شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

از نسیم آن خطم در حیرت از صنع اله


از نسیم آن خطم در حیرت از صنع اله    کز گل انسان برآورد این عبیرافشان گیاه
شوق بر صبر این سپه بگماشتی گر داشتی    او عنان عشوه‌ی خود من عنان دل نگاه
چون به دل بردن درآید دلبر سیمین بدن    از سرو افسر برآید خسرو زرین کلاه
نیست چیزی در مذاق من مقابل با بهشت    غیر از آن لذت که ایزد آفرید اندر گناه
در تصرف عشوه‌ات از چان ستانان دل ستان    وز تطاول غمزه‌ات از تاجداران باج خواه
جز گناه عشق خوش لذت ز هر حرفی که بود    کردم استغفار و برگشتم خدا بر من گواه
ارزن اندر آسیا سالم‌تر است از من که هست    بار عشق او چو کوه و جسم زار من چو کاه
ای شه بالا بلندان کز جمال و خال و خط    کرده حسنت بر زمین و آسمان عرض سپاه
در جهانگیر بست حسنت بی‌امان گوئی که هست    توامان با دولت سلطان محمد پادشاه
شاه جم جاه بلند اقبال کادنی بنده‌اش    می‌زند بالاتر از ایوان کیوان بارگاه
محتشم کایینه دل داده صیقل همچو من    در دعای دولتش بادا موافق سال و ماه


همچنین مشاهده کنید