|
|
|
احتباس آب و سديم در مايع خارج سلولى يکنواخت نيست. کاهش حجم مايع درون سلولى موجب بزرگ شدن فضاى بينسلولى مىشود. اين عدم توزيع، موجب مىشود که بيماران داراى اِدم را به اشتباه دهيدراته بدانند. اين بيماران در واقع دچار کاهش حجم خون هستند. دهيدراته بهشمار آوردن اين بيماران منجر به درمان نادرست آنها توسط محلولهاى رهيدراسيون توسط پزشک مىشود. در حقيقت کاهش حجم خون در بيماران ادماتوزى نوعى شوک سمى بهحساب مىآيد.
|
|
|
از دست دادن اشتها از علائم شايع انواع سوءتغذيه شديد مىباشد که محتملترين دلايل آن عبارتند از: عفونت، کمبود مغذىهاى نوع II و عملکرد غيرطبيعى کبد که در اغلب موارد هر سه مورد با هم وجود دارند.
|
|
|
کودکان مبتلا به سوءتغذيه وقتى تنها گذاشته شوند، بسيار خونسرد و بىتفاوت بوده و هنگامىکه آنها را در آغوش مىگيرند، گريه مىکنند. اين بىتفاوتى ممکن است آنقدر زياد شود که کودک مدت زمان طولانى بدون هيچگونه حرکتى دراز بکشد. گاهى اوقات علائم کاتاتونيا و همچنين زخم بستر در آنها ديده مىشود. اين کودکان حرکات تقليدى تکرارى انجام مىدهند که يکى از نشانههاى محروميت روانى - اجتماعى آنها مىباشد. يکى از مضرترين اين رفتارها، نشخوار کردن است؛ بهطورىکه کودک، آخرين وعده غذائى آن را بالا مىآورد و دوباره ناگزير بخشى از غذا هدر مىرود.
|
|
|
سلسله تغييرات مداومى در پوست ايجاد مىشود که بيش از چند روز طول مىکشد و بىشباهت به سوختگى در اثر آفتاب نيست. پوست ابتدا در نواحى که تحت فشار و يا در معرض ضربههاى کوچک قرار مىگيرد، تيره مىشود. لايههاى سطحى مثل کاغذ پوستى نازک، خشک شده و اگر آنرا بکشيم پاره مىشود و خطوط بىرنگى بين ترکها باقى مىماند که به اين حالت درماتوز سنگفرشى مىگويند. لايههاى ترک خورده و خشک، کنده شده و پوست تيره و بسيار نازک نمايان مىگردد. اگر اين پوست را به آرامى بين انگشتان فشار دهيم، چروکهاى زيادى ظاهر مىشود که نشاندهنده اپيدرميس نازک و آتروفيک است. پوست، بهويژه در خميدگىها، ميان دوراهها و پشت گوشتها، بسيار خشک، زخمدار و نازک مىشود. در موارد شديد بهنظر مىآيد کودک دچار سوختگى شده است. ريشه موى سر، ضعيف شده و موها بدون درد و بهراحتى کنده مىشوند، بيماران اغلب بهطور کامل طاس مىشوند. تارهاى مو باريک، سيخ سيخ و مرده مىشوند. حلقههاى مو بهعلت سيخ شدن تارها بالا رفته، به طورىکه فرد ظاهرى شبيه درخت با يک تنه صاف و يا چتر پيدا مىکند: علامت جنگل. رنگ مو ممکن است به قهوهاي، قرمز، خاکسترى و يا بلوند تغيير کند.
|
|
|
برجستگى گونهها معمولاً نتيجه سوءتغذيه ادماتوز بوده و jowls ناميده مىشود. علت اين برجستگى ناشناخته است ولى دليل آن بزرگ شدن غدد بزاقى بناگوشى نمىباشد.
|
|
|
بزرگ شدن مفاصل کاستوکندرال و حالت ريکتز دانه تسبيحى در نتيجه متابوليسم غيرعادى ويتامين D و يا کمبود کلسيم و فسفر ايجاد مىشوند. جابجائى مفاصل کاستوکندرال بهعلت کمبود ويتامين C و يا مس مىباشد. Harrison's sulcae و ساير بدشکلىهاى قفسه سينه ناشى از عفونتهاى ريه نيز شايع هستند. در عکسبردارى با اشعه X تحليل استخوانى مشهود است.
|
|
|
برآمدگى شکم اين بيماران بهدليل وجود گاز در روده مىباشد نه بزرگ شدن شکم. صداهائى که از روده به گوش مىرسند بلند و گهگاه هستند. در بيمارانى که به تازگى تحت درمان قرار گرفتهاند، اغلب روده تحليل يافته و ترشحات مکررى دارد.
|
|
|
|
|
| بزرگشدن پستانها (در مردها)
|
|
بزرگى پستانها، خصوصاً در بيمارانى که فلور ميکروبى روده کوچک آنها رشد زيادى داشته و دچار عملکردى غيرطبيعى کبد نيز مىباشد ديده مىشود.
|
|
|
اِدم يکى از نشانههاى بارز کواشيورکور مىباشد. احتباس آب و سديم در مايع خارج سلولى معمولاً ۱۰ تا ۲۰ درصد وزن بدن را شامل مىشود که در موارد شديد ممکن است به ۵۰ درصد نيز برسد. اِدم معمولاً وابسته است و در اطراف چشمها و در قسمتهاى تحتانى ديده مىشود.
|
|
|
هپاتومگالى معمولاً در اين بيماران ديده مىشود. در اين حالت کبد صاف و سخت است. بزرگى کبد نتيجه تجمع چربي، عمدتاً ترىگليسريد مىباشد. حدود نيمى از وزن مرطوب کبد مىتواند چربى باشد. Kala-azar ، ايدز و اختلالات هموگلوبين منجر به بزرگى غيرعادى کبد مىشوند.
|