جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

دادم از دست برون دامن دلبر به عبث


دادم از دست برون دامن دلبر به عبث    به گمانهای غلط رفتم از آن در به عبث
چهره‌ی عصمت او یافت تغییر به دروغ    مشرب عشرت من گشت مکدر به عبث
تیره گشت آینه‌ی پاکی آن مه به خلاف    شد سیه روز من سوخته اختر به عبث
بود در قبضه‌ی تسخیر من اقلیم وصال    ناکهان باختم آن ملک مسخر به عبث
وصل هر نقد که در دامن امیدم ریخت    من بی صرفه تلف ساختم اکثر به عبث
جامه‌ی هجر که بر قامت صبر است دراز    بر قد خویش بریدم من ابتر به عبث
محتشم گر نشد آشفته دماغت ز جنون    به چه دادی ز کف آن زلف معنبر به عبث


همچنین مشاهده کنید