نظريهٔ شرطى شدن فعال به جاى تکيه بر تصورات و تبيينهاى نظري، مشتمل بر اصول و فنونى است که در مجموع، فنآورى رفتار را به وجود مىآورد. اين اصول و فنون در چند دهه اخير در تدريس، مشاوره و راهنمايي، تربيت کودکان غيرعادى و حتى روان درمانى و تربيت حيوانات براى انجام دادن کارهاى خارقالعاده به کار رفته است. بحث مشروح درباره اين اصول و فنون در اينجا امکانپذير نيست، اما آشنايى مختصر با آنها مىتواند معلمان و مربيان را در فرايند فعاليتهاى آموزشى يارى دهد. مهمترين فنونى که بر اساس نظريهٔ شرطىشدن فعال ارائه شدهاند عبارتند از:
|
|
|
|
|
| تقويت مثبت (positive reinforcement)
|
|
هرگاه بعد از پاسخي، محرکى را وارد محيط کنيم و آن محرک احتمال بروز پاسخ را افزايش دهد يا سبب ابقاى آن شود، به چنين محرکى تقويتکننده مثبت مىگويند؛ مثلاً اگر معلمى بعد از موفقيت شاگرد خود در امتحانات، او را به غذاى گرم دعوت کند و اين باعث افزايش رفتار شاگرد (گرفتن نمرات عالى) شود، غذاى گرم، يک تقويتکننده است، اما اگر غذاى گرم موجب افزايش رفتار نشود، هرچند لذيذ باشد و شاگرد از خوردن آن احساس لذت کند، نمىتوان آن را تقويتکننده دانست. بنابراين، هر تقويتکنندهاى مىتواند يک پاداش باشد، اما هر پاداشى نمىتواند تقويتکننده باشد.
|
|
| تقويت منفى (negative reinforcement)
|
|
تقويت منفى يعنى خارج کردن محرک از موقعيت، به منظور افزايش رفتار مطلوب. تقويت منفى همچون تقويت مثبت، احتمال بروز رفتار را افزايش مىدهد. تنها تفاوت بين اين دو در اين است که در تقويت مثبت، يک محرک مطلوب به ارگانيسم معرفى يا به موقعيت اضافه مىشود، در حالى که در تقويت منفي، يک محرک بيزارکننده از موقعيت خارج مىگردد يا تقليل داده مىشود؛ مثلاً اگر پنجره کلاس باز باشد و سر و صداى خيابان موجب عدم توجه به درس يا يادگيرى شاگردان شود، مىتوان با بستن پنجره، احتمال بروز پاسخ مطلوب، يعنى توجه به معلم و يادگيرى شاگردان را افزايش داد.
|
|
| تعميم (generalization) و تميز (discrimination)
|
|
تعميم عبارت است از گسترش پاسخ از محرکهاى اوليه به محرکهاى مشابه؛ به عبارت ديگر، تعميم فرايندى است که طى آن، پاسخ ياد گرفته شده در حضور محرکى خاص، در شرايط ديگر و در حضور محرکهاى ديگر نيز از ارگانيسم بروز کند؛ مثلاً کودکى که کلمهٔ گاو را تازه ياد گرفته است، ممکن است به علت شباهت؛ هر حيوانى را گاو صدا کند. پديدهٔ تعميم در آموزش و پرورش کاربرد زيادى دارد؛ زيرا با اين روش، شاگرد قادر مىشود پاسخى را که در حضور محرکى خاص ياد گرفته است، در حضور تعداد بىشمارى از محرکها که شباهتى با محرک اوليه دارند، از خود بروز دهد؛ مثلاً مىتوان به شاگرد ياد داد که راهحل مسائلى را که در کلاس درس ياد گرفته است، به موقعيتهاى همسان در زندگى خارج از مدرسه تعميم دهد. گرچه اغلب تعميم در فرايند يادگيرى عمل مطلوبى است، افراط در تعميم يا تعميم نامناسب سبب اختلال در يادگيرى خواهد شد. براى اجتناب از تعميم نامناسب مىتوان از تميز استفاده کرد؛ يعنى به شاگردان کمک کرد تا بين يک محرک و محرکهاى ديگر تميز قائل شوند و بدانند که در مقابل چه محرکى بايد پاسخى مقتضى ارائه دهند و در مقابل چه محرکى پاسخ ندهند.
|
|
| روشهاى ايجاد رفتارهاى تازه
|
|
|
| يادگيرى از طريق تقليد (imitation) و سرمشقگيرى (modeling)
|
|
يکى از روشهاى مهم يادگيري، بويژه در کودکان، يادگيرى از طريق تقليد است. نمونهٔ اين نوع يادگيري، زبانآموزى است که قسمت اعظم آن از راه تقليد و سرمشق گرفتن از ديگران تحصيل مىشود. البته همانگونه که در مبحث تقويت گفته شد، بايد بلافاصله بعد از تقليد رفتارى مطلوب، آن رفتار را تقويت کرد.
|
|
| تفکيک پاسخ (reponse differentiation)
|
|
هنگام تدريس رفتارى تازه، اگر اجزاء آن رفتار در خزانهٔ رفتار يادگيرنده موجود باشد، مىتوان از روش تفکيک پاسخ استفاده کرد. در روش تفکيک پاسخ، معلم به تقويت اجزائى از رفتار مىپردازد که مفيد تشخيص داده مىشود و به اجزاء نامربوط توجهى نمىکند.
|
|
|
وقتى اجزاء رفتار مورد نظر را نتوان در رفتار يادگيرنده مشاهده کرد، از روش شکل دادن استفاده مىشود. از طريق شکلدهى رفتار مىتوان طرحهاى رفتارى تازه و پيچيدهاى را به وجود آورد؛ مثلاً کبوترى که کليدى را بر مىدارد، سگى که پنجهاش را بلند مىکند، اسبى که سرش را حرکت مىدهد و آنچه در سيرکها مشاهده مىشود، همه بازگو کنندهٔ شکلدهى رفتار از طريق شرطى شدن فعال است.
|
|
|
زنجيره کردن يعنى انتخاب رفتارهايى که قبلاً در خزانهٔ رفتار فرد وجود داشتهاند و ترکيب کردن آنها با يکديگر و ايجاد يک رفتار پيچيدهتر. بهترين مثالى که براى زنجيره کردن مىتوان ارائه داد، بازى کردن با قطعات بريدهٔ تصاوير است.
|