بهعلت تقاطع نيمى از رشتههاى آوران مردمک در کياسما و رفتن نروم دوم راه مردمک از هسته پرهتکتال به هسته ادينگر وستفال همانطر و طرف مقابل، نور تابيده شده به يک چشم منجر به ميوز در هر دو چشم مىشود. شدت اين پاسخ در هر چشم متناسب با توانائى انتقال تحريک نورانى عصب اپتيک چشمى است که مستقيماً تحريک شده است. در بيمارى که از کاهش ديد شکايت دارد به کمک اين تست مىتوانم مسائل موضعى چشم نظير کاتاراکت را از مسائل عصب اپتيک تمايز داد. حتى در موارد شديد کاتاراکت هم اين تست، طبيعى مىماند ولى در آسيب عصب اپتيک يا ضايعات بزرگ شبکيه شدت پاسخ مردمک چشم درگير، در تابش نور مستقيم به همان چشم، خفيفتر از تابش نور به چشم سالم است. بهاين پديده نقص نسبى آوران مردمک (RAPD) يا مردمک مارکوس گان مىگويند (شکل - نقص آوران مردمک -). علل کاهش يکطرفه ديد بدون نقص آوران مردمک (RAPD منفي) شامل عيوب انکساري، محيط کدر (کاتراکت)، آمبليوپي، هيسترى يا تمارض، ضايعه ماکولار و مسائل کياسماتيک مىباشد. در آسيب بازوى کوليکولوس فوقانى توسط خونريزى تالاموس، نقص آوران مردمک (RAPD مثبت) همراه با ديد طبيعى رخ مىدهد. اصطلاح نقص مردمکى آموئوروتيک (Amaurotic) عبارتند از: RAPD مثبت در چشمى که بهعلت بيمارى يکطرفه و شديد شبکيه يا عصب اپتيک نابينا شده است.
نوروآناتومى راههاى مردمک
رفلکس نورى مردمک
راه رفکلس نورى کاملاً زير کورتکس است. رشتههاى آوران مردمک درست قبل از هسته ژنيکوليت خارجى از اپتيک تراکت خارج مىشوند و از طريق بازوى کوليکولوس فوقانى وارد ساقه مغز شده در هسته پرهتکتال سيناپس مىکنند. نرون دوم آن از قسمت پشتى قنات سيلويوس به هسته ادينگر و ستفال همانطرف و طرف مقابل ساقه مغز مىرود و در آنجا با نرون سوم که در عصب زوج III وارد مىشود سيناپس مىکند. اين نروم سوم در گانگليون سليارى در کاسه چشم سيناپس کرده و آخرين نرون از طريق اعصاب سيليارى کوتاه به اسفنکتر عنبيه مىرود.
رفلکس نزديک
وقتى چشمها به يک شيء نزديک نگاه مىکنند سه واکنش تطابق، همگرائى و ميوز رخ مىدهد تا تصويرى واضح از شيء بر شبکيه ايجاد کنند. راه وابران مشابه رفلکس نورى است ولى راه آوران از ميدبرين در قسمت شکمى هسته ادينگر وستفال به کورتکس دو طرف مىرود. اين رفکلس يک رفلکس خالص نيست چرا که هر جزء آن يعنى تطابق را با عدسىها، همگرائى را با منشور و ميوز را با ميدرياتيکهاى ضعيف مىتوان خنثى کرد در حالىکه دو جزء ديگر مىمانند. اين رفلکس حتى در فرد کورى که به او گفته مىشود به نوکبينى خود نگاه کند رخ مىدهد. اسپاسم تطابق، زيادى فعاليت دو طرفه اين رفلکس است. ضعف دوطرفه تطابق در بوتوليسم و سندرم گيلنباره (واريانت ميلر - فيشر) رخ مىدهد.