پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

هرگز این صورت کند صورتگری


هرگز این صورت کند صورتگری    یا چنین شاهد بود در کشوری
سرورفتاری صنوبرقامتی    ماه رخساری ملایک منظری
می‌رود وز خویشتن بینی که هست    در نمی‌آید به چشمش دیگری
صد هزارش دست خاطر در رکاب    پادشاهی می‌رود با لشکری
عارضش باغی دهانش غنچه‌ای    بل بهشتی در میانش کوثری
ماه رویا مهربانی پیشه کن    خوبرویی را بباید زیوری
بی تو در هر گوشه پایی در گلست    وز تو در هر خانه دستی بر سری
چون همایم سایه‌ای بر سر فکن    تا در اقبالت شوم نیک اختری
در خداوندی چه نقصان آیدش    گر خداوندی بپرسد چاکری
مصلحت بودی شکایت گفتنم    گر به غیر از خصم بودی داوری
سعدیا داروی تلخ از دست دوست    به که شیرینی ز دست دیگری
خاکی از مردم بماند در جهان    وز وجود عاشقان خاکستری


همچنین مشاهده کنید