هایدن، موتسارت و بتهوون - سه تن از بزرگترین آهنگسازان جهان - در روزگاری بهکار پرداختند که دوران تحولهای شدید سیاسی و اجتماعی بود، دورانی هفتاد ساله از ۱۷۵۰ تا ۱۸۲۰ که دچار آشوب انقلاب فرانسه، جنگهای ناپلئون و انقلاب آمریکا بود. در این دوران، اقتدار سیاسی و اقتصادی از اشرافیت و کلیسا سلب و به طبقهٔ متوسط واگذار شد. تحول اجتماعی چنان شدت یافت که ناپلئون نه بنا به حق مورثی، که تنها و فقط به مدد نبوغ و توانائی خود توانست امپراتور فرانسه شود. شعارهائی 'واژگونکننده' و تازه، همچون آزادی، برابری، برادری! ورد زبان مردم بود. باورهای مستقر و مورد قبول، از جمله ایمان به وجود خدا، در بوتهٔ آزمونی دوباره گذاشته شد.
|
|
|
| گرایشهای اجتماعی و اثر کلاسیک
|
|
موسیقیدانان نیز مانند دیگر افراد جامعه به شدت از چنین دگرگونیهائی تأثیر پذیرفتند و میتوان در زندگی هنری سه استاد آهنگسازی کلاسیک، روند کُند آهنگ آزادی آهنگساز از قیدهای پیشین را دنبال کرد. نخستین این آهنگسازان، یوزف هایدن (۱۸۰۹-۱۷۳۲) است که به سپری کردن بیشتر دوران زندگی خود در خدمت خاندانی ثروتمند و اشرافی بسنده کرد. قرارداد استخدام او (۱۷۶۱) نشان میدهد که او را مستخدمی ماهر و هنرمند و همشأن یک باغبان با شکاریان میشمردهاند. او میباید یونیفورم پوشیده و 'فقط همان اثری را بسازد که عالی جناب سارش دادهاند' و 'هنگام صرف غذا، نوشیدن و صحبت از رفتار عامیانه حذر کند' . ولفگانگ آمادئوس موتسارت (۱۷۹۱ - ۱۷۵۶)، که فقط بیستوچهار سال پس از هایدن چشم به جهان گشود، تاب آن نداشت که با او مانند مستخدم رفتار شود؛ از منصب درباریش بُرید و رهسپار وین شد تا بختش را در مقام موسیقیدانی آزاد بیازماید. اما شخصیتش با کشاکشهای اینگونه زندگی سازگار نبود و بهگونهای تأثرانگیز در فقر جان سپرد. لودویگ وانبتهوون (۱۸۲۷-۱۷۷۰) راه را از نقطهای پیگرفت که موتسارت در آن از پا درآمده بود. بتهوون فقط چند سال پس از مرگ موتسارت توانست بهعنوان موسیقیدانی مستقل در وین بهکار بپردازد. کامیابی او به سبب تقاضای گستردهتر طبقهٔ متوسط برای موسیقی و شخصیت آمرانهاش، که اشراف را وامیداشت هدایائی برایش فرستاده و با او مانند انسانی برابر رفتار کنند، حاصل آمد.
|
|
|
|
|
هر چه سالهای بیشتری از سدهٔ هجدهم سپری میشد، شمار بیشتری از مردم به درآمد بیشتر دست مییافتند. بازرگانان، پزشکان، و کارمندان حکومتی توانستند خانههای بزرگتر، لباسهای آراستهتر، و خوراک بهتری برای خود تدارک ببینند. اما طبقهٔ متوسط که پیوسته مرفهتر میشد، چیزی بیش از رفاه مادی میخواست. این طبقه، در پی بهرهمند شدن از تجملهای اشرافی همچون تئاتر، ادبیات و موسیقی بود، در واقع، طبقهٔ متوسط در گذر دورهٔ کلاسیک تأثیری عظیم بر موسیقی داشت. از آنجا درهای کنسرتهای خصوصی اشراف بر مردم کوچه و بازار بسته بود، آنها کنسرتهائی همگانی ترتیب دادند که در آن با پرداخت ورودیه میتوانستند تازهترین سنفونیها و کنسرتوها را بشنوند. در پی موفقیت کنسرتهائی مشهور موسوم به کنسرتهای معنوی (Concert spirituel) در پاریش (۱۷۲۵)، کنسرتهای همگانی در سراسر اروپا سر برآوردند. اما بازرگانان و وکلا به شنیدن موسیقی در کنسرت قانع نبودند. آنها میخواستند که موسیقی به خانهشان نیز راه یابد و میپنداشتند که فرزندان آنها، هماندازهٔ فرزندان اشراف، سزاوار تعلیم موسیقی هستند. در واقع، اگر فرزندان آنها خوب ساز مینواختند، ممکن بود به قصرها دعوت شوند و در نهایت به همسری فردی از خاندان اشراف نیز درآیند. به هر تقدیر، نیاز به نسخههای چاپی آثار موسیقی، سازها، و درسهای موسیقی افزایشی چشمگیر یافت.
|
|
آهنگسازان دورهٔ کلاسیک در آفرینش آثار خود ذوق و پسند طبقهٔ متوسط را در نظر میگرفتند. آنها به نگارش قطعههائی پرداختند که نواختن و درک آنها برای موسیقیدانان آماتور آسان بود. این آهنگسازان، از اپرای جدی به اپرای کُمیک، و از داستانهای قهرمانی و اسطورهای - که باب طبع اشراف بود - به مضمونهای مطلوب طبقهٔ متوسط و نیز آفرینش ملودیهائی با رنگ و بوی عامیانه رو آوردند. اپراهای کُمیک این آهنگسازان گاه حتی به تمسخر اشرافیت میپرداختند و قطعههای رقصشان نه چندان باوقار و درباری که بیشتر سرزنده و بیتکلف بود.
|
|
آثار جدی موسیقی، رنگوبوی از موسیقی عامیانه و مردمپسند یافتند. استادان کلاسیک گاه نغمههای آشنا و معروف را بهعنوان تم در سنفونیها یا تم و واریاسیونهای خود بهکار میگرفتند. موتسارت از اینکه مردم به نغمهٔ والسهای ساخته شده با ملودیهای اپرائی او برقصند، بر سر شوق میآمد. هایدن، موتسارت، و بتهوون هر سه برای محافل عمومی رقص در وین به آفرینش موسیقی پرداختند.
|
|
|
وین در دورهٔ کلاسیک یکی از مراکز موسیقی اروپا بهشمار میآمد و هایدن، موتسارت و بتهوون همگی در این شهر به فعالیت پرداختهاند. این شهر، بهعنوان مقر امپراتوری مقدس روم (که بخشهائی از اتریش، آلمان، ایتالیا، مجارستان، چک و اسلواکی کنونی را شامل میشد) یک مرکز پُرازدحام فرهنگی و تجاری بود که خصلتی چند ملیتی داشت. جمعیت ۲۵۰۰۰۰ نفری این شهر (در سال ۱۸۰۰) آن را چهارمین شهر بزرگ اروپا ساخته بود. هر سه استاد برجستهٔ سبک کلاسیک گرچه زادگاهشان شهری دیگری بود، برای تحصیل و کسب شهرت جذب وین شدند. در وین بود که هایدن و موتسارت دوستانی صمیمی شدند و بر سبک موسیقائی یکدیگر تأثیر گذاشتند. بتهوون در شانزده سالگی راهی وین شد تا در حضور موتسارت پیانو بنوازد و بیستودو ساله بود که برای تحصیل نزد هایدن به این شهر بازگشت. اشراف سراسر قلمرو امپراتوری، فصل زمستان را در وین میگذرانند و گاه ارکستری خصوصیشان را نیز همراه میآوردند. موسیقی، بخشی مهم از زندگی درباری بود و ارکستر آزموده نماد تشخص بهشمار میآمد. بسیاری از نجیبزادگان، خود موسیقیدانانی قابل بودند. برای نمونه، ملکه ماریا ترزا هنگام جوانی در محافل موسیقی قصر آواز میخواند، امپراتور یوزف دوم نوازندهٔ شایستهٔ ویولونسل بود و آرشدوک رودولف مدتها نزد بتهوون به آموختن پیانو و آهنگسازی پرداخت.
|
|
در کنسرتهای خصوصی، که در آن اشراف و مهمانان ثروتمند دو شادوش نوازندگان حرفهای به اجراء میپرداختند، موسیقی به وفور شنیده میشد. موتسارت و بتهوون، اغلب با اجراء موسیقی در همین کنسرتهای خصوصی به کسب درآمد میپرداختند. اشراف اغلب مستخدمانی را به خدمت میگرفتند که بتوانند نقش نوازنده را نیز ایفاء کنند. در یک آگهی از نشریهٔ ویینا گاتست (Vienna Gazette) به سال ۱۷۸۹ چنین آمده است: 'خانهای اعیانی به یک مستخدم مرد نیاز دارد که بتواند خوب ویولون بنوازد' .
|
|
در وین، موسیقی در فضای باز نیز اجراء میشد: موسیقی سبُک و مردمپسند. گروههای کوچکی از نوازندگان دوره گرد سازهای بادی و زهی در مهمانیهای برگزار شده در باغها و یا زیر پنجرههائی که احتمال میرفت پولی به آنها داده شود به نواختن میپرداختند. در سالنامهٔ شهر وین آمده است که 'در شبهای دلپذیر تابستان در خیابانها و در همهٔ ساعتها سرناد میشنوید' هایدن و موتسارت قطعههای بسیاری بهنام دیورتیمنتو (Divertimento) یا سرناد (serenade) برای مجالس تفریحی در فضای باز نوشتهاند. عشق فراوان وین به موسیقی و اشتیاق پُرشور آن برای آثار تازه، این شهر را شهر برگزیدهٔ هایدن، موتسارت، و بتهوون ساخت.
|