پنومونيت ناشى از افزايش حساسيت (HP) يا آلوئوليت آلرژيک برونزا (Extrinsic)، يک التهاب با واسطهٔ ايمنى در پارانشيم ريه است که ديوارههاى آلوئولى و راههاى هوائى انتهائى را گرفتار مىکند. اين بيمارى ثانويه به استنشاق تعدادى از غبارهاى آلى توسط يک ميزبان حساس است.
|
|
|
|
اتيولوژى تعدادى از مواد استنشاقى دخيل مىباشند. اين مواد معمولاً آنتىژنهاى آلى هستند (بهويژه اکتينوميستهاى ترموفيليک)، ولى ممکن است شامل ترکيبات غير آلى از قبيل ايزوسياناتها باشند.
|
|
|
تظاهرات بالينى علائم ممکن است بسته به دفعات (Frequency) و شدت برخورد با عامل مسبب، حاد، تحت حاد، يا مزمن باشند. در شکل حاد سرفه، تب، لرز و تنگىنفس ۶ تا ۸ ساعت پس از برخورد با آنتىژن ظاهر مىشود. در اشکال تحت حاد و مزمن ممکن است رابطهٔ گذرا با برخورد با آنتىژن ناديده گرفته شود و تنگىنفس تدريجاً فزاينده ممکن است علامت غالب باشد.
|
|
|
CXR تغييرات غير اختصاصى در ساختمانهاى بينابيني. تغييرات جنب با آدنوپاتى ناف ريه نادر است. CT با قدرت تحليل بالا از سينه (High-Resolution CT) ممکن است نشاندهندهٔ مجموعهٔ مشخصکنندهاى از يافتهها باشد:
|
|
۱. درگيرى سرتاسرى ريه با بالا بودن چگالى (Densuty) آن ۲. بارز بودن ديوارهٔ برونشهاى داراى اندازهٔ متوسط.
|
|
۲. تراکم (Consolidation) تکهاى (Patchy) فضاى هوائى
|
|
۳. فقدان لنفادنوپاتى.
|
|
PFTs و ABGs الگوى محدودکننده (Restrictive) احتمالاً همراه با انسداد راه هوائي، کاهش ظرفيت انتشار (Diffusing Capacity)؛ هيپوکسمى در زمان استراحت يا همراه با ورزش را نشان مىدهد، لاواژ برونکوآلوئولار ممکن است نشاندهندهٔ افزايش لنفوسيتهاى داراى فنوتيپ سرکوبگر - سيتوتوکسيک (Suppressor-Cytotoxic) باشد. بيوپسى ريه ممکن است در برخى بيمارانى که به اندازهٔ کافى از ساير معيارها برخوردار نيستند، ضرورت يابد، ممکن است بيوپسى ترانس برونکيال کافى باشد ولى اغلب بيوپسى باز ريه ضرورى است.
|
|
تشخيص افتراقى عبارتند از:
|
|
ساير بيمارىهاى بينابينى ريه شامل سارکوئيدوز، فيبروز ريوى ايديوپاتيک، بيمارى ريوى همراه با بيمارىهاى کلاژن - عروقي، بيمار ريوى ناشى از داروها؛ پنومونى ائوزينوفيليک؛ آسپرژيلوزيس برونکوپولمونارى آلرژيک؛ بيمارى کارگران سيلوها (Silo Filler's Disease)؛ مايکوتوکسيکوز ريوي، يا ريهٔ کشاورز غير تيپيک (Atypica; Farmer's Lyng)؛ عفونت.
|
|
|
اجتناب از آنتىژن مسبب ضرورى است. شکل مزمن ممکن است در زمان تشخيص تا اندازهاى برگشتناپذير باشد. پردنيزون 1mg/kg)/d) بهمدت ۱۴-۷ روز و پس از آن يک برنامهٔ کاهش تدريجى (Tapering) به کمترين دوز ممکن در عرض ۲ تا ۴ هفته. شکل تحت حاد ممکن است همراه اختلال فيزيولوژيک شديدى باشد و تا چندين روز در بيمارستان پيشرفت کند. درمان با پردنيزون با همان دوز اوليه بهکار مىرود و پس از ۷ تا ۱۴ روز و در عرض ۶-۵ هفته بهتدريج کاهش مىيابد (Taper). سرعت اين کاهش بهوسيلهٔ نشانهها و علائم بيمارى تعيين مىشود. بيماران مبتلا به شکل حاد معمولاً بدون گلوکوکورتيکوئيدها بهبود مىيابند.
|
|
|
|
|
سابقهٔ تاريخچهٔ شغلى و سابقهٔ برخوردهاى احتمالى و رابطه با علائم خيلى مهم هستند.
|
|
|
معاينهٔ فيزيکى غير اختصاصى است، ممکن است نشاندهندهٔ رال در محدودهٔ ريهها و سيانوز در اشکال پيشرفته باشد.
|
|
|
آزمايشگاه رسوبدهندههاى (precipitins) سرمى آنتىژن مسبب ممکن است موجود باشد؛ ولى اختصاصى نيست. پس از برخورد حاد با آنتىژن، نوتروفيلى و لنفوپنى و همچنين افزايش آزمونهاى غير اختصاصى التهاب (پروتئين واکنشگر - C، عامل روماتوئيد و ايمونوگلوبولينهاى سرم) شايع است.
|