|
يکى از موضوعهايى که از ابتدا در کنفرانسهاى برنامهريزى منطقهاى و بينالمللى طرف توجه بوده، اين است که آيا برنامهاى را که در يک کشور اجراء مىشود مىتوان در کشور ديگر نيز عيناً پياده کرد؟ آيا تدابير و راهبردهايى که در زمان و موقعيت خاصى در يک اجتماع با موفقيت روبهرو شدهاند، در زمان و موقع متفاوت در اجتماع ديگر نيز موفق خواهند بود؟ آيا روشهاى برنامهريزى که در يک مملکت بهکار مىرود در مملکت ديگر هم عملى است؟ بهعبارت ديگر، آيا برنامهريزى يک فرمول دارد يا آنکه تابع شرايط زمان و مکان است؟
|
|
برنامهريزى آموزشى فرمول ويژهاى ندارد و از جايى به جايي، و موردى به مورد ديگر، تفاوت مىکند. ولى اصول برنامهريزى آموزشى در همه جا صادق و يکسان است. بهعبارت ديگر، ضمن آنکه برنامهريزى آموزشى هر کشور بايد با فلسفه و شرايط سياسي، اجتماعي، اقتصادي، و سطح پيشرفت و توسعه، و ساير مقتضيات آن کشور متناسب باشد، در عين حال، اصولى وجود دارد که کلى و عمومى است و بايد آنها را مراعات کرد.
|
|
يونسکو، ضمن آنکه فرمول و روش خاصى را ترويج نمىکند، معتقد است که تکنيک برنامهريزى آموزشى در انحاصر رژيم خاصى نيست، و يادآور مىشود که هر کشور ضمن توجه به مقتضيات و شرايط و امکانات ويژه خود، خوب است که اصول عمومى برنامهريزى را مراعات کند، و در اين زمينه پنج اصل را بهعنوان مشخصات عمومى برنامه آموزشى توصيه مىکند، بدين قرار:
|
|
- برنامه بايد جامع باشد.
|
|
- برنامهريزى آموزش و پرورش بايد در قالب برنامهريزى توسعه ملى ريخته شود، و با برنامههاى اقتصادى و اجتماعى هماهنگ باشد.
|
|
- برنامهريزى آموزش و پرورش بايد بلندمدت و مداوم باشد.
|
|
- برنامهريزى آموزش و پرورش بايد نه تنها به مسائل توسعه کمى بلکه به بهبود و ارتقاء سطح کيفيت آموزش و پرورش نيز عنايت کند.
|
|
- برنامهريزى آموزش و پرورش بايد با مديريت علاقهمند، وارد، کاربر، و سرويس اطلاعات و آمار صحيح و لازم تقويت شود.
|
|
| اصل توجه بر جنبهٔ کيفى برنامهريزى آموزشى
|
|
برنامهريزى آموزش و پرورش بايد نه تنها به مسائل توسعهٔ کمّى بلکه به بهبود کيفيت آموزش و پرورش نيز عنايت کند. توسعهٔ کمّى و اصلاح کيفي، دو بُعد رشد و اصلاح آموزش و پرورش هستند. اگر يکى از اين دو بازو بزرگ شود ولى ديگرى کوچک بماند، شکل سيستم نامتناسب خواهد شد، و تعادل آن بههم خواهد خورد. بهعبارت ديگر، اگر موجباتى فراهم آوريم که آموزش و پرورش بهصورتى که هست گسترش پيدا کند و شامل حال تعداد بيشترى شاگرد شود يعنى بر شماره شاگرد، معلم، کلاس، مدرسه افزوده شود، ولى ماهيت و کيفيت آموزش همان باشد که هست، به آن مىماند که نقاط ضعف و عيب سيستم موجود را گسترش داده شامل حال تعداد بيشترى شاگرد کرده باشيم. يا، اگر تدابيرى بهکار بنديم که برنامههاى تحصيلى و کيفيت آموزش و پرورش اصلاح شود، و عيبها و نقصهاى محتواى آموزش و پرورش رفع شود، ولى بر شمارهٔ شاگردان افزوده نشود و گروه بسيارى از جمعيت سنين مدرسه همچنان از تحصيل محروم بمانند، مثل اين است که بر امتيازات مدرسهروها افزوده، و شکاف بين تحصيلکردهها و افراد محروم از تحصيل را وسيعتر و عميقتر کرده باشيم.
|
|
برنامهريز آموزش و پرورش بايد از شمارش تعداد شاگرد، معلم، کلاس، دبستان، دبيرستان و دانشگاه فراتر رود و به کيفيت آموزش و پرورش نيز بپردازد. کيفيت آموزش و پرورش با چگونگى هدفهاى آموزش و پرورش، برنامههاى درسي، روش تدريس و تعليم و پرورش، تربيتمعلم، کتب و مواد درسى و ساير مسائل مربوط به محتوا و ماهيت آموزش و پرورش سر و کار دارد. در برنامهريزى آموزش و پرورش بايد تدابير و طرحهاى لازم براى بهبود اصلاح جنبههاى کيفى آموزش و پرورش بهطور دقيق، منظم، و مؤثر منظور شود.
|
|
|
برنامهريزى آموزش و پرورش بايد دراز مدت و مداوم باشد. آموزش و پرورش فعاليتى است که به زمان نياز دارد و محصول آن زود بهدست نمىرسد. طول مدت تحصيل رسمى با در نظر گرفتن تحصيلات دانشگاهى در حدود بيست سال است. بهعبارت ديگر، محصول آموزش و پرورش از زمان ورود به کلاس اول ابتدائى تا موقعى که دانشگاه را تمام کند تقريباً بيست سال طول مىکشد، بنابراين، متخصصانى که مثلاً بيست سال بعد مورد نياز خواهند بود بايد از هماکنون پيشبينى شوند، و موجبات تعليم و تربيت آنها فراهم شود. از طرف ديگر، طى بيست سال چه بسا تغييرات و تحولات گوناگونى در امور و مسائل اجتماعى و اقتصادى و دانش و تکنولوژى روى مىدهد. بدين جهت برنامهريزى آموزش و پرورش به تهيه و تنظيم يک برنامه ختم نمىشود، بلکه بايد انعطافپذير باشد، و بهطور مداوم، به موازات پيشرفت دانش و تکنولوژى و تغيير و تحول نيازهاى اجتماعى و شرايط محيط، تجديد نظر و نوسازى شود.
|
|
اگر برنامه شامل يک دورهٔ کامل تحصيلات از ابتدايى تا پايان دانشگاه باشد، بايد حداقل بيست سال تحصيلى را پيشبينى کند. چنين برنامهاي، به طورىکه در تقسيمبندى انواع برنامهريزى گفته شد، برنامهٔ درازمدت محسوب مىشود. از طرف ديگر، اگر قرار باشد برنامه بهطور مداوم ارزيابى و تجديد نظر و با پيشرفت زمان همگام گردد، بايد منعطف باشد و مداومت پيدا کند.
|
|
| اصل همبستگى برنامهريزى آموزش و پرورش با برنامه توسعه ملى
|
|
آموزش و پرورش در ارتباط با آرمانهاى ملي، هم هدف است و هم وسيله، زيرا خودش ارزش دارد و براى غناء فرهنگى و تعالى ارزشهاى انسانى لازم است. وسيله است، زيرا براى رسيدن به هدفهاى ديگر اجتماعى چون هدفهاى اقتصادى و جزء آنها ضرورى است. بنابراين، برنامهريزى آموزش و پرورش بايد با توجه به نيازهاى رشد اقتصادي، اجتماعي، و فرهنگي، و بهطور کلي، در چارچوب برنامهريزى توسعه ملى ريخته شود.
|
|
| اصل جامعيت برنامهريزى آموزش و پرورش
|
|
برنامهريزى جامع آموزش و پرورش بايد تمام دورههاى آموزش رسمي، از کودکستان تا دانشگاه، همچنين تعليمات بزرگسالان و انواع ديگر آموزش غيررسمى را در برگيرد؛ و علاوه بر مسائل آموزشي، به امور مديريت، بودجه و اعتبارات، ساختمان و تأسيسات، تجهيزات، و ساير ملازمات امر نيز توجه کند.
|