يکى از مفاهيم اساسى برنامهريزى جهانگردى اين است که جهانگردى بايد بهعنوان يک نظام مرتبط با عوامل عرضه و تقاضا در نظر گرفته شود. نظام جهانگردى در نمودار زير نشان داده شده است. عوامل تقاضا، بازارهاى جهانگردى داخلى و بينالمللى و ساکنان محلى مىباشند که از جاذبههاى جهانگردي، تسهيلات و خدمات استفاده مىکنند. عوامل عرضه فعاليتها و جاذبههاى جهانگردي، محل اقامت و ديگر تسهيلات و خدمات مىباشد. جاذبهها شامل جاذبههاى طبيعي، فرهنگى و انواع خاصى از خصيصهها است پارکهاى تفريحي، باغوحشها، باغهاى گياهشناسى و آکواريومها از آن جمله هستند ـ و فعاليتها به اين جاذبهها مربوط مىشوند. محل اقامت شامل هتلها، متلها، مهمانپذيرها و هر مکان ديگرى است که جهانگردان در آنجا شب را به استراحت مىپردازند. مقولهٔ خدمات و تسهيلات جهانگردى که دربرگيرندهٔ امور مسافرتى و سياحتي، رستورانها، خريد، امور بانکي، مبادلهٔ ارز، خدمات و امکانات پستى و پزشکى است، عوامل عرضه، توليدات جهانگردى ناميده مىشوند.
عناصرى ديگر نيز به عوامل عرضه مربوط مىشوند. بهمنظور قابل استفاده کردن خدمات و امکانات، تأسيسات زيربنائى مورد نياز است. تأسيسات زيربنائى جهانگردى بهطور ويژه شامل حمل و نقل (هوائي، زميني، راهآهن، دريائى و غيره)، آبرساني، برقرساني، فاضلاب، دفع زباله و مخابرات مىباشد.
سيستم جهانگردى
عوامل عرضه
عوامل تقاضا
جاذبهها و فعاليتها
بازارهاى جهانگردى بينالمللى
محل اقامت
بازارهاى جهانگردى داخلى
ديگر خدمات و تسهيلات جهانگردى
استفاده ساکنان از جاذبهها، امکانات و
خدمات جهانگردى
حملونقل
ديگر تأسيسات زيربنائى
عناصر سازمانى
ايجاد تأسيسات زيربنائى مناسب نيز براى حفاظت از محيطزيست حائزاهميت است. اين امر به حفظ سطح بالائى از کيفيت محيطى کمک مىکند که براى جهانگردى موفق بسيار ضرورى و براى ساکنين مطلوب مىباشد.
توسعه، عملکرد و مديريت کارآمد جهانگردى نيازمند عناصر نهادى معينى است. اين عناصر عبارتند از:
ـ ساختارهاى سازماني، بهويژه دفاتر جهانگردى دولتى و اتحاديههاى جهانگردى بخش خصوصى مانند اتحاديهٔ هتلها.
ـ قوانين و مقررات مربوط به جهانگردى از قبيل تعيين استانداردها و صدور مجوز براى هتلها و آژانسهاى مسافرتى و سياحتي.
ـ برنامههاى آموزشى و کارآموزى و مؤسسات کارآموزى براى آمادهسازى افراد جهت کار مؤثر در امور جهانگردي.
ـ فراهم بودن سرمايهٔ مالى بهمنظور توسعهٔ جاذبهها، تسهيلات، خدمات و تأسيسات زيربنائى جهانگردي، و ايجاد ساز و کارهائى براى جلب سرمايهگذاري.
ـ تدوين برنامههاى بازاريابى و تبليغاتى جهت شناساندن کشور و منطقه به جهانگردان و ترغيب آنها به بازديد از منطقه، و ايجاد تسهيلات و خدمات و اطلاعاترسانى جهانگردى در مناطق مقصد جهانگردان.
ـ ايجاد تسهيلات مسافرتى (شامل اخذ ويزا)، گمرک و ارائهٔ ديگر خدمات و امکانات در مبادى ورودى و خروجى جهانگردان.
همچنين، عناصر سازمانى شامل نحوهٔ بالا بردن تقسيم منافع اقتصادى جهانگردي، اقداماتى براى حفاظت از محيطزيست، کاهش مسائل اجتماعى زيانآور و حفظ و نگهدارى ميراث فرهنگى مردم در مناطق سياحتى مىباشد.
بهعنوان يک نظام مرتبط، اين امر حائزاهميت است که هدف برنامهريزى جهانگردي، توسعهٔ کلى همهٔ بخشهاى نظام اعم از عوامل عرضه و تقاضا و عناصر سازمانى و مادى است. اگر اين نظام با توسعهٔ هماهنگ همهٔ بخشها برنامهريزى شود، عملکرد مؤثرترى خواهد داشت و منافع مطلوبى را به ارمغان خواهد آورد. گاهى اين رهيافت نظام يکپارچه، رهيافت جامع برنامهريزى جهانگردى نيز خوانده مىشود، زيرا تمام عناصر جهانگردى در فرآيند برنامهريزى و توسعه مدنظر قرار مىگيرند.
به همان اندازه که برنامهريزى براى يکپارچه کردن نظام جهانگردى داراى اهميت مىباشد، برنامهريزى براى ادغام جهانگردى در سياستهاى توسعهٔ کلان، طرحها و الگوهاى يک کشور با يک منطقه نيز حائزاهميت است. بهعنوان مثال، برنامهريزى براى ادغام در سياستهاى توسعه کلان تمام تضادهاى ممکن را در خصوص استفاده از منابع يا مکانهاى معين براى انواع گوناگون توسعه، از ميان خواهد برد. بهعلاوه اين امر استفادهٔ جداگانه از تأسيسات زيربنائى گرانقيمت را براى تأمين نيازهاى عامه مردم و نيز جهانگردى فراهم مىآورد.
بنابراين تدوين و اتخاذ طرحها و سياستهاى توسعهٔ جهانگردى براى يک ناحيه بهمنظور هدايت تصميمگيرى در خصوص سياستهاى توسعه، تأکيد مىشود. در هر حال، برنامهريزى جهانگردان بايد بهعنوان يک روند دائمى و انعطافپذير شناخته شود. در چارچوب سياستها و پيشنهادها بايد انعطاف وجود داشته باشد تا امکان سازش با تغيير شرايط، حاصل شود. يک برنامهريزى بسيار انعطافپذير اجازه نخواهد داد که توسعه پذيراى تغييرات باشد.
ممکن است با پيشرفتهائى در فنآورى حملونقل، تحولى در اشکال جديد جهانگردى و تغييراتى در روند بازار روى دهد. حتى اگر برنامهٔ جهانگردى انعطافپذير باشد اهداف اساسى آن نبايد از ميان برود ولى ممکن است الگوهاى خاص توسعه تغيير يابند. به هر حال توسعه پايدار بايد کماکان حفظ شود.
برنامهريزى براى توسعهٔ جهانگردى بايد پيشنهادهائى را ارائه دهد که خلاق و ابداعى و قابل اجراء نيز باشند. فنون مختلف اجرائي، در کليهٔ مراحل روند برنامهريزى بايد مورد توجه قرار گيرند. اين رويکرد تضمين مىکند که پيشنهادها را مىتوان به نتيجه رساند و مبنائى را براى تعيين فنون اجرائى لازم فراهم مىکند. بهعلاوه فنون اجرائى مىتوانند تنها بر روشهاى تعيينشده تکيه نکنند و خلاق باشند گنجاندن مشخصات فنون اجرائى و گاهى اوقات دستورالعملى جداگانه دربارهٔ چگونگى انجام توصيههاى برنامه در يک برنامهٔ جهانگردى امرى متداول است.
مشارکت مردم در برنامهريزى
برنامهريزى به نفع مردم صورت مىگيرد و آنها بايد در برنامهريزى و توسعهٔ جهانگردى در مناطق خود دخيل باشند. از طريق اين مشارکت، توسعهٔ جهانگردى اتفاقنظر مردم را از آنچه که آنها مىخواهند نشان خواهد داد. همچنين، اگر ساکنان در تصميمات مربوط به توسعه و برنامهريزى شرکت کنند ـ و اگر متوجه مزاياى امر جهانگردى باشند، احتمالاً بيشتر از آن حمايت خواهند کرد. در سطوح ملى و منطقهاى برنامهريزى طرحهاى جهانگردي، روش معمول براى جلب مشارکت مردم، ايجاد يک کميتهٔ تدارکاتى است. اين کميته تيم برنامهريزى را راهنمائى کرده و کار آنها را بهويژه گزارشهاى پيشنويسشده و پيشنهادهاى سياستى و برنامهريزى را مرور مىکد. يک کميتهٔ تدارکاتى مطالعهٔ برنامهريزى تنوعاً متشکل از نمايندگان آژاتنسهاى دولتى وابسته به امور جهانگردي، بخش خصوصي، و سازمانهاى اجتماعي، مذهبى و ديگر سازمانهاى مربوط است.
همچنين دربارهٔ طرح مزبور مىتوان جلسات علنى همگانى برگزار کرد. در اين جلسات براى اشخاص فرصتى ايجاد مىشود تا دربارهٔ اين طرح اطلاعاتى کسب و نظرات آنها را بيان کنند. زمانىکه طرح تکميل مىشود، روش معمول ديگر، برگزارى سمينار جهانگردى منطقهاى و ملى است. اين سمينار، به شرکتکنندگان و عموم مردم در ارتباط با اهميت توسعهٔ کنترلشدهٔ جهانگردى و پيشنهادهاى طرح، آگاهى مىدهد. چنين سمينارهائى اغلب از تبليغات گستردهاى در رسانههاى گروهى برخوردار مىشوند.
در يک کشور يا منطقه پهناور، روند معمول اين است که مراجع اصلى با مشارکت مردم ـ مانند آنچه در بالا ذکر شد ـ طرح جهانگردى را تهيه کنند. اين روش را مىتوان رويکرد از بالا ـ به پائين ناميد. رويه ديگرى که بعضى اوقات مورد استفاده قرار مىگيرد. روش از پائين ـ به ـ بالا است. اين روش شامل برپائى جلساتى با حضور جوامع و يا بخشهاى محلى بهمنظور تعيين نوع توسعهاى است که آنها مىخواهند داشته باشند. سپس اين عقايد و اهداف محلى در طرح منطقهاى و ملى گنجانده مىشوند. اين روش به مشارکت محلى بيشتر عامه مردم در روند برنامهريزى نائل مىشود. اما زمان بيشترى صرف مىشود و ممکن است منجر به ايجاد اهداف، سياستها و پيشنهادهاى توسعهٔ متضادى در ميان مناطق محلى شود. براى ايجاد يک طرح منسجم بايد اين اختلافات در سطوح منطقهاى و ملى برطرف شوند. اين نکته حائز اهميت است که الگوهاى توسعهٔ ناطق محلي، مکمل و تقويتکننده يکديگر باشند و در عين حال احتياجات و خواستههاى جوامع محلى را نيز منعکس کنند. اغلب ادغام روشهاى از بالا ـ به ـ پائين و از پائين ـ به ـ بالا نتايج بسيار خوبى به بار مىآورد.