در عمل تدريس، با توجه به ويژگىهاى فراگيران، کنشهاى معينى وجود دارد؛ بدين معنى که تدريس بر جرياناتى که در فراگيران رخ مىدهد، اثر بگذارد. اين کنشها را مىتوان از طريق تحقيق و بررسى کشف و تعيين کرد.
|
|
|
|
يکى از نکات بسيار مهم در جريان يادگيري، وجود محرک براى يادگيرى است. اگر شاگرد انگيزهاى براى يادگيرى نداشته باشد، بندرت ياد خواهد گرفت. گاهى توصيه شاگرد به اينکه پايهٔ دانش و آگاهى وى يا الگوى فکرىايشان يا تدابير او براى حل مسائل ناقص و ناکافى است، ممکن است انگيزهٔ يادگيرى را در او تقويت کند.
|
|
|
يکى از هدفهاى تدريس واداشتن شاگردان به کسب اطلاعات است. اطلاعات ممکن است به اشکال مختلف عنوان شود؛ مانند دانش و آگاهى در مورد موضوعات مختلف، اعمال و فرايندها، تدابير عملى و سرانجام حل مسأله. کسب اطلاعات ممکن است از طريق گوش کردن، خواندن يا اکتشاف (دريافتن) انجام پذيرد. شاگرد براى دريافت اطلاعات بايد آمادگى لازم را دارا باشد. دقت و توجه شاگرد بايد بر اطلاعات جديد متمرکز باشد و ساخت فکرى وى در اين باره بکار گرفته شود. اطلاعات کسب شده بايد براى مدتى طولانى در حافظهٔ او اندوخته شود و نظم و ترتيب جريان اطلاعات و ارتباط ميان اطلاعات قبلى و اطلاعات جديد در قالبى نو منظور شود.
|
|
| به جريان انداختن اطلاعات (information processing)
|
|
به منظور اطمينان يافتن از اينکه فراگير در قسمتهاى مختلف، اطلاعات لازم را درک کرده است، بايد اطلاعات بدست آمده در سه مسير جريان پيدا کند:
|
|
اول اينکه تمام اطلاعات به دست آمده بايد روشن و آشکار باشد، يعنى پيشنيازهاى ذهنى (فرضيهها)، پيامدها و تأثيرات احتمالى يا موردنياز، روابط و پيوستگى درونى ميان آنها بايد آشکار و مشخص باشد؛
|
|
دوم اينکه شاگرد بايد قادر به تجزيهٔ اطلاعات جديد به قسمتهاى کوچکتر؛ ترکيب اين قسمتها با يکديگر و نيز بازسازى اطلاعات اصلى و اوليه باشد؛
|
|
سوم اينکه شاگرد بايد از طريق مقايسهٔ قسمتهاى کوچکتر با هم، نسبت به ساخت و ترکيب اطلاعات جديد بينش و شناخت پيدا کند؛ به اين معنى که از راه کشف و درک برخى جنبهها آنها را تقسيم کرده، و ميان آنها تفاوت قائل شود تا از اطلاعات، يک ساخت کلى و اساسى دريافت و کشف کند.
|
|
| ذخيرهسازى (storing) و اصلاح مجدد
|
|
برخى از اطلاعات ذخيره شده ممکن است براى استفادهٔ مجدد مورد ارزيابى قرار گيرد. ساخت جديد حاصل از اطلاعات، معمولاً از طريق تمرين و تکرار بدست نمىآيد، بلکه از به هم پيوستن و ترکيب اطلاعات ذخيره شدهٔ پيشين با اطلاعات جديد حاصل مىشود. شاگرد سعى مىکند تجديد ساخت ذهنىاش را به وسيلهٔ مقايسه اطلاعات جديد با اطلاعات قبلى انجام دهد؛ يعنى از طريق کشف مشابهتها و تفاوتها و يکپارچگى و به هم پيوستن اطلاعات جديد و قديم، ساختى جديد به وجود مىآيد يا ساخت قبلى اصلاح و گسترش مىيابد.
|
|
| انتقال اطلاعات (transfer of information)
|
|
شاگردان بايد قادر باشند آنچه را آموختهاند، به موارد و مسائل جديد انتقال دهند. انتقال به دو صورت مثبت و منفى صورت مىگيرد، اما در اينجا منظور از انتقال، انتقال مثبت است. در انتقال مثبت نيز دو نوع انتقال را مىتوان مشخص کرد: يکى مربوط به کاربرد قانون اصل يا قاعده در فرايند فعاليت جديد است و نوع ديگر به مقايسهٔ ميان اطلاعات و بيان آنها در موارد خاص مربوط مىشود.
|
|
| کنترل (monitoring) و هدايت (directiong)
|
|
براى کنترل فعاليتهاى فوق، نياز به کنترل و در صورت لزوم رهبرى و هدايت عملکرد شاگردان است. کنترل و هدايت را مىتوان از کنشهاى مهم تدريس به حساب آورد. در تدريس، بايد شاگردان را به گونهاى مطلوب راهنمايى و هدايت کرد.
|