پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

باده ده آن یار قدح باره را


باده ده آن یار قدح باره را    یار ترش روی شکرپاره را
منگر آن سوی بدین سو گشا    غمزه غمازه خون خواره را
دست تو می‌مالد بیچاره وار    نه به کفش چاره بیچاره را
خیره و سرگشته و بی‌کار کن    این خرد پیر همه کاره را
ای کرمت شاه هزاران کرم    چشمه فرستی جگر خاره را
طفل دوروزه چو ز تو بو برد    می‌کشد او سوی تو گهواره را
ترک کند دایه و صد شیر را    ای بدل روغن کنجاره را
خوب کلیدی در بربسته را    خوب کمندی دل آواره را
کار تو این باشد ای آفتاب    نور فرستی مه و استاره را
منتظرش باش و چو مه نور گیر    ترک کن این گنگل و نظاره را
رحمت تو مهره دهد مار را    خانه دهد عقرب جراره را
یاد دهد کار فراموش را    باد دهد خاطر سیاره را
هر بت سنگین ز دمش زنده شد    تا چه دمست آن بت سحاره را
خامش کن گفت از این عالم است    ترک کن این عالم غداره را


همچنین مشاهده کنید