یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا
فرهنگ و تمدٌن
واژههاى 'فرهنگ' و 'تمدٌن' با مفاهيمى گاه مترادف و گاه متفاوت بيان گرديده است. واژهٔ تمدن، عربى و از ريشهٔ مدن بهمعنى دارا بودن اخلاق و آداب و اهل شهر (مدينه) مىآيد. در مفاهيم و اصطلاحات علوم اجتماعى واژهٔ تمدن معادل اصطلاح سيويليزاسيون (Civilization) بهکار مىرود. |
کاربرد فرهنگ و تمدن تا زمانىکه تايلور انسانشناس انگليسى و بنيانگذار انسانشناسى فرهنگى بين اين دو مفهوم نوسان مىکرد. کمابيش مترادف بود و گزيدن يکى بر ديگرى بستگى به سليقه و پسند شخصى داشت. اما در آلمان براى جدائى اين دو واژه تلاشهائى صورت گرفت. |
غالب صاحبنظران علوم اجتماعى در تبيين و تحليلهاى خود بين اين دو اصطلاح تفاوت قائل هستند. بعضى صاحبنظران جلوههاى فرهنگ مادي، خصوصاً شکل و تجسم آن را در شهرنشيني، تمدن مىنامند. اصطلاح تمدٌن معمولاً نزد دانشمندان علوم اجتماعى داراى بار ارزشى است و در مقابل کلمهٔ توحش و بىتمدن بهکار مىرود. در هر حال اصطلاح تمدن، مفاهيمى چون پيشرفت، آدابداني، مهرباني، رعايت مقررات را بههمراه دارد و در لغتنامهٔ دهخدا واژهٔ تمدن بهمعنى 'انتقال از خشونت و جهل به حالت ظرافت و انس و معرفت و مجازاً بهمعنى تربيت و آداب' آمده است. |
'ويل دورانت بين' 'فرهنگ' و 'تمدٌن' مرز مشخص قائل است. به اين معنى که انديشهها و فعاليتهاى فرهنگى جوامع را وقتى در شمار تمدن مىآورد که شهرنشينى تشکّل يافته باشد. وى تمدن را عبارت از نظم اجتماعى مىداند که در اثر وجود آن خلاقيت فرهنگى امکانپذير مىشود و جريان پيدا مىکند. ويلدورانت در تمدن چهار رکن و عنصر اساسى تشخيص مىدهد. پيشبينى و احتياط در امور اقتصادي، سازمان سياسي، سُنن اخلاقي، کوشش در راه معرفت و بسط هنر. |
و در بيانى ديگر تمدن را بدينگونه توصيف مىنمايد؛ توصيفى که در مورد فرهنگ نيز صادق است: |
'تمدن نه امرى است که جبلى انسان باشد و نه چيزى است که نيستى در آن را، نداشته باشد. بلکه امرى است که هر نسلى بايد آن را به شکل جديد کسب کند و هرگاه توقف قابل ملاحظهاى در مسير آن پيش آيد، ناچار پايان آن فرا مىرسد. انسان تنها اختلافى که با حيوان دارد، در مسأله تربيت است و تربيت وسيلهاى است که مَدنيّت را از نسلى به نسل ديگر منتقل مىسازد.' |
در مقدمهٔ ابنخلدون آمده است: |
'... انسان داراى سرشت مدنى است؛ يعنى ناگزير است اجتماعى تشکيل دهد که در اصطلاح ايشان آنرا مَدنيّت (شهرنشيني) گويند و معنى عمران همين است ... . بنابراين اجتماع براى انسان اجتنابناپذير و ضرورى است وگرنه هستى آدمى و ارادهٔ خدا از آبادانى بهوسيلهٔ انسان و جانشين کردن وى انجام نمىپذيرد ... ' ابنخلدون زندگى و رفاه اصناف و اقشار را در هر شهر متناسب با ميزان عمران و خضارت (تمدن) آن شهر مىداند. |
عدهاى از علماى علوم اجتماعى جنبهٔ عام فرهنگ را تمدن و جنبهٔ خاص آن را فرهنگ مىنامند. بهطور کلى تمايزات موجود ميان مفهوم تمدن و فرهنگ عبارتند از: |
- مفهوم فرهنگ وسيعتر و متنوع از مفهوم تمدن است. |
- اصطلاح تمدن مىتواند شامل چند جامعه شود؛ مانند تمدن اسلامي؛ اما مفهوم فرهنگ وابسته به يک جامعه يا گروه معين است؛ مانند فرهنگ ايران، فرهنگ چين و... . |
- تمدن کميٌتپذير، قابل مقايسه و داراى بار ارزشى است؛ اما فرهنگ کميٌتپذير نيست و نمىتوان برترى يک فرهنگ را نسبت به فرهنگ ديگر بهراحتى ثابت کرد. فرهنگ نسبى است و از نظر کارکردى ارزش و اهميت يک عنصر را فقط مىتوان در داخل همان جامعه بررسى کرد. |
- تمدن اکتسابىتر و انتقالپذيرتر از فرهنگ است. اما برخى جامعهشناسان و مردمشناسان از اين تمايز تبعيت نمىکنند. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست