|
تعريف: به هر نوع خبر و گزارش خبرى که خبرنگار آن را از طريق وسايل صوتى و جلوههاى صوتى و توصيف مناسب از وضعيت رويداد تهيه کند، خبر راديوئى گويند.
|
|
صدا با قوهٔ شنوائي، احساس و عواطف مخاطبان مرتبط است 'در جائى که تصوير قادر نيست احساس و عاطفهٔ درونى آدمها را بيان کند، صدا و بهخصوص موسيقي، مىتواند پلى ميان آنها شود و زمانى که چشم قادر به ديدن نباشد، از راه گوشها بايد تأثير گذاشت' (سيفى حجتالله، حرفهاى مقدماتى پيرامون کاربرد صدا در سينما، ۲۷).
|
|
'مهمترين وظيفهٔ صدا در سينما هرچه نزديکتر کردن تصوير به واقعيت است، يعنى اگر چيزى در تصوير ديده مىشود که در عالم واقع صدائى توليد مىکند، اين صدا بايد روى فيلم نيز شنيده شود، مگر آنکه به دلايلي، صدائى ديگر جايگزين آن گردد' .
|
|
'صدا مىتواند در کنار فيلم بهعنوان اصل کلى مطرح باشد و نه جزئى از فيلم' . 'استفادهٔ دقيق و ماهرانه از عناصر سکوت، صدا و موسيقى همراه با تصاوير، نشاندهندهٔ روح خلاق کارگردان و استفادهٔ بجا از عنصر صدا بهعنوان يک عامل تأثيرگذار روانى است' .
|
|
راديو در عصر حاضر در جريان توسعهٔ فرهنگى نقش مهمى به عهده دارد. پوشش وسيع، سرعت در انتقال پيام، تهيه آسان آن و استفاده از حس شنوائى براى دريافت پيام و نياز نداشتن به سواد در استفاده آن، از ويژگىهاى اين وسيلهٔ ارتباطى است.
|
|
'برنامههاى راديوئى از ترکيب سه عنصر کلام، موسيقى و صدا پديد مىآيند و نيروى بيانى و ارتباطى خاصى تشکيل مىدهند که از بيان مکتوب مطبوعاتى و بيان تصويرى سينمائى و تلويزيونى ممتاز است. تصوير سينمائى يا تلويزيونى معرف اشياء يا اشخاص است و وجود آنها را به ما نشان مىدهد، در صورتىکه صدا فقط حرکت اشياء و فعاليت افراد را به ما معرفى مىکند.
|
|
راديو از لحاظ سرعت و تداوم انتشار و همچنين وسعت حوزهٔ انتشار برترين وسيلهٔ ارتباط جمعى است. راديو وقايع و حوادث را زودتر از مطبوعات و حتى تلويزيون در همه جا پخش مىکند. قابليت وسيع استفاده از گيرندههاى راديوئى نيز نقش مهمى دارد و از اين حيث راديو در صحنهٔ رقابت با تلويزيون شکستناپذير است. تلويزيون به سبب حجم بزرگ دستگاههاى گيرندهٔ تلويزيونى و محدوديت حمل و نقل آنها مانند راديو در همه حال و همه جا قابل بهرهبردارى نيست.
|
|
اصالت خاص راديو در توانائى برقرارى رابطهٔ مستقيم شنوندگان با وقايع و حوادث در همان زمان وقوع نهفته و همين خصلت است که به راديو امکان مىدهد در انتشار اخبار بر وسائل ديگر سبقت گيرد و افراد را زودتر از روزنامه و همچنين تلويزيون از رويدادهاى اجتماعى آگاه کند. گيرندههاى کوچک راديوئى در هر حال و هرجا قابل استفاده هستند.
|
|
عدم تعارض شنيدن برنامههاى راديوئى با فعاليتهاى ديگر انساني، براى اين وسيلهٔ ارتباطى امتياز بزرگى به شمار مىرود، مهمترين مزيت راديو در اين زمينه امکان استفاده از آن در حال رانندگى است، زيرا چنين امکانى در مورد مطبوعات و تلويزيون وجود ندارد' (معتمدنژاد کاظم، وسايل ارتباط جمعي، ۲۳،۲۳۸).
|
|
|
خبر راديو از اجزاء مختلفى تشکيل شده است:
|
|
- گفتار متن: توصيفى از اطلاعات و ويژگىهاى رويداد با صداى گزارشگر است و ابعاد خبر را بيان مىکند.
|
|
- مصاحبه (مسئول، کارشناس و مردم): شامل گفتگو با مقامى مسئول، کارشناس برنامه يا گفتگو با شاهدان رويداد است.
|
|
- موزيک: از موزيک بهعنوان زيرصدا يا در فواصل خبر راديو، آن هم بهندرت، استفاده مىشود.
|
|
- جلوهٔ صوتي: 'محققان صداى واقعى را صدائى دانستهاند که بايد از جسم صدادهنده شنيده شود بى آنکه به دنبال اين دليل باشند که آنها به چه صورت بهوجود آمدهاند ... لذا هميشه اين مشکل وجود دارد که به علت نداشتن ماهيت تصوير با صداى جسم آن را با نزديکترين اسمى که فقط شباهتى به ماهيت آن دارد توصيف کنند' . (شهبازيان فرامرز، تصوير و صدا، ۱۲).
|
|
بعضى از محققان اعتقاد دارند صدا قدرت تصوير را چند برابر مهمتر از آنچه هست، نشان مىدهد.
|
|
'صدا عامل زندهسازى تصاوير فيلم، از طريق نزديک کردن و پيوند دادن آنها به واقعيت است و در بيننده نسبت به فيلم کشش ايجاد مىکند' .
|
|
'گرچه حافظهٔ شنوائي، توانائى کمترى در حفظ صدا دارد، اما بهطور کلى قوهٔ تخيل آن بيشتر از چشم است. ما در قبال آنچه مىبينيم حس تشخيص و تفکيک قوىترى داريم، در حالىکه گوش صداهاى ناآشنا و غيرواقعى را بيش از چشم مىپذيرد و نسبت به تکرار آنها تحمل بيشترى دارد. در بسيارى از برنامههاى تلويزيونى صدا جدى گرفته نمىشود و همه توجه و امکانات بر پرداخت تصويرى برنامه متمرکز است، با وجود اين، در يک برنامهٔ مدون، صدا مفهوم خود را از دست مىدهد (بهويژه اگر برنامه در زمينه اخبار، مصاحبه، مسابقه يا موسيقى باشد). در حالىکه همين برنامه بدون تصوير نيز مىتواند با شنوندهٔ خود ارتباط برقرار کند.
|
|
صدا مىتواند تصوير را تقويت کرده يا آن را توضيح دهد و در ضمن تأثير و جاذبهٔ تصوير را غنى سازد، از طرف ديگر، موسيقى و آثار صوتى مىتوانند محيط و مکان رويداد را تداعى کنند (صداهاى ساحل دريا) يا بر موقعيتى دلالت کنند (صداى آژير پليس) يا بيانگر حالتى باشند (شادى يا وحشت) يک تصوير از طريق صداى همراه آن اهميت ويژهٔ خود را پيدا مىکند. بهطورى که ممکن است به همراه يک موسيقى خاص، تصوير يک دسته گل، حالت بهار، تشييع جنازه، عروسى يا مجلس مهمانى را به بار بياورد' (ميلرسون جرالد، فن برنامهسازى تلويزيوني، ۳۵۲).
|