|
|
|
دورهٔ کمون بيمارى درحدود ۲ تا۳ هفته و بهطور متوسط ۱۸ روز است.
|
|
|
بهطور معمول نياز به عامل مساعدکنندهٔ خاصى نيست و پس از مواجهشدن با ويروس درصورت عدم وجود ايمنى قبلى احتمال ابتلا، وجود دارد.
|
|
| تأثير سن، جنس، شغل و موقعيت اجتماعى
|
|
اين بيمارى درواقع مخصوص دوران کودکى است و بهتقريب در ۸۵% موارد در کودکان کمتر از ۱۵ ساله عارض مىشود و اکثر موارد با علامت باليني، در سنين ۵ تا ۱۰ سالگى بروز مىنمايد. گرچه
مواردى از اوريون دربين شيرخواران و سالخوردگان گزارش گرديده است، ولى انتقال ايمنى غيرفعال از سد جفتى و ابتلاى اکثريت افراد در سنين کودکى باعث شده که اين بيمارى در دو انتهاى
زندگي، بسيار نادر باشد و بزرگسالانى که بدون وجود سابقهٔ واضح ابتلاى قبلي، در تماس خانوادگى اخير، با کودکان مبتلا به اوريون بودهاند، تنها در ۵% موارد، نسبت به اين بيمارى
حساس باقى ماندهاند. ميانگين سنى بروز اوريون نسبت به سرخک، آبلهمرغان و سياهسرفه، بيشتر مىباشد. همچنين شدت بيمارى در بزرگسالان، بيشتر از کودکان است. شايان ذکر است که
اوريون داراى علايم اختصاصى در مردان، شايعتر از زنان مىباشد.
|
|
| حساسيت و مقاومت در مقابل بيمارى
|
|
ميزان ايمنى بدست آمده از عفونتهاى با علامت و بدون علامت، يکسان است. يکبار ابتلا به اين بيمارى باعث ايجاد ايمنى دايمي، مىگردد و ابتلاى مجدد نادر است. در حال حاضر، هيچگونه شواهد سرولوژى و کشت مثبتى که دال بر عفونت مجدد اوريونى باشد، وجود ندارد و موارد گزارششده بهنظر مىرسد دراثر عوامل بيماريزاى ديگرى بوجود آمده باشند.
|
|
با اين حال حتى اگر عفونت مجدد اوريونى بروز نمايد، تنها باعث افزايش عيار پادتنها شده، موجب دفع ويروس، يا بروز علايم بالينى نمىگردد. لازم به ذکر است که تورم غدد پاروتيد
يکطرفه و دوطرفه، به يک اندازه باعث ايجاد ايمنى مىشود و از اين لحاظ تفاوتى با يکديگر ندارد.
|
|
|
|
|
اوريون در ايران جزء بيمارىهاى دوران کودکى است و در تمامى مناطق کشور، عارض مىگردد. طى مطالعهاى در استان اراک ۸۵% بيماران، سن کمتر از ۱۱ سال داشتهاند و نسبت مذکر به مؤنث ۳ به ۱ بوده است. همچنين در مطالعهٔ ديگرى که در اصفهان انجام شده است، بيشتر بيماران در سنين کمتر از ۱۱ سالگى بوده، جنس مذکر ۳برابر جنس مؤنث ذکر شده است.
|
|
سرانجام با تلاش پژوهشگران محترم انستيتو رازى حصارک، واکسن اوريون، با بهرهگيرى از سلول ديپلوئيد انسانى - براى اولينبار در سطح جهانى - ساخته شده است.
|
|
| وضعيت جهانى و منطقهاى بيمارى
|
|
اين بيمارى بصورت بومى (آندميک) در تمام نقاط جهان وجود دارد و گرچه قابليت سرايت آن کمتر از سرخک درنظر گرفته مىشود، ولى ممکن است اين اختلاف، ظاهرى باشد. زيرا بسيارى از موارد
اوريون، فاقد علايم بالينى است و چهبسا تماسيافتگان، دچار عفونت بدون علايم بالينى گردند و ناشناخته باقى بمانند.
|
|
| منابع و مخازن، نحوهٔ انتقال و دورهٔ قابليت سرايت
|
|
انسان، تنها ميزبان طبيعى شناختهشدهٔ ويروس اوريون، بهحساب مىآيد.
|
|
منابع ويروس در بدن:
|
۱. بزاق؛ ۲. حلق؛ ۳. مجراى استنسن؛ ۴. ادرار؛ ۵. مايع مغزى - نخاعي؛ ۶. خون، در مراحل اوليهٔ بيماري؛ ۷. شير؛ ۸. آندولنف گوش داخلي؛ ۹. بافت آلوده.
|
|
ويروس از ۷ روز قبل از تورم پاروتيد تا ۹ روز بعد از آن در بزاق، يافت مىشود و گرچه تا چهارده روز پس از شروع بيمارى مىتوان ويروس را از ادرار جداکرد، ولى بهنظر مىرسد انتشار بيمارى بيشتر براساس وجود آن در بزاق استوار باشد.
|
|
القاى عفونت آزمايشگاهى در ميمونها، جوندگان کوچک و بسيارى از حيوانهاى ديگر امکانپذير است، ولى با اين حال، انسان، تنها ميزبان شناختهشدهٔ ويروس اوريون، بهحساب مىآيد و مخزن شناختهشدهاى غير از انسان وجود ندارد و حالت حاملى ويروس نيز گزارش نشده است.
|
|
انتقال اين ويروس طى تماس مستقيم با ريزقطرههاى آلوده، بزاق و يا وسايل آلوده، صورت مىگيرد. بيمارانى که داراى علايم بالينى هستند ازحدود يک هفته قبل تا ۲ هفته بعد از شروع تورم غدد پاروتيد مىتوانند بيمارى را به ديگران منتقل کنند، ولى حداکثر انتقال، ۱ تا ۲ روز قبل از بروز تورم غدد پاروتيد، صورت مىگيرد و قابليت انتقال افراد بدون علامت نيز کمتر از گروه اول نمىباشد و ازآنجا که اوريون در ۳۰ تا ۷۰% و بهقولى در ۲۵% موارد بصورت بدون علامت، تظاهر مىنمايد، بنابراين جداسازى بيمارى بهمنظور کنترل بيماري، اقدامى بيهوده بهنظر مىرسد. انتقال بيمارى از طريق حاملهاى ايمن، معلوم نمىباشد. ويروس اوريون، ازطريق تماس با وسايل آلوده، دستان آلوده و انتقال خون نيز منتقل مىگردد و ازطريق ادرار نيز ممکن است منتشر شود. انتقال بيمارستانى (Nosocomial) اوريون نيز گزارش شده است.
|
|
گرچه قابليت سرايت اوريون، کمتر از سرخک و آبلهمرغان، درنظر گرفته مىشود، ولى ممکن است اين اختلاف، ظاهرى باشد. زيرا بسيارى از موارد اوريون، فاقد علايم بالينى است و چهبسا تماسيافتگان، دچار عفونت بدون علايم بالينى گردند و ناشناخته باقى بمانند.
|
|
اين ويروس را ازحدود ۶ روز قبل از تورم غدد پاروتيد تا ۲ هفته بعد از شروع آن از بزاق بيماران جدا نمودهاند و بنابراين مبتلايان به اوريون، بخصوص طى اين دوره مىتوانند موجب
انتقال آن گردند، ولى حداکثر دورهٔ قابليت سرايت بيمارى از ۱ تا ۲ روز قبل از شروع پاروتيت تا ۵ روز بعد از آغاز آن مىباشد و درمجموع، اين بيماران بهطور معمول تا بيش از ۹ روز بعد از
شروع تورم غدد پاروتيد، براى ديگران مسرى نمىباشند.
|
|
|
اوريون، در تمام طول سال بصورت بومى وجود دارد، ولى شيوع آن در زمستان و اوايل بهار بيشتر است. قبل از کاربرد وسيع واکسن اوريون، اين بيمارى هر ۲ تا ۴ سال بصورت همهگير تظاهر
مىنمود. ولى در حال حاضر در جوامعى که در سطح وسيعى ايمنسازى مىشوند، اپيدمىهاى ۲ تا ۴ ساله شايع نمىباشد و تنها گاهى همهگيرىهاى محدودى دربين جمعيتهاى حساسى که در نقاط
پرازدحام مساعد (مانند مؤسسهها، بيمارستانها، مدارس شبانهروزي، پادگانهاى نظامى و امثال آن) بسر مىبرند ممکن است بروز نمايد.
|