هرگاه توجه و نگهدارى و تهيهٔ قوانين و آئينها و دستورهاى علمى در کار نباشد و بهتدريج لغات و ترکيبات و اصوات و آخرالامر حروف يک زبان از ميان مىرود، و غالباً يک حرف جاى حرف يا حروف ديگر را مىگيرد، و صوتى بهجاى اصوات ديگر مىنشيند، چنانکه در طى قرون گذشته همين عمل در زبان فارسى شده است و حرفهائى به حروفى بدل گرديده است.
و نيز ابدال حرفى به حرف ديگر يکى از نواميس تطور هر زبانى است و خود مبحثى است عليحده.
جدول تبديل حروف اوستائى
اوستائى
پهلوى
فارسى
تبديل الف به خا و ها
اَئِسْمَ
هيسُمْ
هيزُمْ
اَئِشمَ
خَشْم
خَشْم ـ خِشْم
اِمَوَنْتَ
هَماوَنْد
هَماوند ـ اين لغت مرده است
اَئيويانْگَهَنَه
هَمْيان
هَمْيان
تبديل: ث به ت. ه و تبديل ت به ذال و سين
رثشتار
ارتشتار
ارتشتار ـ مرده است
ثْرَاتَئُونَ
فريتون
فريذون ـ فريدون
أُثُويَّه
اثوپَيْن
اثفيان ـ آبتين
خْرَثَوَ
خِرْتْ
خِرَذ ـ خرد
پُوثْرَهْ
پُوهْر ـ پُسْ
پُسَرْ، پُسْ پور
دِرِگْوَنْتْ
دِرْوند
دِروند، دورغگوى، ديومنش
راتا
راذ
راذ ـ راد
گاتُ
گاس
گاه (تخت)
تبديل، ج به چ و ژ و ز
جَفْرَ
ژَفْر ـ ژرف
ژَرْف
دْروج
دروچ
دُروغ
دْراجَهْ
دراژ ـ دراچ
دراز
هَوَجيائَنْتى
هَوزايشنى
فزونى ـ خوبزائى
زَورْجَتَه
زُوهْرزَتَکْ
زورزده
تبديل: خ به هـ
دَخْيُو
َهْيوک
دَيْه ـ دِه
تَخْمُ
تَهْم
تهم ـ تهمتن (قوى)
تخْمُواُوروپ
تَهْمورِثْ
تهمورث
تبديل: د به ز
اَدَمُ (فرس قديم)
از (پهلوى شمالى)(۱)
من
باغيَديش(۲)
يغ يزشن
بغ جشن ـ مرده است
دمان
زمان
زمان
تبديل: ذ به ژ، ت، چ، د، ر
سنايَذَک
سنايژک ـ سنايچک
(نام ديوى است)
سُوغْذَه
سنايژک ـ سنايچک
(نام ديوى است)
بَئوذَه
بود ـ بوى
بوى ـ بويه
بخذى
بخل
بلخ
تبديل: ر به لام
بَوْرى
بابل ـ ببر
بابِلْ ـ ببر
هَراَبَرزه
هربرزُ ـ اَلْبُرْز
البرز
سَرْدَ
سال
سال
يار
سال
سال
تبيدل ثر به هـ، ر
وِرِثْرَغْنَه
ورهران
بهرام
خوآثْره
خوار
خوار ـ سهل
تبديل : ز به دال و سين
زَمْ
دَمبک
زمين ـ زمى
يَزْ
يَسْن
جَشْن
زِيَمه
دَمَستان
زمستان
تبديل: س به هـ، ش
دَسَه
ده
دَهْ (عدد)
ميْسوان
هَميشَکْ
هميشه
تبديل: ش به هر و ز
فْرَوَشِى
فْرَوَهَرْ
فْروْهَرْ ـ فرورَدْ
وَشْنَ
ورزيتار
ورزيدار ـ ورزنده
امشاسپنته
اَمهُرسپنت
امارسپند ـ امشاسپند
(۱) . اين لغت در کتاب درخت آسوريک استعمال شده است ص: ۱۹ فقرهٔ طبع انگلستاريا و در لهجههاى آذربايجان و اردبيل و خلخال و طارم نيز بهجاى (من) از گويند.
(۲) . ماه اول مطابق مهرماه اوستائى از ماههاى هخامنشى است که با ۹ ماه ديگر در کتيبهٔ بيستون موجود است و معنى آن ستايش خداى است (به عقيدهٔ پرفسور هرتسفلد)