زير ممکن است همراه با کوليت اولسرو رخ دهند. رابطهاى غير دقيق بين شدت بيمارى و بروز اين عوارض وجود دارد: ۱. ضايعات پوست و غشاهاى مخاطى مانند اريتم ندوزوم، اريتم مولتىفرم، پيودرماگانگرونوزوم، درماتيت پوستولي، و استوماتيت آفتى ۲. يووئيت؛ ۳. ضايعات استخوان و مفصل، مانند آرترالژي، آرتريت و اسپونديليت آنکيلوزان؛ ۴. ضايعات کبدى - صفراوى و احتمالاً پانکراسي، مانند ارتشاح چربي، پرىکلانژيت، سيروز، کلانژيت اسکلروزان، کارسنيوم مجراى صفراوي، سنگهاى صفراوي، و نارسائى پانکراس؛ ۵. کمخوني، معمولاً در اثر فقر آهن؛ ۶. سوءتغذيه و عقبافتادگى رشد؛ و ۷. پريکادريت. کلانژيت اسکلروزان ممکن است نياز به پيوند کبد داشته باشد.
سوراخشدگى کولون
که تقريباً در %۵-۳ بيماران بسترى در بيمارستان رخ مىدهد، مسئول بيشترين مرگ و مير در ميان عوارض کوليت اولسرو است. خطر سوراخشدگى در اولين حملهٔ بيمارى بيشتر است و ارتباط محکمى با وسعت و شدت بيمارى دارد. اين عارضه در سيگموئيد و خم طحالى شايعتر است و ممکن است منجر به آبسهٔ لوکاليزه يا پريتونيت مدفوعى ژنراليزه شود. هر کولونى که شديداً بيمار باشد ممکن است سوراخ شود، ولى بيماران دچار مگاکولون توکسيک بهخصوص مستعد اين عارضه هستند. درمان سيستميک (کورتيکوستروئيد و آنتىبيوتيک) ممکن است بروز اين عارضه را بپوشاند.
گشادشدگى حاد کولون (مگاکولون توکسيک)
تقريباً در %۱۰-۳ بيماران و حدود ۹% بيمارانى که تحت جراحى اورژانس قرار مىگيرند، رخ مىدهد. بيماران شديداً بدحال (توکسيک) هستند و معمولاً يک يا چند مورد از عوامل همراه زير را نيز دارند: التهاب در لايههاى عضلاني، هيپوکالمي، مصرف ترياک، آنتىکلىنرژيکها و عکسهاى تنقيهٔ باريم. مگاکولون توکسيک با عکس سادهٔ شکم يا عکس تنقيهٔ باريم تشخيص داده مىشود، که ضخيمشدگى ديوارهٔ روده و گشادى مجرا را نشان مىدهند (بيش از ۶ سانتىمتر در کولون عرضي)؛ اغلب، هواى داخل مجرا حدود پوليپهاى کاذب ندولار نامنظم را مشخص مىکند. گشادشدگى توکسيک همچنين در بيمارى کرون و ديگر انواع کوليت از جمله آميبياز و سالمونلوز نيز ديده مىشود.
خونريزى شديد
عارضهاى ناشايع اما تهديدکننده حيات است.
تنگىها
در ۱۰% بيماران دچار کوليت اولسرو رخ مىدهند. اين عارضه در بيمارى مزمن شايعتر است.
کارسينوم کولون يا رکتوم
۸-۵ سال پس از آغاز کوليت اولسرو شروع به ظاهرشدن مىکند. اگرچه سرطان در سير بيمارى در پانکوليت زودتر رخ مىدهد، کوليت سمت چپ نيز نهايتاً به تقريباً همان ميزان منجر به سرطان مىشود. سرطانها در کوليت معمولاً چند مرکزى هستند، تمايز يافتگى خوبى ندارند، و احتمالاً بيشتر در سمت راست هستند. تشخيص ظاهرى بعضى سرطانها با اندوسکوپى يا اشعهٔ X دشوار است، چراکه کوچک و مسطح هستند. پايش مداوم بيماران ضرورى است؛ حساسترين روش غربالگرى کولونوسکوپى سالانه يا دو سالانه همراه با بيوپسىهاى مخاطى متعدد براى جستوجو بهدنبال ديسپلازى اپىتليال است. اگر ديسپلازى درجهٔ بالا در بيوپسىهاى متوالى ديده شود، شانس يافتن سرطان در کولون %۵۰-۳۰ است و بايد کولکتومى بلافاصله انجام شود.