در سال ۱۰۵ ميلادي، کاغذى تقريباً به شکل امروزى در چين اختراع شد. ششصد سال بعد در همان سرزمين يک نوع چاپ خاص ابداع شد. با اين روش ابداعي، مطالبى را روى چوب حکاکى مىکردند، چوب را با مرکبى که از دوده و آب تشکيل شده بود مىاندودند و روى کاغذ فشار مىدادند (به شيوهٔ پارچههاى قلمکار اصفهان). به اين ترتيب تلاش نخستين قدم براى تکثير پيامهاى مکتوب آغاز شد.
اگر راه ابريشم را به ياد آوريم، بايد تصور کنيم که آن کاغذ اختراعى تسىلوان و آن کاغذهاى چاپ شدهٔ چينى با تأخيرى که از مدت آن بىاطلاع هستيم به سرزمين ايران نيز رسيده و مورد استفاده قرار گرفته باشد.
سندى در دست است که به موجب آن حدود يک هزار و يک صد سال پيش کارگران چينى براى ساختن کاغذ در ايران به سر مىبردهاند و در خراسان براى ايرانىها کاغذ کتانى مىساختهاند.
ابن نديم در الفهرست مىنويسد: 'کاغذ خراسانى از کتان بهدست مىآيد و کارگران چينى آن را در خراسان همانند کاغذ چينى مىسازند و انواع آن طلحي، نوحي، فرعوني، جعفرى و طاهرى است.
على سامى مىنويسد: 'در هيچ يک از کشورهاى جهان به جز چين در ايام مينگ هوانگ نظير آن شوق و علاقهاى که از قرن هشتم- حدود همان سالهائى که کارگران چينى در خراسان کاغذ مىساختهاند- تا يازدهم ميلادى در قلمرو اسلام براى جمعآورى کتاب بود بهوجود نيامد.' (سامي، ۱/۱۳۵۲، ص ۴۱)
نتيجهٔ آن شوق و علاقه، کتابخانههاى بسيار بود که از دوران حکومت مادها (۲۵۰ قبل از ميلاد) تا حملهٔ مغول به ايران تأسيس شدند و فقط اسامى حدود ۱۴۴ کتابخانهٔ آن شناخته شده است (اين آمار را از دورهٔ ۱۶ سالهٔ مجلهٔ هنر و مردم استخراج کردم). از اين تعداد ۵۶ کتابخانه مربوط به دانشگاهها و مدارس قديمهٔ ايران و ۸۸ کتابخانهٔ ديگر شامل کتابخانههاى دانشمندان و سلاطين و کتابخانههاى به اصطلاح ملى بوده است. اما توانستيم فقط تعداد کتابهاى ۶ کتابخانه را از منابع گوناگون استخراج کنم که عبارت هستند از:
جدول کتابخانه ها
کتابخانهٔ بزرگ شهر شاهپور (همايونفرخ، ۱۰/۱۳۴۵،ص ۱۲)
۱۰۴۰۰
جلد کتاب
کتابخانهٔ نظاميه (همايونفرخ، ۲/۱۳۴۶.ص ۲۱)
۷۰۰۰
جلد کتاب
کتابخانهٔ رشيدالدين و طواط (همايونفرخ، ۱۲/۱۳۴۵.ص۱۵)
۱۰۰۰
جلد کتاب
کتابخانهٔ عزيزيه و مرو (همايونفرخ، ۲/۱۳۴۶.ص ۲۷)
۱۲۰۰۰
جلد کتاب
کتابخانهٔ حبشى بن معزالدولهبن بويه (همايونفرخ، ۱۰/۱۳۴۵،ص۷)
۱۵۰۰۰
جلد کتاب
کتابخانهٔ صاحب ابن عباد٭ (همايونفرخ، ۹/۱۳۴۵،ص ۲۱)
۱۱۷۰۰۰
جلد کتاب
جمع
۱۶۲۴۰۰
جلد کتاب
* صاحببن عباد ضمن توصيف از کتابى (الاغانى ابوالفرج اصفهاني) نوشته است: 'در کتابخانهام يک صد و هفده هزار جلد کتاب نفيس دارم، ليکن آنگاه که کتاب الاغانى را بهدست آوردم از خواندن کتابهاى ديگر بازماندم. ابوالحسن بيهقى پس از حريق اين کتابخانه، از مانده کتابها ديدن کرده و نوشته است: من کتابخانه را پس از سوزانده شدن به دستور سلطان محمود ديدم و مىتوانم مشکلات حمل آن را ارزى به بخارا گواهى دهم/ مورخان نوشتهاند که هنگام سوزاندن کتابهاى کتابخانه صاحبابن عباد، کفاشهاى رى نزد مأموران سلطان محمود غزنوى رفتند که جلدهاى چرمى کتابها را براى مصرف در تهيه کفش به آنان بفروشند ولى مأموران اجازهٔ چنين کارى نداشتند. بنابراين کتابها را از کتابخانه خارج کردند و در گودالى بيرون از شهر ريخته و آتش زدند. تعداد کتابها بهقدرى زياد بود که آن گودال به تلى تبديل شد و تا مدتها بعد، آنجا به تل کتاب معروف بود (سامي، ۱۳۵۲، ص ۴۱).
اگر تعداد کتب ۶ کتابخانه حدود ۱۶۲ هزار جلد باشد مىتوان به حدودى مبهم از مجموع کتب ۱۴۴ کتابخانه پى برد. در حالىکه در حال حاضر مجموع کتب خطى تا دوران قاجاريه در کتابخانههاى ايران حدود ۴۸ هزار جلد است.٭
٭ رقم ۳۷ هزار جلد کتاب خطى از جدول مندرج در صص ۶۹ تا ۷۲. مجله هنر و مردم شماره ۴۹، آبان ۱۳۴۵ با عنوان فهرست کتابخانههاى ايران استخراج شد.
با مقايسهٔ همين دو ارقام، مىتوان به پائين بودن منابع در دست، نسبت به مجموع پيامهاى نوشتارى سرزمين ايران به هنگام ورود به کهکشان گوتنبرگ پى برد. مجموعهاى که اگر هنوز وجود داشت بار پر ارزشى براى انتقال به اين کهکشان پيش از ورود به کهکشان گوتنبرگ تجربيات ديگرى بهدست آمده بود نوعى ارتباطات سنتى شبه جمعى ابداع کرده بودند چاووشي، نقالي، تعزيهخواني، پردهدارى و... همراه با آن کتابهائى که اگر مىماندند، در مجموع مىتوانستند محتواء زندگى در کهکشان گوتنبرگ ما را شکل بدهند و بنيادى براى محتواء زندگى در کهکشان مارکنى باشند.