|
|
بسيارى از نوزادانى که در هفتههاى نخست بسيار ناآرام و پر جنب و جوش هستند، رفتهرفته آرام مىشوند، و به تناوب گاهى پر تحرک مىشوند و گاهى استراحت مىکنند.
|
|
اما برخى از اطفال، بعدها هم وقتى مىخواهيد لباس تن آنها کنيد پيچ و تاب مىخورند، در حمام آبها را از وان بيرون مىريزند، و مرتب در جنب و جوش هستند. کمى که بزرگتر مىشوند، زودتر از بقيه چهار دست و پا راه مىروند، مىايستند، و به همه چيز دست مىزنند.
|
|
در حدود يک سالگى است که مىتوانيم طفل 'پرجنب و جوش' را بىقرار و بىاحتياط بناميم، در حالىکه اغلب با طفلى پر تحرک و سرزنده سر و کار داريم. ارزيابى اين فعاليت بيش از اندازه به آستانهٔ تحمل اطرافيان بستگى دارد. برخى از والدين از اين حالت لذت مىبرند، برخى فقط آن را تحمل مىکنند و برخى ديگر در برابر چنين طفلى از پا در مىآيند. بعدها، در محيط مدرسه هم همين حالت وجود دارد، در آنجا هم برخى از کودکان، بهويژه اگر توجه کافى نديده باشند، بسيار پرجنب و جوش، پر سر و صدا، سرسخت و عصبى هستند. اين اطفال که براى اطرافيان خود دشوارىهائى ايجاد مىکنند، خود آنها هم در عذاب هستند. در اين وضع، بايد گاهگاهى با نظر روانشناس، به آنها کمک کنيم. داروهاى مخدر بىفايده هستند. توصيه مىکنيم که ترتيبى بدهيد که کودک زندگى منظمى داشته باشد و در رشتهٔ ورزشى خاصى به فعاليت بپردازند.
|
|
|
عقده داشتن يعنى در موقعيتى پيچيده و دشوار قرار گرفتن. گاهى اجتنابناپذير است که کودک پارهاى از اين موقعيتها را پشت سر بگذارد (مثل عقدهٔ اوديپ) تا پخته شود و به مرحلهٔ بعدى گام بگذارد. ولى اگر به حساسيتها و آسيبپذيرىهاى کودک توجه کنيم، شايد بتوانيم از بروز پارهاى از عقدهها پيشگيرى کنيم. براى مثال يکى از اين عقدهها از تعليم و تربيت ناشى مىشود، و به همين دليل در اينجا راجع به آن سخن مىگوئيم، و آن عقدهٔ حقارت است. معمولاً به همين معنا است که مىگويند: 'فلانى عقده دارد' .
|
|
عقدهٔ حقارت از طرفى باعث خجالت، ترس، و نااميدى، و از سوئى ظاهراً باعث بدخلقى، گزافهگوئى و تمکين مىشود. به اين ترتيب شخصى که داراى عقدهٔ حقارت است مىکوشد ساير بىکفايتىهاى خود را بپوشاند.
|
|
عقدهٔ حقارت بدترين نقصها است. کسى که به اين عقده دچار شود از ديگران جدا مىماند، کسى به او اهميتى نمىدهد و اغلب او را خودستا تصور مىکنند. آيا مىدانيد چطور کودک دچار احساس عقدهٔ حقارت مىشود؟ وقتى که دائم به او بگويند: 'ول کن، تو هنوز خيلى کوچکى' ، 'تو هيچوقت نمىتوانى فلان کار را انجام بدهى' ، 'تو نمىتوانى' .
|
|
بگذاريد فرزندتان هر کارى را به انجام برساند، بهجاى او ابتکار عمل او را در دست نگيريد، بهجاى او سخن نگوئيد، و فرصت لازم را براى بيان احساس وى به او بدهيد، و با توجه به پرسشهاى او پاسخ دهيد، کودک رفته رفته اعتماد به نفس و ابتکار عمل پيدا مىکند و خجالت در روح او ريشه نمىدواند.
|
|
|
بسيارى از مشاجرههاى پر سر و صداى بين کودکان که با داد و فرياد و عصبانيت همراه هستند، زندگى خانوادگى را تلخ مىکنند، و خاطرهٔ مشاجرههائى را در ذهن والدين زنده مىکنند که در دوران طفوليت آنها رخ دادهاند. والدين به ياد روابط خود با پدر و مادر آنها مىافتند. برخى از والدين مىگويند: 'وحشتناک است، من نمىتوانم جلو خودم را بگيرم که مثل مادرم داد نکشم، در حالىکه از اين رفتار او خوشم نمىآمد' .
|
|
ولى دعواى بچهها طبيعى است و اين کار يکى از راههاى اجتماعى شدن و زندگى با ديگران است. کافى است بچهها را در جمع زير نظر بگيريم تا متوجه شويم که دعوا و مرافعه به اندازهٔ رفتارهائى چون فريب دادن، سلطهگرى و داد و ستد طبيعى است.
|
|
ولى اگر در روابط کودک با ديگران محبت، همبستگى و مشارکت جائى نداشته باشد و او فقط به مشاجره بپردازد، بايد به اين مسئله توجه کنيد و آن را با پزشک متخصص اطفال يا روانشناس کودکان در ميان بگذاريد.
|
|
آيا بايد در دعوا و مرافعهٔ کودکان مداخله کنيم؟ وقتى بزرگسالان مىبينند که خود بچهها نمىتوانند اختلافات خود را حل کنند، ناگزير از مداخله هستند، ولى بايد به نکتههائى توجه داشته باشند:
|
|
- نبايد از آهنگ مشاجرهآميز صداى آنها تقليد کنند (براى مثال فرياد نزنند) زيرا اين کار حالت عصبانيت آنها را تشديد مىکند.
|
|
- از کسى جانبدارى نکنند.
|
|
- بکوشند به نحوى سر آنها را گرم و از يکديگر جدايشان کنند.
|
|
- با توجه به حالت حسادتآميز فرزند کوچکتر که مايل است کارهاى بردار يا خواهر ارشدش را تقليد کند، فرزند ارشد را 'متهم' نکنند.
|
|
- به سن کودکان توجه داشته باشند. گاهى وقتى طفل مىگويد: 'مال منه، مال منه' طبيعى است که گرفتن شيء مورد نظر از او دشوار است. در اين حالت شايد والدين بتوانند بهجاى آنچه مىخواهند از طفل بگيرند، بازيچهاى در اختيار او قرار دهند.
|
|
|
اغلب والدين اين دلمشغولى را دارند که فرزندان آنها دچار سرخوردگى شوند. سرخوردگىهاى عاطفى ممکن است اثر نامطلوبى روى کودک باقى بگذارد، اما دير شدن يک وعده شير او، شکستن اسباببازى وى و يا حتى تنبيه بىمورد وى هيچ تأثيرى در زندگى او نخواهد داشت. برعکس کودک بايد بهتدريج بفهمد که همه چيز آنقدرها هم آسان نيست. و زندگى در محيطى امن قدرت تحمل اين آزردگىها را به او مىدهد.
|
|
|
زندگى با کودک در عين شادىهائى که براى ما به ارمغان مىآورد، دشوارىهاى کم و بيش مهم، بحرانها و مسائل نيز به همراه دارد. اين مسائل وقتى در زندگى روزانه مطرح مىشوند که والدين بخواهند کارهائى را به بچه تحميل کنند.
|
|
بزرگ شدن کودک گاهى باعث از دست رفتن موقتى تعادل روحى او و تشويق خاطر وى مىشود، زيرا والدين و کودکان هميشه خوب يکديگر را درک نمىکنند.
|
|
خواهى نخواهى والدين اين دشوارىهاى را پشتسر مىگذارند. بهويژه وقتى به رشد روانى ـ حرکتى و بحرانهائى که در پى دارد مىپردازد. والدين امروزى، بهدليل پژوهشهاى بىشمارى که از پنجاه سال پيش در زمينهٔ روانشناسى شده است، از اين علم اطلاع بيشترى دارند.
|
|
اما گاهى والدين در برابر برخى از مسائل عاجز مىشوند، و نمىتوانند براى بحرانى که ادامه مىيابد، يا براى تنشهاى شديد راه حلى بيابند. در اين موارد از چه کسى بايد کمک بگيريم؟
|
|
دليل ديگرى که مرا از اين کار باز مىداشت اين بود که پيشهٔ روانکاوى نظم و تربتى نداشت و گاهى افرادى بىتجربه به چنين کارى مشغلول بودند و گونهاى بدبينى نسبت به اين حرفه وجود داشت. از سوى ديگر هنگامى که به کسى پيشنهاد مىکرديد به روانکاو يا روانشناس مراجعه کند، گمان مىبرد که گونهاى ناراحتى روانى در ميان است.
|
|
اما همه چيز دگرگون گشته است، و اکنون با اعتماد بيشترى مىتوانيد به روانپزشکان و روانکاوان مراجعه کنيد.
|
|
- در چه مواردى بايد به روانشناس مراجعه کنيد؟
|
نخست بايد مدت ناراحتى را در نظر بگيريد، اگر نشانهٔ ناراحتى بسيار طولانى شده است، بايد بىترديد به متخصص مراجعه کنيد. براى مثال اگر کودکى سه شب پياپى از خوابيدن خوددارى کند، زياد مهم نيست، ولى اگر اين حالت سه هفته طول بکشد، شايد مشورت با روانشناس سودمند باشد. همچنين بايد به ميزان و شدت ناراحتى توجه کنيد: اگر نشانهها شديد باشد، باز هم بهتر است با روانشناس مشورت کنيد. هر کودکى ممکن است عصبانى شود، هم بهتر با روانشناس مشورت کنيد. هر کودکى ممکن است عصبانى شود، ولى اگر عصبانيت او را به آستانهٔ بيهوشى برساند، بايد مراقب باشيد. مىتوانيم مثالهاى ديگرى در زمينهٔ تغذيه يا گريه بزنيم.
|
|
در نتيجه هرگاه مشکلى براى شما توانفرسا است و هنگامى که يک دشوارى شما را مضطرب مىکند، به خاطر داشته باشيد که پزشک روانشناس مىتواند شما را يارى دهد.
|