چشمپزشکان در انتقال بيمارىهاى عفونيت چشم دخالتى آشکار دارند. شيوع کراتوکونژنکتيويت اپيدميک (بهعلت آدنوويروس)، به آلودگى در مطلب پزشکان نسبت داده مىشود. پسودومونا آئروژينوزا ميکروب شايع آلودهکنندهٔ محلولهاى چشمى و بهويژه محلول فلورسئين مىباشد. محلولهاى آلودهٔ چشمى بهعنوان منبع عفونت در زخمهاى باکتريائى قرنيه و اندوفتالميت متعاقب جراحى چشم مطرح بودهاند. وسايل چشمپزشکى که بهطور صحيح استريل نشوند، ممکن است آلوده به ويروس هپاتيت B باشند. مشاهده شده است که انتهاء تونومتر اپلاناسيون را مىتوان از طريق ماليدن اسفنجهاى ايزوپروپيل الکل ۷۰% و سپس تبخير کامل الکل در حد کافى استريل نمود. براى استريل کردن مؤثر تونومتر شيوتز، بايد آن را در محلول ضد عفونىکننده، اتوکلاو و يا در تماس با اتيلن اکسيد قرار داد. دستها نقش عمدهاى در انتقال عفونت دارند. بايد قبل و بعد از معاينه هر بيمار، دستها را شست و ضد عفونى کرد (بهعنوان مثال با ايزوپروپيل الکل).
پيشگيرى از آسيب چشم در نتيجهٔ عفونتهاى مادرزادى
بيمارى ويروسى مادر با گرفتارى جنين مىتواند موجب گلوکوم شيرخواران، کاتراکت و کلوبوم يووهآ در فرزندان گردد (بهخصوص دو ويروس سرخجه و سيتومگالوويروس). از طريق واکسيناسيون زنان جوان مستعد، مىتوان از ابتلاء به سرخجه پيشگيرى نمود (با اندازهگيرى ميزان آنتىبادى خون مىتوان استعداد فردى را تعيين کرد). سيتومگالوويروس يک تهديد جدى و حل نشده بهشمار مىرود و در حال حاضر واکسن پيشگيرىکنندهاى براى آن در دسترس نمىباشد. توکسوپلاسموز، يکى ديگر از عوامل مهم عفونتهاى مادرزادى چشم است. بهجز مادرانى که از لحاظ ايمنى ضعيف هستند، توکسوپلاسموز جنين تنها زمانى روى مىدهد که مادر طى دوران حاملگى به عفونت مبتلا شده باشد. ديده شده است که اگر عفونت حاد مادر در طى حاملگى شناسائى شود، درمان آنتىبيوتيکي، احتمال عفونت مادرزادى را کاهش مىدهد.
تشخيص زودرس بيمارىهاى قابل درمان چشمى
دژنرسانس وابسته به سن ماکولا
دژنرسانس وابسته به سن ماکولا، اين بيمارى عامل اصلى کاهش دائمى بينائى افراد مسن در کشورهاى صنعتى مىباشد. دو شکل اصلى آن عبارتند از: الف. دژنرسانس آتروفيک (خشک)؛ ب. دژنرسانس اگزوداتيو (مرطوب). در صورتىکه غشاء نئوواسکولر زير شبکيه (فرم مرطوب) به اندازهٔ کافى دور از فووهآ باشد، با فوتوکوآگولاسيون ليزرى مىتوان شروع کاهش ديد مرکزى را به تأخير انداخت. در مورد فرم آتروفيک به غير از استفاده از وسايل کمک بينائى درمان مؤثرى وجود ندارد.
گلوکوم اوليه زاويه باز
گلوکوم اوليه زاويه باز، از علل اصلى کورى قابل پيشگيرى در سراسر جهان، بهويژه در سياهپوستان مىباشد. شيوع گلوکوم اوليه زاويه باز از ۱/۰% در سنين ۴۹-۴۰ سالگى به ۳% در سنين بالاى هفتاد سالگى افزايش مىيابد. برنامههاى اختصاصى براى غربال کردن بيماران مبتلا با مشکلاتى مواجه شده است؛ زيرا، اولاً افزايش فشار داخل چشم چشم در غياب کاهش ميدان بينائى (هيپرتانسيون چشمي) بسيار شايع است؛ ثانياً فشار داخل کرهٔ چشم در بسيارى از مبتلايان در يکبار اندازهگيرى طبيعى مىباشد. بههر حال بهترين روش شناسائى گلوکوم اوليه زاويه باز عبارتند از انجام تونومترى و افتالموسکوپى مستقيم در تمامى بيماران بالغ به فاصلهٔ هر ۳ سال و طى هر بال معاينهٔ روتين پزشکي. در مورد بيمارانى که در معرض خطر پيدايش گلوکوم زاويه باز هستند (نظير بستگان درجه يک افراد مبتلا) معاينه سالانهٔ چشم ضرورى است.
پيشگيرى از آمبليوپى (چشم تنبل؛ Lazy eye)
آمبيلوپى را مىتوان کاهش حدت بينائى در يک چشم در غياب بيمارى عضوى چشم تعريف نمود. ديد مرکزى از هنگام تولد تا ۷-۶ سالگى تکامل مىيابد. اگر بينائى تا اين سن تکامل نيابد، احتمال تکامل آن در سنين بالاتر بسيار اندک است. دو علت اصلى آمبليوپى عبارت است از استرابيسم و آنيزومتروپى.
استرابيسم
استرابيسم، ازوتروپى يا اگزوتروپى در کودک موجب دوبينى مىشود. کودک تصوير حاصل از چشم منحرف را سرکوب نموده با چشم ديگر نگاه مىکند. کودک رشد مىکند در حالىکه يک چشم وى در عمل کور خواهد بود؛ چرا که اين چشم هرگز ارتباط عملى با مراکز بينائى مغز پيدا نکرده است. اين حالت در ازوتروپى شايعتر از اگزوتروپى مىباشد.
آنيزومتروپى
آنيزومتروپي، کودکان کم سن و سال، با مشاهده و درک اشياء نزديک، بيش از اشياء دور سر و کار دارند. اگر يک چشم نزديکبين و چشم ديگر دوربين باشد، کودک چشم نزديکبين را براى بينائى ترجيح مىدهد؛ بنابراين چشم دوربين مورد استفاده قرار نمىگيرد و آمبليوپى پيدا مىکند. ميزان بروز آنيزومتروپى در حدود ۱-۷۵/۰% مىباشد و بهترين راه پيشگيرى از آمبليوپى ناشى از آن بررسى حدت بينائى در تمامى کودکان، قبل از سن ۴ سالگى است. زمانى که کودک وارد مدرسه مىشود، معمولاً براى درمان آمبليوپى از طريق بستن چشم سالم بسيار دير شده است. هر کودکى که بعد از سن سه ماهگى دچار استرابيسم باشد، بايد توسط چشمپزشک معاينه گردد.
پيشگيرى از آسيب چشم بهعلت بيمارىهاى سيستميک
رتينوپاتى ديابتى
اين بيمارى شايعترين علت کورى در سنين بين ۶۴-۲۰ سالگى مىباشد. افراد ديابتى بايد تحت معاينات منظم فوندوس قرار گيرند و هنگامى که نياز به درمان وجود داشته باشد، به چشمپزشک ارجاع شوند. ناهنجارىهاى عمدهاى که بايد مورد شناسائى قرار گيرند عبارتند از: تشکيل عروق جديد بر روى ديسک و وجود اگزودا در اطراف ماکولا.
يووئيت همراه با آرتريت روماتوئيد نوجوانان
اين بيمارى معمولاً در مراحل اوليه بدون علامت است و اغلب نيز تشخيص داده نمىشود؛ مگر اينکه کاهش شديد بينائى ناشى از گلوکوم، کاتاراکت يا کراتوپاتى نوارى اتفاق افتاده باشد. لازم است معاينات منظم چشم، بهويژه در دختران مبتلاء به نوع پاسىآرتيکولر اين بيمارى که ANA آنها مثبت و RF آنها منفى مىباشد، صورت گيرد.
کمبود ویتامین A
این حالت میتواند منجر به گزروفتالمی و کراتومالاسی گردد. تشخیص زودرس و درمان به موقع میتواند از کاهش بینایی به علت عفونت ثانویه و پرفوراسیون قرنیه جلوگیری کند.