پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مپرس از من که هیچم یاد کردی


مپرس از من که هیچم یاد کردی    که خود هیچم فرامش می‌نگردی
چه نیکوروی و بدعهدی که شهری    غمت خوردند و کس را غم نخوردی
چرا ما با تو ای معشوق طناز    به صلحیم و تو با ما در نبردی
نصیحت می‌کنندم سردگویان    که برگرد از غمش بی روی زردی
نمی‌دانند کز بیمار عشقت    حرارت بازننشیند به سردی
ولیکن با رقیبان چاره‌ای نیست    که ایشان مثل خارند و تو وردی
اگر با خوبرویان می‌نشینی    بساط نیک نامی درنوردی
دگر با من مگوی ای باد گلبوی    که همچون بلبلم دیوانه کردی
چرا دردت نچیند جان سعدی    که هم دردی و هم درمان دردی


همچنین مشاهده کنید