفهای آنان قواعد رفتار را مورد بحث قرار میدهند و پیآمدهای قانونشکنی را بررسی میکنند، به انتقاد از جنبههای گوناگون برنامه میپردازند، و رفتار مدیری را که از میان خود آنان انتخاب شده و بر فعالیتهای بسیاری از پسران نظارت دارد، ارزیابی میکنند.
|