روشهاى مکانيکى استخوانبندى تکنولوژى جديد کنترل علفهاى هرز هستند. از وجين علفهاى هرز با دست تا عمليات شخم با ماشينهائى همچون کوليتواتورها جزو اين روشها قلمداد مىشوند. از شش روش کنترل مکانيکى گفته شدهٔ زير، از روشهاى وجين دستي، شخم و درو بيشتر استفاده مىشود.
وجين دستى
اين روش ابتدائىترين روش کنترل علفهاى هرز است و عمدهترين روش مورد استفاده در کشورهاى توسعه نيافته بهشمار مىآيد. از ۳۵۰ ميليون کشاورز موجود جهان، حدود ۲۵۰ ميليون نفر آنها هنوز براى انجام شخم و از بين بردن علفهاى هرز از ابزار چوبى استفاده مىکنند.
از آنجا که علفهاى هرز در مقايسه با حشرات و عوامل بيمارىزا در يک مکان ثابت هستند، آنها را مىتوان بهراحتى با دست از بين برد. با وجود اين، در صورت وسعت مساحت آلوده، وجين دستى در مقايسه با روشهاى کنترل وقت و هزينهٔ بيشترى را صرف مىکند. اين روش براى زمينهاى کوچک يا محصولات گرانبها مطلوب است. در مناطقى که براى اولينبار علفهاى هرز بهطور پراکنده ظاهر شدهاند، وجين دستى بسيار باارزش است.
با وجود اينکه اکثر مردم با بيلچه (Hand Hoe) آشنا هستند اما براى مهارت کار و تکنيک صحيح استفاده از آن نيازمند تمرين هستند. مدل بيلچه و کيفيت آن مهم است. بيلچهها و انواع متفاوت اندازه و شکل با دستههاى کوچک يا بزرگ وجود دارند. بيلچههاى دسته کوتاه زمانىکه با دست نيز علفهاى هرز را بيرون مىکشيم، استفاده مىشوند. حتى با داشتن بيلچههاى دسته بلند، علفهاى هرز نزديک به گياهان زراعى را بايد با دست بيرون کشيد. لبهٔ يک بيلچه بايستى هميشه تيز باشد. جهت استفادهٔ صحيح بيل زدن بايد از طرف داراى علف هرز به طرف قسمتى که فاقد هرز شده انجام گيرد بهطورىکه علفهاى هرز قطع شده به آسانى ديده شود. استفاده از علفکشها و وجين با ابزار شخم متراکم باعث کاهش استفاده از وجين دستى مىشود.
غرقاب کردن
از غرقاب براى کنترل علفهاى هرز برنج و گاهى کنترل علفهاى هرز چندسالهٔ سمج استفاده مىشود. تحت شرايط غرقابى برنج قادر به ادامهٔ حيات نيستند. البته بعضى از علفهاى هرز همچون سوروف و تيرکمان آبى (.Sagitaria sp) به غرقاب کردن مقاوم بوده و مشکلاتى توليد مىکنند.
غرقاب باعث انهدام اندامهاى رويشى زيرزمينى علفهاى هرز چندسالهٔ سمج مىشود. در صورتىکه خاک يا قسمت تحتالارض آن غير قابل نفوذ باشد موفقيت غرقاب بيشتر است. چنانچه به مدت ۳ تا ۸ هفته حدود ۱۵ تا ۲۵ سانتىمتر آب در طول تابستان روى خاک باقى بماند، علفهاى هرز نمىتوانند قسمتهاى هوائى خود را از آب خارج کنند. لذا آب به مقدار کافى بايد وجود داشته باشد. با روش غرقاب نمىتوان تمامى علفهاى هرز داراى اندامهاى رويشى را کنترل کرد زيرا جوانههاى رويشى اين اندامها به خواب رفته و در اين حالت شرايط نامطلوب را مىتوانند تحمل کنند. از يک دورهٔ کوتاه غرقاب حتى به مدت ۳ تا ۸ هفته نمىتوان انتظار از بين بردن بذرهاى جوانه نزدهٔ علفهاى هرز را داشت.
آتش و حرارت
از شعلهافکنها براى از بين بردن علفهاى هرز بستر انهار، کنار جادهها و اراضى بلامصرف استفاده مىشود. آتش همچنين در از بين بردن بوتههاى وحشى در جنگلهاى سوزنىبرگان مورد استفاده قرار مىگيرد. بيشترين استفادهٔ اين روش در گياهان رديفى در مورد پنبه اعمال مىشود. با شعلهافکنى زير گياهان پنبه، که گياهى است با ساقهٔ سخت و چوبي، علفهاى هرز کوچک را مىسوزانند. در مرحلهٔ اول شعلهافکنى گياهان سوزانده شده و خشک مىشوند و در مرحلهٔ دوم که چند روز بعد انجام مىگيرد شعله باعث سوزاندن کامل علفهاى هرز مىشود. اساساً سوزاندن يک روش غيرانتخابى است، اگرچه مريستم گياهچههاى علفهاى چمنى که در زير سطح زمين واقع است و ممکن است از آتش مصون بمانند. سوزاندن گياه توسط آتش به همان اندازهٔ علفهاى هرز را کنترل مىکند که روشهائى همچون شخم يا علفکشهاى تماسي. بنابراين علفهاى هرز چندساله را موقتاً از بين مىبرد. بذرهاى علفهاى هرز ديگر هم تحت حمايت خاک قرار گرفته و ابداً آسيبى نمىبينند. در مناطقى که علفهاى هرز بزرگ منظرهٔ مطلوبى ايجاد مىکنند، سوزاندن مىتواند روش مطلوبى جهت از بين بردن سريع آنها باشد. مانند هر روش کنترلى که تنها تنهٔ گياه را از بين مىبرد (مانند درو) سوزاندن علفهاى هرز نيز بعد از بلوغ و دانهبندى بىفايده است. بعضى حشرات و بيمارىها را مىتوان با سوزاندن از بين برد. ميزان خسارت آتش نيز بايستى محاسبه شود. اغلب خاکهاى ماک، علفزارهاى خشک، حصارهاى چوبى پست و ستونهاى چوبى تلفن قربانى آتش مىشوند.
از حرارت بهطور مؤثرى براى استريل کردن خاک گلدانها در گلخانه استفاده مىشود. با استفاده از اين روش بذر علفهاى هرز همزمان با حشرات و عوامل بيمارىزا از بين مىروند.
کشت گياهان زراعى با قدرت رويشى زياد مؤثرترين و اقتصادىترين روش در دسترس کنترل علفهاى هرز است. متأسفانه به پتانسيل استفاده از قدرت رقابتى گياهان در کنترل علفهاى هرز کمتر توجه شده است.
آليلوپتى
اغلب گياهان مواد شيميائى توليد مىکنند که قادر است از رشد گياهان رقيب مجاور خود جلوگيرى کند (آليلوپتي). اين پديده اغلب در مورد گونههاى علفهاى هرز گزارش شده است اما تعدادى از گياهان زراعى نيز اين پديده را از خود نشان دادهاند. پوتنام و همکاران او در دانشگاه ايالتى ميشيگان (پوتنام و دوک ۱۹۷۴) واريتههائى از خيار را انتخاب کردهاند که مانع از رشد و نمو علفهاى هرز مىشوند. آفتابگردان زراعى نيز داراى خصوصيات آليلوپتى است استفاده از گياهانى که داراى خصوصيات آليلوپتى هستند يا مواد مترشحهٔ آنها در جلوگيرى از رشد علفهاى هرز هنوز در مراحل آزمايشى خود بهسر مىبرد اما در آينده ممکن است اهميت بيشترى پيدا کنند.
عدم استفاده و در نظر نگرفتن گياهان زراعى قوى در برنامهٔ کنترل علفهاى هرز آن را ناموفق مىسازد. بايد در طراحى و ادارهٔ برنامهٔ کنترل علفهاى هرز از گياهان قوى استفاده شود. به اين طريق ديگر عمليات کنترل کامل شده و برنامهٔ مديريت نتيجهٔ مؤثرتر و بهترى خواهد داشت.
گياهان خفهکننده (Smother)
در کشت با تراکم بالا، تعدادى از گياهان زراعى قدرت کافى براى رقابت با علفهاى هرز را دارند و بهتدريج آنها را از بين مىبرند. اين گياهان خفهکننده نام دارند. عموماً آنها را در فاصلههاى نزديک مىکارند. گونههاى گياهى زير از جملهٔ اين گياهان هستند: يونجه، ارزن دم روباهي، گندم سياه (Polygonum convolvulus)، چاودار، سورگوم، سودان گراس، شبدر شيرين، آفتابگردان، جو، سويا براى علوفه، لوبيا چشم بلبلي، شبدر و ذرت علوفهاي. در ايالت داکوتاى جنوبى کشت يونجه بهعنوان يک گياه خفهکننده به مدت ۱، ۲، ۳ و ق سال به ترتيب باعث کاهش جمعيت پيچک به ميزان ۳۱، ۷۴، ۹۱ و ۹۵ درصد شد.