جدول توزیع جمعیت و خانوارهای جنگزده در استانهای مختلف کشور (تابستان ۱۳۶۰)
براى اينکه به اهميت مشکل مهاجرين جنگ تحميلى و مسائل مربوط به آن پى ببريم، نخست نظرى به تعداد، پراکندگى و گسترش آن در سطح کشور ضرورى است.
يک سرشمارى که در تابستان سال ۱۳۶۰ يعنى کمتر از يک سال پس از آغاز جنگ توسط مرکز آمار ايران بهعمل آمد (رجوع کنيد به: نتايج آمارگيرى از مهاجرين جنگ تحميلى، مرکز آمار ايران، آبانماه ۱۳۶۰). و شامل مناطق جنگزده و ساير مناطقى بود که محل استقرار و اقامت مهاجرين جنگ تحميلى بود. در اين سرشمارى از ۲ نوع پرسشنامهٔ آمارى استفاده شده بود. پرسشنامهٔ شمارهٔ ۱: شامل فهرستبردارى از خانوارهاى جنگزده و اقامتگاههاى فعلى و محلى قبلى اقامت فرد سؤال شده بود و تعداد افراد خانوار و غيره. فرم شمارهٔ ۲ پرسشنامه خانوار فعلى را در محل اقامت جديد شامل مىشد...
براساس نشريهٔ مذکور جمع خانوارهاى جنگزده که در ساير نقاط اقامت گزيده بودند حدود ۲۵۰،۰۰۰ بوده که شامل يک ميليون و ۴۲۳ هزار نفر مىشد. اما اين ارقام تنها شامل کسانى بود که بهعنوان جنگزده به مراکز ثبتنام و آمارگيرى مراجعه کرده و يا در مراکز استقرار آنها مورد آمارگيرى قرار گرفته بودند ولى کسانى که به اين مراکز مراجعه نکرده بودند در اين آمارگيرى منظور نشده بودند (رجوع کنيد به: نتايج آمارگيرى از مهاجرين جنگ تحميلى، مرکز آمار ايران، آبانماه ۱۳۶۰ صفحهٔ ۸) .
در دومين نشريه که در دىماه ۱۳۶۰ انتشار يافت اطلاعات تکميل و تعداد خانوار جنگزده افزايش يافت، بهطورى که تعداد خانوار به بيش از ۲۵۷،۰۰۰ و تعداد افراد خانوارها به يک ميليون و ۴۵۸ هزار نفر بالغ گرديد. در جدول توزيع جمعيت مهاجر از مبدأ نقاط جنگزده به ساير نقاط و استانها، مبدأ و مقصد مهاجرين مشخص شده. آنچه را که مىتوان در مهاجرت مؤثر دانست ميزان دلبستگى مهاجران به الگوهاى زندگى شهر يا منطقهٔ مبدأ مهاجرت يا موطن اصلى (اعم از زبان، لهجه، آداب و رسوم و دلبستگىهاى خويشاوندى) و نيز الگوهاى زندگى مقصد مهاجرت و درجهٔ نزديکى اين دو به يکديگر، رضايت و عدم رضايت از وضع زندگى در محل اقامت جديد، ويژگىهاى شخصى و شغلى فرد، وضع تأهل و خانوار و تعداد فرزندان و مذهب و تفکر سياسى و عوامل بسيار ديگر که در وجهه نظر فرد نسبت به بازگشت تأثير مىگذارد.
دو سلسله عوامل مهم ديگر را نيز در مورد خاص مهاجرتهاى ناشى از جنگ بهويژه در صورتىکه دورى از موطن بهدليل طولانى شدن جنگ استمرار يافته باشد، نمىتوان نديده گرفت. نخست فاصلهٔ جغرافيائى و فاصلهٔ اجتماعى که هر کدام تعريف خاص خود را دارد و لازم است جداگانه مورد بحث و ارزيابى قرار گيرد.
دوم طول مدت اقامت در محل جديد که آثار مترتب آن جنبههاى مختلفى مىتواند پيدا کند: منجمله تغيير وضعيت زندگى خانوادگى و اقتصادى و رفاهى در مورد تغييرات در زندگى خانواگى که بهصورت طبيعى انجام مىگيرد، افزايش سن فرزندان و تغيير پايگاه اجتماعى آنها مهم است: مثلاً خانوادههائى که به هنگام شروع مهاجرت داراى فرزندان ۱۰ تا ۱۵ ساله بوده پس از ۱۰ سال که از مهاجرت آنها گذشته اکنون فرزندان آنها بين ۲۰ تا ۲۵ سال دارند که از لحاظ سطح تحصيلات و شغل و ازدواج مىتوانند پايگاههاى تازهاى پيدا کرده باشند.
در مورد فرزندان کوچک و کم سن و سال، حداقل ممکن است رشد آنها در محيط جديد زندگى و محيط تحصيلى و آشنائى با دوستان جديد، عادى شده باشد و محيط اوليه و موطن اصلى را به کلى از ياد آنها برده باشد. به هر حال از آنجا که کودکان و نوجوانان قدرت سازگارى زيادى با محيط جديد که احتمالاً شهرهاى بزرگ يا مناطق خوش آب و هوا است مىتواند آنها را به خود جذب کرده باشد، و براى آنها نوعى تحرک اجتماعى محسوب شود، مانند بسيارى از جوانان که بهطور عادى و در جستجوى شغل و تحرک عمودى در دورههائى از زندگى محيط اوليه را ترک مىکنند و احتمالاً در جامعه مقصد جذب شده و باقى مىمانند. حال آنکه اين وضعيت براى والدين آنها و فرزندان بزرگتر خانواده که به زندگى بومى و محيط اوليه و موطن قبلى خود گرفتهاند به آسانى صورت نمىگيرد؛ همچنين ابعاد خانواده ممکن است دچار تغيير و دگرگونى قابل ملاحظهاى شده باشد. چنانکه ممکن است فردى با يک فرزند مسافرت کرده باشد و اکنون داراى دو فرزند باشد. يا برعکس کسى که با والدين پير خود سفر کرده ممکن است اکنون آنها را از دست داده باشد.
همين مسائل را مىتوان در رابطه با تغيير سطح تحصيلات و اطلاعات و نوع شغل و درآمد نيز ذکر کرد که هر کدام به نوبهٔ خود مىتواند جزء عوامل مؤثر در تصميمگيرىهاى مربوط به بازگشت مهاجرين جنگ تحميلى باشد: در مورد خاص جنگ عراق عليه ايران بايد شهادتها و معلوليتها را نيز توجه قرار داد.
شايد يکى از مسائل سيار مهم و سرنوشتساز را در اين رابطه با تصميم به بازگشت خانوادههاى مهاجرين جنگ تحميلى، وضعيت شغل و مسکن آنها دانست: معلوم است که اگر مهاجر هاجر توانسته باشد در موطن جديد شغل خوب و پردرآمدى بهدست آورد يا سرمايهگذارى قابل ملاحظهاى کرده باشد، يا در محل اقامت جديد مسکن مناسبى خريده يا در اختيار داشته باشد تنها در شرايط ويژهاى حاضر به بازگشت خواهد بود و حال آنکه کسانى که به لحاظ شغلى و مسکن در وضعيت ناهنجار و دشوار اجارهنشينى و مضيقه بهسر مىبرند در صورتىکه شرايط سکونت در محل آماده شود امکان بازگشت آنها در کوتاه مدت بسيار زياد است.
غالب اوقات مهاجرتها زنجيرهاى است و اعضاء و بستگان و خويشاوندان و حتى آشنايان نزديک يا همشهرىها و هممحلىها همچنان که به محل اقامت مقصد مسافرت کردهاند و گروههاى مجاور را تسهيل مىکنند زيرا کمکهاى خويشان و آشنايان است که مشکلات روانى و ارتباطى و کمبودهاى مختلف آنها را تا حدى جبران و زندگى را آسانتر مىسازد.
بنابراين اگر عدهاى بهدليل مشکلات زندگى و نداشتن مسکن و شغل و سرخوردگى در محيط جديد و عدم جذب و بيگانگى با محيط و تجربهٔ تازهاى که در محيط جديد آموختهاند به موطن خود باز مىگردند و آرزوى خانه و کاشانهٔ اوليهٔ خود را دارند، اما عدهاى نيز ممکن است بهدليل شغل خوب و عادت به زندگى در محل جديد، مدتها بين مبدأ و مقصد در رفت و آمد باشند و زندگى دوگانهاى را بگذرانند تا آنکه با توجه بهعوامل جذب کننده و دفع کنندهٔ محيط يکى از دو محل مبدأ يا مقصد را نهايتاً ترجيح دهند؛ ليکن ممکن است اين امر چندين سال بهطول بيانجامد و فرد يا برخى اعضاء خانواده قادر به تصميمگيرى نباشد.
امکانات زندگى، خود شامل مسکن، وسايل رفاهى است و منظور از مشارکت، درجهٔ شرکت دادن شهروندان يک شهر يا منطقه در فعاليتهاى عمرانى و در بازسازى محيط جديد زندگى آنها است که در اينجا مرکز و محور اصلى بحث ما را تشکيل مىدهد.
مشکلات مهاجرين جنگ تحميلى را در چهار مقولهٔ خانوادگى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى مىتوان خلاصه کرد.
اگر نياز به مسکن از مقوله نياز خانوادگى و شغل از مقولهٔ اقتصادى و مشکلات روانى از مقولهٔ اجتماعى تعريف شود، مسائلى نظير تطابق با محيط و پذيرش سنتها وسيع از مقولهٔ فرهنگى است که تنها از طريق مشارکت فعال که اکثريت اعضاء خانوادهٔ مهاجر در فعاليتهاى سازندگى و عضويت در شوراها و تعاونىهاى محلى و ادارهٔ امور منطقه تحقق مىيابد و پاسخگوى نيازهاى روانى و فرهنگى مهاجر است.
بنابراين مهاجر جنگزده در محل نه فقط مىتواند از حالت منفعل خارج و به يک عنصر فعال، کارآ، اجتماعى و سازنده تبديل شود، بلکه در ضمن سرمايههائى که در منطقه بهکار خواهد افتاد نتايج آن مستقيماً نصيب خود شهروندان جنگزده مىشود.
جدول توزيع جمعيت و خانوارهاى جنگزده در استانهاى مختلف کشور (تابستان ۱۳۶۰)