ضايعات عصب يا هسته هفتم باعث ضعف همىفاسيال مىگردد که عضلات پيشانى و اربيکولاريس اکولى را نيز شامل مىشود. اگر ضايعه در قسمت گوش ميانى باشد حس چشائى دوسوم قدامى زبان از بين مىرود و ممکن است پرشنوائى ايجاد شود. اگر ضايعه در ماتوس شنوائى داخلى باشد، امکان درگيرى اعصاب شنوائى و وستيبولر وجود دارد در حالىکه ضايعات پونز معمولاً عصب ابدوسنس (عصب VI) و نيز اغلب مسير کورتيکواسپاينال را درگير مىکنند. ضايعات عصب محيطى با بهبود ناکامل مىتواند منجر به انقباض مداوم و منتشر عضلات صورتى درگير ± حرکات همراه (سينکينزي) در ساير گروههاى عضلانى صورت و اسپاسمهاى صورت شود.
فلج بل شايعترين شکل فلج فاسيال ايديوپاتيک است که سالانه در ۱۰۰۰۰۰/۲۳ موارد يا در طول زندگى در ۷۰-۶۰/۱ افراد يافت مىشود. پاتوژنز آن نامعلوم است ولى ارتباط آن با ويروس هرپس
سيمپلکس تيپ ۱ قطعى شده است. ضعف عضلانى طى ۴۸-۱۲ ساعت ايجاد مىشود. گاهى قبل از آن درد پشت گوش وجود دارد. ۸۰% بيماران در عرض چند هفته تا چند ماه بهطور کامل بهبود مىيابند.
درمان
براى حفاظت چشم در طى خواب با چسب کاغذى پلک فوقانى را مىبندند. پردنيزون (۸۰-۶۰ mg، در روز به مدت ۵ روز که در طى ۵ روز بعد بهتدريج قطع مىشود) دورههاى بهبودى را کوتاه مىکند و اندکى پيامدهاى عملکردى را بهبود مىبخشد. در يک مطالعه در ۲ روز از شروع تجويز همزمان پردنيزون و آسيکلووير (۴۰۰mg روزى ۵ بار براى ۱۰ روز) پيامد بيمارى بهتر مىشد.
اختلالات عصب فاسيال عفونت گانگليون زانوئى يا هرپس زوستر موجب سندرم رامزىهانت مىشود. وجه افتراق آن با فلج بل بثورات وزيکولر در حلق، کانال گوش خارجى و قسمتهاى ديگر
پوشش روى جمجمه است. نوروم آکوستيک غالباً عصب هفتم را تحت فشار قرار مىدهد. تومورها يا انفارکتوس پونز موجب ضعف عضلات صورتى از نوع نورون حرکتى تحتانى مىشود. امکان دارد در
سندرم گيلنباره، سارکوئيدوز، بيمارى لايم و جذام دىپلژى دو طرفه صورت بروز کند. اسپاسم همىفاسيال ممکن است در نتيجه فلج بل، ضايعات تحريکى (نوروم آکوستيک، آنوريسم شريان
بازيلر يا فشار عروق نابجا بر عصب) و يا بهصورت اختلالى ايديوپاتيک ايجاد شود. بلفارواسپاسم اسپاسمهاى غير ارادى مکرر هر دو پلک است. که معمولاً در افراد مسن بروز مىکند و گاهى
همراه با اسپاسم صورتى است. ممکن است خودبهخود به حالت اوليه برگردد. اسپاسم همىفاسيال يا بلفارواسپاسم را مىتوان بهوسيله تزريق موضعى توکسين بوتولينوس به درون عضله
اربيکولاريس اکولى درمان کرد. اسپاسم بهمدت ۴-۳ ماه برطرف مىگردد و مىتوان تزريق را تکرار کرد.
عصب گلوسوفانژيال IX
نورالژى گلوسوفارنژيال درد شديد و حملهاى حفره لوزه که با بلع تشديد مىشود. هيچ نقص حسى يا حرکتى قابل تشخيصى وجود ندارد. بيمارىهاى ديگرى که موجب ابتلاء اين عصب مىشوند
عبارتند از: هرپس زوستر يا نوروپاتى فشارى ناشى از تومور يا آنوريسم ناحيه فورامن جوگولر (وقتى که همراه با فلج عصب واگ و اکسسورى است).
درمان
کاربامازپين يا فنىتوئين غالباً مؤثر هستند ولى گاهى از موارد قطع عصب نهم به روش جراحى در نزديکى بصلالنخاع لازم مىشود.
عصب هيپوگلوسال (XII)
عصب دوازدهم جمجمهاى عضلات زبان را در همان طرف عصبدهى مىکنند. هفتهها يا ماهها پس از قطع عصب، آتروفى و فاسيکولاسيون زبان روى مىدهد. ضايعات هسته حرکتى مىتواند در ساقه
مغز (تومور، پوليوميليت يا بيمار ينورون حرکتي)، در مسير عصب در حفره خلفى (پلاتىبازيا، بيمارى پاژه) يا در کانال هيپوگلوسال باشد.
فلجهاى متعدد عصب کرانيال
مشکل بالينى اصلى تعيين وجود بيمارى در درون ساقه مغز يا خارج آن است. ضايعاتى که در سطح ساقه مغز قرار دارند تمايل به درگيرى اعصاب جمجمهاى مجاور همراه با درگيرى ديررس و جزئى مسيرهاى بلند حسى و حرکتى درون ساقه مغز دارند. عکس آن نيز در ضايعات درون ساقه مغز صدق مىکند. درگيرى اعصاب جمجمهاى متعدد در خارج از ساقه مغز مىتواند ناشى از ديابت، تروما، علل عفونى و غير عفونى مننژيت، بيمارىهاى گرانولوماتوز از جمله سارکوئيدوز، سل و گرانولوماتوز وگنر، تومورها و بزرگ شدن آنوريسمهاى ساکولر باشد. اختلال حرکتى تنها شک به مياستنىگراو را برمىانگيزد. دىپلژى فاشيال در سندرم گيلنباره شايع است. ممکن است بههمراه سندرم گيلن - باره (واريانت فيشر) يا بيمارى ورنيکه افتالموپلژى روى دهد. امکان دارد عفونت، آنوريسم، فيستول کاروتيد - کاورنو، کانسر نازوفارنکس يا بيمارى گرانولوماتوز باعث درگيرى سينوس کاورنو شوند (شکل - آناتومى سينوس کاورنور در مقطع کورونال -). در نهايت ممکن است اختلال ايديوپاتيک اعصاب جمجمهاى متعدد بروز کند که شامل درد سوزشى يکطرفه يا دوطرفه صورت و بهدنبال آن فلج اعصاب حرکتى جمجمهاى است. ممکن است بهوسيله MRI التهاب سختشامه را مشاهده کرد. درمان آن توسط گلوکوکورتيکوئيدها است.
آناتومى سينوس کاورنو در مقطع کورونال. اين تصوير محل اعصاب جمجمهاى را در ارتباط با سينوس عروقي، شريان کاروتيد داخلى (لوپهائى قدام به برش اعصاب هستند) و ساختمانهاى
پشتيبان نشان مىدهد.