شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا
نفوذ عالمان مذهبى
سياست دينى صفوى حالتى از غلبهٔ عالمان مذهبى پديد آورد که از ميانهٔ سدهٔ دهم آغاز شد و جز در بعضى فترتهاى کوتاه همواه به قوت خود باقى ماند. اگرچه شاه اسمعيل شخصاً عالمان شرعى شيعه را به ديدهٔ احترام مىنگريست و از بذل لطف و مال بدانان دريغ نمىورزيد، ليکن تسلط او بر امور چنان بود که مجالى به آنان براى تحميل نفود خود نمىداد و اين چيرگى عالمان دين بر همهٔ امور شرعى و عرفى در واقع از زمان پادشاهى طهماسب آغاز شد. زيرا هنوز چند سالى از دوران سلطنت اين پادشاه نگذشته بود که از جميع 'مناهى' توبه کرد (۹۳۹ هـ) و نتيجهٔ اين اقدام وى آن شد که در سراسر کشور 'شرابخانهها و بوزه (۱) خانها و بيتاللطف و ساير نامشروعات' را بستند و صرف بنگ و حشيش و بوزه و شراب از ملاء عام به مجلسهاى پنهانى خواص و عوام انتقال يافت و مقدمهٔ دورهاى از دعوى تعبّد و تقدّس بهوسيلهٔ پادشاه صفوى و ملازمانش شد که تا پايان حيات او (۹۷۰ هـ) به درازا کشيد و در خلال همين مدتى است که کار معاشرت شاه با عالمان دين و حتى حضور در مجلسهاى بحث آنان بالا گرفت و احترام و اعتقاد به عالمان دين تا بدانجا رسيد که حتى، به شيوهٔ صوفيان نسبت به مشايخ خود، براى آنان دعوى 'کرامت' شد. |
(۱) . يوزه نوعى شراب بود که از آرد برنج و ارزن و جو مىساختند و در ايران و فرارود (ماوراءالنهر) بسيار مىنوشيدند. |
درست است که در ميان اهل سنت حديثها و خبرهائى در حفظ حرمت عالمان دين جارى است اما ما شيعيان حديث خاصّى در اين مورد داريم که به حضرت امام صادق (ع) نسبت داده شده و آن چنين است: 'انظروا اِلى مَن کان منکم قَد روى حديثنا و نظر فى حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا، فارضوا به حکماً، فانى قد جعلته حاکماً، فاذا حکم بحکم فمن لم يقبله منه فَانَّما بحکمالله استخَفَّ و علينا ردّ و هو رادّعلىالله و هو على حدّالشرک' (نقل از روضاتالجنات، ج ۴، ص ۳ـ ۳۶۲). مضمون اين حديث و اعتقاد شيعيان به آن بر پايه و نفوذ عالمان شرع مبين در ميان مردم مىافزايد و آن را به بالاترين حدّ مىرساند و کسانى را که از اطاعت آنان سرباز زنند در شمار مشرکان و دشمنان خدا درمىآوَرَد. از سوى ديگر استناد به حديث فوق از آغاز عهد صفوى محلّ توجه به پادشاهان آن سلسله بود و بديهى است که به علماى دين مبين مجال مىداد تا بتوانند در تمامى کارهاى عرفى و شرعى دخالت و نفوذ داشته باشند. موضوع ديگرى که بر قدرت علما در آن عهد مىافزود نيابت آنان بود از حضرت حجّت (عج). اين دو امر را بايد سبب اصلى قدرت يافتن عالمان تشيّع در عهد صفوى دانست. |
شاه طهماسب در فرمانهائى که دربارهٔ اطاعت از محقق کرکى (م ۹۴۰ هـ) داده چند بار، او را با عنوان 'نايبالامام' ستوده و علاوه بر اين در يکى از يادداشتها که مىگويند به خط او بود، بعد از اشاره به حديث مذکور که به امام صادق نسبت داده شده، چنين نوشته است: 'لايح و واضح است که مخالفت حکم مجتهدين که حافظان شرع سيدالمرسليناند با شرک در يک درجه است. پس هر که مخالفت خاتمالمجتهدين... کند و در مقام متابعت نباشد بىشائبه ملعون و مردود و در اين آستان ملک آشيان مطرود است...' |
چنين حکم و دستورى خط مشى دولت صفوى را تا پايان اين عهد معلوم کرد و اگرچه جانشين شاه طهماسب يعنى شاه اسمعيل دوم با اظهار تمايل به عالمان اهل سنت، نظر و حکم مذکور را اندکى سست کرد ليکن چون دوران قدرتش کوتاه بود در اين نظام مذهبى شديد رخنهاى حاصل نشد بهخصوص که شاه عباس بزرگ با تجديد احترام عالمان دين سياست مذهبى نياى خود را با قوت تمام دنبال نمود. |
اين قدرت و نفوذ اگرچه با انقراض صفويان و ظهور نادر و کماعتنائى او به عالمان مذهبى و نپرداختن کريمخان زند به اين موضوع چند گاهى فرو نشست ليکن به زودى در عهد فتحعلى شاه به اوج کمال رسيد. |
چون دولت صفوى حاجت به افزايش عالمان شرع به طريقهٔ اماميان داشت، از همان آغاز کار خود شروع به تشويق آنان از راه مساعدتهاى مالى کرد. اين کار از عهد شاه اسمعيل شروع شد و در عهد شاه طهماسب به کمال رسيد و او براى گروهى از عالمان شيعه که در قلمرو سلطنت وى مىزيستند مستمرى و هدايا و حتى موقوفههائى برقرار کرد. از جمله براى محقق ثانى وظيفه و مقررى سالانه معين کرد و علاوه بر اين موقوفاتى براى او و فرزندانش معلوم نمود و حتى چنانکه به تواتر گفته شده شاه طهماسب او را در کارهاى پادشاهى نايب خود ساخت و فرمان داد که در همهٔ کشور حکم او را اطاعت کنند و محقق مذکور هم دربارهٔ دستور خراج و کيفيت تدبير کارهاى خلق احکامى به اطراف مملکت فرستاد و حتى جهت قبله را در ايران، علىرغم آنچه عالمان علم هئيت معين کرده بودند، تغيير داد و معروف است که چون در قزوين به خدمت شاه طهماسب رسيد پادشاه بدو گفت: 'تو از من به پادشاهى سزاوارترى زيرا تو نايب امامى و من از عاملان تو، و در اجراى امر و نهى تو آمادهام!' |
پايههاى احترام و نفوذ عاملان شرعى شيعه بدينگونه در دوران صفوى نهاده شد و در عهد اقتدار شاه عباس بزرگ استوارتر گرديد. وى براى دانشمندان مذهبى قائل به احترام بسيار بود، برايشان وظيفهٔ خاص معيّن مىکرد، آنان را به تأليف کتابهائى در مسائل مذهبى شيعه مىگماشت، به ديدنشان مىرفت و بعضى را در موکب خود به سفر مىبرد و با ايشان در راه گفت و گو و مزاح دوستانه داشت. دربارهٔ شيخ لطفالله بن عبدالکريم عاملى که به تازگى از جبل لبنان فرا رسيده بود، احترامها ملحوظ داشت، براى پيشنمازى او و بهنام وى مسجد مشهور اصفهان را بنا کرد و مقررى و راتبهٔ خاص در نظر گرفت، چه همشهرى آن مرد يعنى شيخ بهاءالدين عاملى که خود از مقريان درگاه بود، وى را به پادشاهى بزرگ صفوى معرفى کرده بود. |
شاه عباس دوم هم در پيروى از سيرت نياز همنام خود در بزرگداشت عالمان دين اهتمام بسيار داشت که از آن جمله است درخواست پيشنمازى وى از ملّا محسن فيض کاشانى (م ۱۰۱۹ هـ) و اقتدا بدو. اين پادشاه در ترفيه حال عالمان دين کوشش بسيار داشت و در تعيين وظيفه و راتبه از محل اوقاف براى آنان غفلت نمىورزيد و حتى براى بعضى از آنان که از حيث مقام و مسکن در تنگنا بودند، خانه مىخريد. |
شاه سليمان نيز در فراهم آوردن اسباب معاش و مقام عالمان و حفظ حرمت آنان و دعوتشان از عتبات به ايران و گماشتن به اداء وظيفههاى شرعى مبالغه مىنمود و گوئى که مىخواست کفارهٔ گناهان خود را از اين راه بدهد! از بزرگان عهد او يکى آقا حسين پسر آقا جمال خوانسارى است، که پادشاه يکبار که از پايتخت بيرون مىرفت از آقا حسين خوانسارى خواست که به نيابت او، بر جايش بنشيند و فرماندهى کند و او نيز چنين کرد. |
حرمتى که شاه طهماسب براى احمدبن محمد اردبيلى معروف به 'مقدّس' (م ۹۹۳ هـ) مرعى مىداشت کمتر از اين نبود. سيد نعمةالله جزائرى در کتاب مقامات آورده است که مقدس نامهاى در تقاضاى مساعد به سيّدى به شاه نوشت. چون نامه بهدست پادشاه رسيد به احترام از جاى برخاست تا آن را بخواند؛ ناگهان ديد که مقدس وى را در نامهٔ خود برادر خطاب کرده است و چنان شد که فرمان داد تا کفنش را بياوردند و نامه را در آن نهاد و وصيت کرد که با همان دستخط او را به خاک بسپارند... (روضات، ج ۱، ص ۸۴). |
نفوذ قاطع عالم بزرگوار جناب ملامحمد باقر مجلسى (م ۱۱۱۰ هـ)، بعد از آقا حسين خوانسارى در امور کشورى عهد شاه سليمان و شاه سلطان حسين معروف است. وى بعد از وفات آقا حسين به سال ۱۰۹۹ هـ رياست دينى و دنيوى يافت و بهويژه از ضعف شاه سلطان حسين در کار ملک بهره گرفت چنانکه دربارهٔ او نوشتهاند که پادشاهى سلطان حسين موقوف بر وجود او بود و چون رحلت فرمود آثار فتور در آن آشکار گرديد. |
همچنین مشاهده کنید
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست