پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا
وسِوُلُد پودُفکین
وسِوُلُد ایلاریونویچ. پودُفکین (Vsevolod Illarionovich Pudovkin) (۱۹۵۳ - ۱۸۹۳) دومین کارگردان بزرگ دوران صامت شوروی در شیمی تحصیل کرده بود، اما پس از دیدن فیلم تعصب از گریفیث در ۱۹۲۰ در مسکو تصمیم گرفت حرفهٔ خود را کنار بگذارد و فیلم بسازد. به مدرسهٔ فیلم مسکو رفت و دو سالی در کارگاه کولشف به کارآموزی پرداخت و در تجربههای تدوین شرکت کرد و در تولید فیلم ماجراهای شگفتانگیز آقای وست در سرزمین بلشویکها (۱۹۲۴) بهکار عملی پرداخت. نخستین فیلم بلند او مستندی بود که مکانیک مغز (The Mechanics of the Brain) (۱۹۲۴) نام گرفت، و پودُفکین در این فیلم با موفقیت کامل اصول تدوین کولِشف را بهکار برد. | |
مکانیک مغز فیلمی آموزشی در باب تئوری شرطی پاولف بود که برای تماشاگر عام ساخته شده بود. تقریباً در همین اوان فیلم تب شطرنج (Chess Fever) (۱۹۲۵) را نیز با همکاری نیکولای شپیکُفسکی(Nikolai Shpikovski) کارگردانی کرد. این هر دو فیلم را، که مورد توجه تماشاگران قرار گرفتند، آناتولی گُلُوْنیا (Anatoli Golovnia) (۱۹۸۲ - ۱۹۰۰) فیلمبردای کرده بود و بعدها بین سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۵۰ همکار دائمی پودفکین شد. اما نخستین فیلم دراماتیک پودفکین، مادر (Mother) (۱۹۲۶)، او را در جرگهٔ فیلمسازان سرشناس جهان قرار داد و او را نزدیکترین رقیب آیزنشتاین ساخت. | |
فیلم مادر اقتباسی آزاد از رمانی به همین نام اثر ماکسیم گورکی (Maxim Gorki) است که فیلمنامهٔ آن را ناتان زارخی (Nathan Zarkhi) (یکی دیگر از همکاران پودفکین) نوشته و گُلُونیا آن را فیلمبرداری کرده است. داستان در دوران انقلاب ۱۹۰۵ میگذرد و فیلم دربارهٔ زنی است که از سیاست سر در نمیآورد. این زن شوهری خشن و بد مست دارد (و به او خشونت میکند) و با پسرش پاول در کارخانهای کار میکند. این خانواده زندگی فقرزده و مذلتباری دارند و پدر خانواده برای تأمین مشروب خود به گروه صد سیاه میپیوندد، که دستهای آدمکش نادان هستند و برای دولت تزاری کار میکنند. در یک درگیری بین گروه صد سیاده با کارگران اعتصابی در محوطهٔ کارخانه پدر کشف میکند که پسرش هم یکی از اعتصابکنندگان است. در زد و خوردی که در میگیرد پدر تصادفاً توسط یکی از دوستان پاول کشته میشود. پس از این واقعه پلیس به در خانهٔ پاول میآید و در آنجا جستجوی اسلحه میپردازد و مادر با سادهدلی پسرش را لو میدهد، چون گمان میکند تبرئه خواهد شد. پاول دستگیر و به زندان با اعمال شاقه محکوم میشود؛ مادر که در آغاز دلتنگ است، با مشاهدهٔ ظلم و ستم حکومت تزاری کمکم علایق شدید سیاسی پیدا میکند؛ ارتباط نزدیکی با دوستان پاول برقرار میکند و بعداً پسرش را در فرار از زندان یاری میکند. در پایان فیلم، در ماه مه، مادر و فرزند، در صف مقدم تظاهرات کارگری یکدیگر را پیدا میکنند. در این موقع هنگقزاقها بر تظاهرکنندگان یورش میبرند و مادر و پسر، در حال مبارزه بر ضد استبداد تزاری، همچون قهرمان کشته میشوند. | |
مادر، که همانند رزمناو پوتمکین و به دلایلی مشابه بهسرعت موفقیتی جهانی را بهدست آورد، فیلم متعادل و زیبا است. بهرغم ظاهر مستقیماً احساساتی فیلم، مونتاژ پودفکین همانقدر پیشرفته است که مونتاژ آیزنشتاین فیلم بعدی پودفکین، از طرف کمیتهٔ مرکزی حزب به مناسبت دهمین سالگرد انقلاب سفارش داده شد. در این فیلم که پایان کار سنتپترزبورگ (۱۹۲۷) نام گرفت، پودفکین بار دیگر به درام یک فرد میپردازد که ناگهان خود را در معرکهٔ انقلاب مییابد. نیمهٔ اول فیلم داستان پسری روستائی است که در بلوای جنگ جهانی اول به جستجوی کار به پایتخت تزار، یعنی سنتپترزبورگ آمده است. | |
چون چیزی از سیاست نمیفهمد بهعنوان اعتصاب شکن و جاسوس استخدام میشود. اما پس از آنکه جایگاه کارگران در حکومت سرمایهداری را میشناسد به شدت به رؤسای خود حمله میکند و به زندان افکنده میشود، اما با آغاز جنگ او را به خدمت اجباری میفرستند. از این به بعد صحنهٔ فیلم عوض میشود و فیلم به خود جنگ و تجربهآموزی سرباز جوان د انقلاب میپردازد. در قسمت دوم، که مربوط به سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ است، فیلم غالباً به مونتاژ القابی(اکسپرسیو) آیزنشتاین نزدیک میشود تا تأثیرات تاریخی حوادث بزرگ این دوران را توصیف کند. این فیلم در شوروی با استقبال مردم روبهرو شد و در خارج از شوروی آن را همچون شاهکاری تجلیل کردند. بسیاری از منتقدان روزگار ما، بهواسطهای تحلیل روشنی که از انقلاب دارد، آن را بالاتر از اکتبر قرار میدهند، اما باید اذعان داشت اکتبر چندان منحصربهفرد و بدیع است که مشکل بتوان آن دو را با یکدیگر مقایسه کرد. آخرین فیلم پودفکین، نوادهٔ چنگیزخان (۱۹۲۸) - (توفان برفراز آسیا) همان الگوی روائی فیلم مادر را ادامه داد و به شخصی پرداخت که چون چیزی از سیاست نمیفهمد به یک ستمکار تزاری بدل میشود. نوادهٔ چنگیزخان به وقاعی آسیای مرکزی در سال ۱۹۲۰ پرداخته است. | |
تقریباً همهٔ منتقدان ادبی آن را به دلیل غیرواقعی بودن و غیرایدئولوژیک بودن، مورد حمله قرار دادند. منتقدان همچنین به مجلل بودن و زیبائی بصری فیلم، که گُلُوْنیا آن را فیلمبرداری کرده بود، خرده گرفتند و آن را بیش از حد فرمالیست خواندند. اما فیلم نوادهٔ چنگیزخان در شوری مورد توجه تماشاگران بسیار قرار گرفت و کمال تکنیکی آن تماشاگران خارجی را به تحسین واداشت. پودفکین در فیلم بعدی خود یک مسئله ساده (۱۹۳۲) داستانی عاشقانه و ملموس را با اشارات گسستهٔ امپرسیونیستی نقل میکند که به نظریههای آیزنشتاین نزدیکتر است تا به فیلمهای قبلی خود پودفکین. با آنکه پودفکین بر توفان انتقادهائی که هنرمندان بزرگ مونتاژ شوروی را درهم پیچیده بود فایق آمد - او چندین فیلم ناطق مورد قبول، از جمله پست کرده (Deserter) (۱۹۳۳) و سورُف (Suvorov) (۱۹۴۱)، با همکاری میخائیل دالر (Milhail Doller)، ساخت - اما دیگر هرگز نتوانست به پایگاه سه شاهکار پیشین صامت خود برسد، چرا که دیوانسالاران حزبی مدام در کارش دخالت میکردند. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست