بهطور طبيعى بين ۳ تا ۷ روز پس از تولد ۵ تا ۱۰ درصد از وزن نوزاد کاسته مىشود. اين کاهش وزن بهطور عمده مربوط به آب اضافى بدن بوده اما دفع مکونيوم، ادرار و ورنيکس نيز در اين رابطه دخيل هستند و يک نوزاد طبيعى در طى چهار روز اول شروع تغذيه خوراکي، حجم ادرارى معادل ۳۰-۲۰ cc/kg/d و دفع نامحسوس آب معادل ۲۵-۲۰ cc/kg/d دارد. مجموع دفع ادرارى سديم و پتاسيم و کلريد کمتر از ۹/۰ meq/kg مىباشد.
مقدار آبى که بهطور معمول در طى ۴ روز اول تولد به نوزاد داده مىشود ۸۰cc/kg/d است که اگر نوزاد تحت گرماى اشعهٔ مادون قرمز مراقبت مىشود، دفع نامحسوس آب نياز به آب را به ۱۳۰-۱۱۰ cc/kg/d افزايش خواهد داد. بهطور طبيعى حداکثر تحمل نوزاد براى سديم و کلر ۵/۱ cc/kg/d و براى پتاسيم ۱meq/kg/d است. بنابراين در ۴ روز اول تولد، مايعات نگهدارنده بهدنبال اعمال جراحى و با توجه بهمقدار کم اتلاف مايع از طريق فضاى سوم بايد بهصورت دکستروز ۱۰% در سالين ۲/۰% باشد که به ميزان ۸۰-۵۰ cc/kg/d تجويز مىگردد. معمولاً بىکربنات يا کلريد پتاسيم ۱۵meq و گلوکونات ۴۰۰-۲۰۰ mg/kg/d به اين محلولها اضافه مىشوند.
ممکن است با توجه به نتايج آزمايشات بيوشيميائى خون و وضعيت بالينى بيمار افزودن پتاسيم، کلسيم، گلوکز و بىکربنات نيز لازم باشد.
هيپوگليسمى در نوزادان با اندازه طبيعى بهصورت گلوکز خون کمتر از ۳۰mg/dl در ۷۲ ساعت اول و کمتر از ۴۰mg/dl پس از آن و در نوزادان نارس يا نوزادان با وزن کم هنگام تولد LBW بهصورت گلوکز خون کمتر از ۲۰mg/dl تعريف مىشود. درمان هيپوگليسمى شامل تزريق وريدى گلوکز ۵۰% به ميزان ۲-۱ cc/kg و بهدنبال آن انفوزيون محلول گلوکز ۱۵-۱۰% با سعرتى معادل نياز نگهدارندۀ مايع در بيمار است.
نيازهاى نوزادان بزرگتر و کودکان
سادهترين روش، جايگزينى مايع براساس وزن بدن است.
نيازهاى پايهاى کالرى براساس وزن بوده و بهصورت زير مىباشد:
تا ۱۰kgو ۱۰۰Kcal/kg - بين ۲۰-۱۰ kg و ۱۰۰۰Kcal براى ۱۰kg وزن اول به اضافه ۵۰Kcal/kg براى هر کيلوگرم بالاى عدد ۱۰- بالاى ۲۰kgو ۱۵۰۰Kcal براى هر kg ۲۰ اول به اضافهٔ ۲۰Kcal/kg براى هر کيلوگرم بالاى عدد ۲۰.
آب اضافى بايد براساس سطح هيدراتاسيون، دماى بدن و تخمين ميزان نياز بيشتر از پايه به کالرى براى انجام فعاليت، به بيمار داده شود.
ميزان نياز طبيعى روزانه به سديم معمولاً ۳-۱ meq/kg است اما ممکن است در خيلى از موارد بين ۵-۵/۰ meq/kg تغيير کند. ميزان نياز طبيعى به پتاسيم نيز همانند سديم است. جايگزينى کوتاهمدت کلسيم و منيزيم، بهعلت ذخاير استخوانى اين عناصر لازم نيست مگر در بيمارانى که به تغذيه تزريقى طولانىمدت نياز دارند.
اتلاف مداوم
اگر اتلاف مداوم بهطور مثال از طريق شيرهٔ معدي، ايلئوستومي، مايع پلور و فضاى سرم وجود داشته باشد بايد جايگزينى مايع هرچه سريعتر و ترجيحاً در ۸-۴ ساعت اول صورت گيرد. در طى اعمال جراحي، اتلاف مايع فضاى سوم در سطوح سروزى آسيبديده و ديواره و لومن روده، بايد با رينگر لاکتات ۱۵-۵ cc/kg/hr جايگزين شود و حجمى که بايد داده شود به وسعت عمل جراحى بستگى دارد. طى ۲۴ ساعت پس از جراحي، دکستروز ۵% در رينگر لاکتات به ميزان ۵۰-۳۰% بيشتر از متوسط نياز نگهدارنده تجويز مىشود.
حجم محلولهاى جبرانى معمولاً نزديک به حداکثر تحمل است و براى جلوگيرى از ديورزاسموتيک محتوى گلوکز آنها بايد ۵% باشد. محلولهاى نگهدارنده را مىتوان با گلوکز ۱۰% تهيه کرد.
کمبودهاى قبلى
جايگزينى کمبود سديم را مىتوان بهطريق زير محاسبه نمود:
kg وزن بدن ۶۰%
×
( ۱۴۰ - PNa )
= سديم مورد نياز
meq
meq
در صورتىکه دهيدراتاسيون هم وجود دارد جبران آن با تجويز نرمال سالين است. هيپوناترمى رقّتى که همراه با احتباس غيرعادى آب (ادم) است با محدودکردن آب مصرفى بايد درمان گردد. تجويز آلبومين و ديورتيکها مىتوانند سرعت اصلاح هيپوناترمى و ادم را افزايش دهند. اسيدوز شديد (بىکربنات سرم < ۱۵-۳ meq/L يا کمبود باز > ۸) بايد با تجويز بىکربنات سديم اصلاح شود. مقدار بىکربنات لازم براى جايگزينى برابر است با حاصلضرب کمبود باز (meq/L) در حجم خارج سلولى (%۳۰کل وزن بدن برحسب kg). عدد حاصل از اين محاسبه مقدار NaHCO3 برحسب ميلىاکىوالان است که در يک دورهٔ ۸ تا ۲۴ ساعته از راه داخل وريدى به بيمار داده مىشود.
تزريق يکجاى بىکربنات سديم بايد آهسته بوده و حداکثر meq/kg يک باشد.
رطوبت
براى رقيقکردن ترشحات چسبندهٔ ريوى و درمان کروپ ممکن است رطوبت بالاى محيطى موردنياز باشد. توليد بخار با اولتراسوند تنها روش مؤثر براى رساندن قطرات آب به حنجره و قسمت فوقانى تراشه است.