جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

ای آرزوی جانم در آرزوی آنم


ای آرزوی جانم در آرزوی آنم    کز هجر یک شکایت در گوش وصل خوانم
دانی چگونه باشم در محنتی چنینم    زان پس که دیده باشی در دولتی چنانم
با دل به درد گفتم کاخر مرا نگویی    کان خوشدلی کجا شد دل گفت می‌ندانم
آری گرت بیابم روزی به کام یابم    ورنه چنانکه باشد زین روز درنمانم
گه‌گه به آب دیده خرسند کردمی دل    کار آن‌چنان شد اکنون آن هم نمی‌توانم
من این همه ندانم دانم که می‌برآید    جانم ز آرزویت، ای آرزوی جانم


همچنین مشاهده کنید